به گزارش خبرنگار سینمایی شبستان، از ساعات اولیه صبح یکشنبه، خیابان های منتهی به کانون پرورش به دلیل حضور مردم در این مراسم، ترافیک شده بود. این مراسم با اجرای پرویز پرستویی از ساعت ۸ و ۴۰ دقیقه آغاز شد که البته پیکر عباس کیارستمی قبل از ساعت ۸:۳۰ به محل مراسم رسیده بود.
مردمی که برای این مراسم آمده بودند همگی پشت درهای کانون پرورش ایستاده بودند و عکس های کیارستمی و برخی پرونده پزشکی او را به دست داشتند.
پرستویی در سخنانی گفت: امروز به اینجا آمدیم تا هنرمندی که نتیجه خلق آثارش امروز میراث فرهنگی جهان ایرانی شناخته میشود، را به سوی خانه ابدی بدرقه کنیم. کیارستمی فقط یک فیلمساز نیست، فقط یک شاعر نیست، فقط یک تصویرگر و عکاس نیست، او همه اینها است ولی فقط همه اینها نیست. وی پس از این سخنان از ابراهیم حقیقی برای صحبت دعوت کرد.
حقیقی: کیارستمی الفبای سینمای جهان را از نو نوشت
ابراهیم حقیقی نیز گفت: حرف زدن درباره دوستی که ۴۵ سال از دوستی مان می گذرد، خیلی سخت است. کیارستمی به ما یاد داد که می توان در این دوره که فیلم ها پر از قتل و غارت و خشونت است، فیلم هایی با مهر و محبت و ویژگی های اخلاقی انسانی ساخت.
وی در ادامه بیان کرد: برخی می گویند همه جهان کیارستمی را نمی شناسند، اما آیا مگر همه جهان میکل آنژ را می شناسند؟ بنابراین این افراد استثنایی مثل کیارستمی هستند که جهان را تغییر می دهند. کیارستمی الفبای سینمای جهان را از نو نوشت.
تاکید صمدیان بر عشق زیاد کیارستمی به کار فیلمسازی
در ادامه، سیف الله صمدیان درباره این سینماگر گفت: نمی خواهم صندوق خاطرات ۳۰ ساله با کیارستمی را بازگو کنم اما باید به فایل تصویری که چند روزی است در فضای مجازی پر شده اشاره کنم و در مورد آن توضیحی دهم. این فایل تصویری درباره یک مصاحبه از عباس کیارستمی است که در آن مانند زندگی، خود او و فیلم هایش یک ابهامی وجود دارد و آن جایی است که از او پرسیده میشود؛ دوست دارد کدام اثر هنریاش بعد از او به جا بماند؟! در این گفتگو، کیارستمی به صورت صریح و بدون رودربایستی گفته است که «دوست دارم خودم بمانم».
وی اضافه کرد: این جمله ممکن است برای برخی تعبیری مبهم داشته باشد اما با توجه به شناخت من از کیارستمی، میدانم که این حرف او برای زندگی خاکی نیست و طبیعتا از جایی برمی آید که عشقاش به کار را تداعی می کند. وی در ۲۴ ساعت زندگی ۲۰ ساعت کار می کرد و در ساعت های دیگر هم به کارهای فردا و دیروز خود و نیز کارهای نکردهاش فکر می کرد.
آغداشلو: کیارستمی سینمایی را ایجاد کرد که قبل از او وجود نداشت
بر اساس این گزارش، در ادامه به دلیل عدم حضور آیدین آغداشلو، یک فایل صوتی از وی پخش شد. آغداشلو از جمله دوستان کیارستمی بود که از دوران جوانی با او همکلاس و دوست بوده است.
آغداشلو در این فایل صوتی با بیان اینکه کیارستمی یک هنرمند عادی نبود، گفت: ما با کسی سروکار داریم که در چند وجه در فرهنگ معاصر ما توانگر بود؛ یک وجه عباس کیارستمی، سینماگر است که اهمیت آن به این دلیل است که نوعی سینما را که پیش از او حضور نداشت، به وجود آورد. جهان سینمای کیارستمی به سینمای جدیدی رسید و در این باره من او را با گریفیث مقایسه می کنم که سینمایی را ایجاد کرد که قبل از او وجود نداشت. عباس کیارستمی در قالب سینما نمی گنجید و تمام وجوه او قابل بحث و نیز قابل تحسین است.
وی تاکید کرد: میراث عباس کیارستمی میراث گرانبهایی است و کمتر هنرمندی است که در آخرین لحظات عمرش اینگونه با رضایت و خوشحال به عمر خود نگاه کند و بداند که کارش را نه به قصد جایزه بلکه به درستی انجام داده است.
دلنوشته فرهادی برای کیارستمی
اصغر فرهادی، سخنران بعدی مراسم بود که سخنانش را از روی متن قرائت می کرد. متن سخنرانی وی به شرح زیر است:
«آقای کیارستمی نازنین، سلام.
باورم نمیشود چند هفته پس از آخرین دیدارمان، امروز در میان این جمع ایستادهام تا به بهانه سفر بیبازگشتتان این جملات را به زبان بیاورم. این روزها درباره شما بسیار گفتهاند و گفتهایم. هرچند دیر، بسیار دیر. اما من امروز اینجا ایستادهام تا صمیمانه از شما سپاسگزاری کنم. از شما سپاسگزارم که نام این سرزمین را در جهان، به نامی پراحترام و دلنشین بازگرداندید. سپاسگزارم که دل نبریدید از این خاک با همه نادیده گرفتنها و قدرناشناسیها.
سپاسگزارم که راه ناهموار و سنگلاخ جهانی کردن سینمای این مرز و بوم را بردبارانه هموار کردید که اگر امروز کنجکاوی و اشتیاقیست برای دیدن آثار ایرانی بیرون از این مرزها، وامدار گامهاییست که در آن دوران سخت برداشتید.
سپاسگزارم که بیش از شمارگان فیلمها و عکسها و شعرهایتان در گوشهگوشه جهان، تشنگان فراگیری را گرد خود جمع کردید، نه فقط برای آموختن به آنها، بلکه بالاتر از آن برای دلگرم کردنشان به اینکه میتوانند در هر شرایطی با اندک امکانی، رویاهایشان را به تصویر بکشند.
سپاسگزارم نه به این خاطر که زیباییهای جهان را میدیدید، بلکه چون جهان را زیبا میدیدید.
سپاسگزارم که دوری از هیاهو را آموختید. که با همه بزرگیتان، از دایره فروتنی فرو نلغزیدید.
من از شما سپاسگزارم به خاطر همه زحماتتان.»
و زحمت آخر، رساندن این پیغام:
«آقای کیارستمی عزیزم، تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی، همتی کن/ و بگو ماهیها، حوضشان بیآب است»
نظر شما