به گزارش خبرگزاری شبستان، قاسم پورحسن، استادیار فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی(ره) در سخنرانی خود با عنوان "وضعیت دین در دوره تکنولوژی یا فرهنگ تکنولوژیک" در دهمین جلسه از سلسله گفتارهایی در فلسفه دین با موضوع "دین و تکنولوژی2" گفت: دین و فرهنگ در دوره جدید به جای نظام ارزشی واحد به تکثرگرایی روی آورده اندو به جای اینکه وجه ارزشی دین و فرهنگ تقویت شود، تکنولوژیک شدهاند که بنا به نظر برخی از متفکران این تحول "ظهور اَبَر فرهنگ" است.
وی بااشاره به اینکه ظهور ابرفرهنگ محصول گذار بزرگ great Transition است و باظهور علم جدید آغاز شده است، تصریح کرد: طبق این دیدگاه همه ما در چهارچوب این ابرفرهنگ زندگی و حرکت میکنیم و همه امورمان و بسیاری از افکارمان در متن آن تحقق میپذیرد.
پورحسن با بیان اینکه دین گوهری قدسی و وحیانی است، خاطرنشان کرد: مقصود از فرهنگ، فرهنگی برآمده از دین مبین اسلام است، با توجه به این دیدگاه است که دین و فرهنگ در جامعه سنتی معنا پیدا میکند.
این استاد دانشگاه دین و فرهنگ را بر سه پایه شکل، محتوا و جوهر استوار دانست و افزود: فرهنگ تکنولوژیک به پیروزی و غلبه شکل، اسارت و بندگی محتوا و محو و نابودی جوهر منجر میشود، دین و فرهنگ یکپارچهاند یا حضور دارند یا ندارند، نه اینکه در شکل و محتوا حضور داشته باشند، در حالی که جوهرشان محو شده باشد.
وی ادامه داد: تا زمانی که فهم حقیقی از تکنیک درست نشود، نسبتهایی که ما از دین و فرهنگ تکنولوژی داریم با مشکل مواجه میشود. در یک تعریف صحیح تکنولوژی را ابزار و وسیله میدانند و در تعریف حقیقی از تکنولوژی به عنوان یک فعالیت انسانی یادمی شود، تعریف صحیح گام اول برای بدست آوردن تعریف حقیقی تکنولوژی است و در واقع تعریف کامل تکنولوژی، مجموع تعاریف صحیح و حقیقی است.
این مدرس دانشگاه مشکل اصلی در تعریف نسبت دین و تکنولوژی را قایل نبودن ذات برای تکنولوژی عنوان کرد و افزود: در شکاف ذهن و عین، موضوعات و اعیان تبدیل به اشیاء میشوند و با اشیاء برخورد استعلایی وجود ندارد.
پورحسن به 2 ابهام اساسی در تکنولوژی اشاره کرد و گفت: اولین ابهام که در تکنولوژی وجود دارد ابهام هستیشناسانه است که خاص وضعیت بشری بوده و در تکنولوژی به بارزترین شکل تجلی مییابد و ابهام دیگر ابهام معرفتشناسانه است. ابهام هستیشناسانه با تناهی هستی آدمی نسبتی دارد و ایهام وجودی که در کارکرد تکنیکی نهفته است، نتیجه مستقیم عینیت یافتن آن است.
وی ادامه داد: عینیت بخشیدن همچون تیغه دولبه است، هم برای تکمیل موفقیتآمیز تکنولوژی ضروری است و هم کل واقعیت را به جهانی از اشیاء، جهانی از ابزارهای در دسترس و قابل استفاده برای مقاصد جزیی تقلیل میدهد.
این استاد فلسفه به دو نوع برخورد معرفتی با واقعیت تکنولوژی در ابهام معرفتی اشاره کرد و گفت: نحوه ارتباط با هدایت و تسلط و نحوه مرتبط با ایجاد وحدت دو نوع برخورد با واقعیت تکنولوژی است. درباره تسلط میدانیم که با تبدیل اشیا به عناصر سازنده برای تأمین مقاصد تکنیکی، کیفیت درونی آنها را از بین میبریم. در این صورت حقیقت درونی موضوعات با حقیقت علمی و تکنیکی یکی میشود. آن شوق معرفتی که در شناخت یکپارچه و مستحکم از کل، انتظار میرفت شکست خواهد خورد. این ابهامات موجب میشود تا ادعا کنیم که در نگرش ما به تکنولوژی باید تغییری اساسی رخ دهد که این تغییر میتواند شامل کشف مجدد بعد عمق دین و فرهنگ و معنای زندگی، تغییر جریان شخصزدایی و دفاع از شخصیت و بالاخره توجه به بعد استعلایی حیات میباشد.
شایان ذکر است، این نشست به همت انجمن علمی فلسفه دین ایران و گروه فلسفه دین پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این پژوهشگاه برگزار شد.
پایان پیام/
نظر شما