به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مهدی اخوان ثالث (1307 ـ 1369) شاعر نوپرداز معاصر، یکی از پیشگامان دگردیسی نوین شعر فارسی است که پس از نیما، در دو عرصه به اعتلای مرامنامۀ شاعری این مرد بزرگ همت گماشت. مهمترین نقش اخوان در این عرصه، شعرهایی است که به سبک نیمایی آغاز کرد و پس از مدتی به طرز ویژۀ فردی خویش دست یافت. نقش دیگر او مقالات، مصاحبهها و رسالاتی است که در تبیین دیدگاههای نیما و نقد شعر معاصر از او بر جای مانده و در طی سالها از اهمیت ویژهای در سبکشناسی شعر نیما و تشریح نظام جدیدی که در عرصههای مختلف دگردیسی شعر فارسی با ظهور نیما به تکوین رسید، برخوردار شده است.
نویسنده در این کتاب در هنگام بررسی داوریهای اخوان در باب سبک هندی و به ویژه صائب تبریزی، متناسب با موضوع بحث، به نقل سرفصلهایی نیز در مقولۀ صائبشناسی میپردازد. شعر و خصوصیات سبکی صائب در این کتاب گاه در مقایسه با شعر حافظ طرح شدهاند که نتیجۀ دو مسئلۀ درخور توجه است؛ یکی آنکه حافظ در طی قرون گذشته همواره اوج کمال شعر فارسی شناخته شده و این موضوع به عوامل بیرونی و درونی بسیاری بازمیگردد که موجبات کامیابی حافظ را فراهم آورده است. صائب خود بدین سطح از کمال خواجۀ شیراز باورمند است و خود را تالی او میشمارد. دوم آنکه اخوان خود هنگام نقد صائب، به مقایسۀ او با حافظ مینشیند و مراتبی از موفقیت یا عدم موفقیت صائب را در دستیابی به بلاغت و فصاحت بیان میکند.
فصل نخست این کتاب با عنوان «اخوان و نقد ادبی» نگاهی دارد به نوشتههای برجایمانده از اخوان در حوزۀ نقد ادبی. نویسنده در این فصل آثار اخوان در عرصۀ نقد را مرور میکند و در ادامه شعر و توقع اخوان از آن را بررسی میکند و سپس پارههایی از نقدها و گفتارهای ادبی اخوان را بازگو میکند. در قسمتی از این فصل میخوانیم: «ما سیصدسال مضحکترین و رقتآورترین و به اصطلاح بغرنجترین شعرهای سبک هندی را شنیدهایم و معنا را از بطونشان به تأویل و تفسیرهای دور و دراز بیرون کشیدهایم اما بعد فهمیدیم که چقدر دورند از شعر آنگونه منظومات. اکنون پس از چند قرن یک شاعر امروزی، یک شاعر نوسرا دارد آن تجربه را تکرار میکند. این است علت أسف و ترحم. اکنون باز او میخواهد هفت دفعه دستش را دور سرش بگرداند و بعد لقمه را در دهان بگذارد». (ص 29)
فصل دوم نگاهی است بر جایگاه سبک هندی در دیدگاه نیما یوشیج، پیشرو شعر نوین ایران که اخوان خود را پیرو و مبلغ آرا و رسالت تاریخی او میدانست و در بسیاری از موارد به حق چنین بود.
در فصل سوم آرای اخوان در باب سبک هندی بررسی شده است. او در موقعیتهای مختلف نگاه منتقدانۀ خود را نسبت به سبک هندی، شعر صائب و پیروانش بیان کرده است که در این فصل آرای او روایت شده و رواییها و نارواییهای آن سنجیده شده است. اخوان برعکس پیشرو خود و البته نه به دلیل آسودگیطلبی، بلکه به واسطۀ طبع خراسانیپسندش ـ به گفتۀ مؤلف ـ که دل و کام بر زبان پرطنطنه و البته گاه دشوار شعرای سبک خراسانی داده بود، سبک هندی را جز مشتی «خزعبلات» نمیداند و از اساس ستیزۀ خود را با بخش بزرگ و پرمیمنت ادبیات فارسی علنی میکند.
اخوان با تمام ایراداتی که بر صائب روا میدارد، او را شاعری بزرگ و قابل اعتنا میداند و القاب ستایشآمیزی همچون «صائب جادوسخن» یا «صائب، شاهموجی در اوج» نیز دربارۀ او بر زبان رانده است. با این حال انتقادات اخوان نسبت به سبک هندی و شخص صائب به اندازهای است که تا حدودی میتوان او را از مخالفان این سبک و شعر صائب دانست. در فصل چهارم بیشتر نقدها و ایراداتی که اخوان بر شعر صائب وارد میکند، از قبیل بسامد بالای استقلال ابیات در غزل، پیچیدگی زبان، ابهام زیاد و ... به تفصیل بررسی شده است.
فهرست مطالب کتاب:
سخن آغاز
فصل نخست: اخوان و نقد ادبی
فصل دوم: درآمدی بر «نیما و سبک هندی»
فصل سوم: سبک هندی در بوتۀ نقد اخوان
فصل چهارم: صائب از نگاه اخوان
پایان سخن
کتاب درنگی بر داوریهای مهدی اخوان ثالث درباب سبک هندی و صائب تبریزی نوشته «محمد علی شیوا» به همت انتشارات پرنیان خیال منتشرشد.
نظر شما