«مردی از تبار اژدها» به کتابفروشی ها آمد

خبرگزاری شبستان: جلد دوم از مجموعه سه گانه « پتش خوآرگر» با عنوان «مردی از تبار اژدها» نوشته آرمان آرین از سوی انتشارات افق راهی بازار کتاب شد.

به گزارش خبرنگار شبستان، مرد چهره پوشانده در پس همان ستون که نهان شده بود، پسرک را بیشتر به خودش فشرد و در سکوت انتظار کشید. شلنش بی درنگ به رنگ همان قندیلی درآمد که در کنار آن پناه گرفته بودند و خاکستری و خاکی رنگ شد با تلالویی از سرخی گذاخته و تیرگی انبوهی که در همه جا به چشم می خورد. اینک مرد نقابدار لحظه ها را می شمرد و حس می کرد که هیولا بسیار نزدیک است. حسش هرگز به او دروغ نگفته بود و حالا به او گوشزد می کرد که زمان نبرد تا چه اندازه نزدیک شده است! سپس آن سایه عظیم از راه رسید، خندان و غرش کنان همچون ارابه ای از آهن یکپارچه و بدنی یکسره زره پوش ...

 

جلد دوم از مجموعه سه گانه پتش خوآرگر با نام " مردی از تبار اژدها " نوشته آرمان آرین مشتمل بر 420 صفحه و 38 فصل به تازگی از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است. آرمان آرین کارشناس ارشد فیلمنامه نویسی از دانشگاه هنر تهران دارد. او تاکنون 30 اثر منتشر کرده است.

 

آثار آرین جوایز بسیاری از جمله کتاب سال ایران (1384) و جایزه ادبی پایور (1394) را از آن خود کرده اند. آرمان آرین در ابتدای کتاب " مردی از جنس تبار اژدها " نوشته است: این داستان را که برای نخستین بار در تاریخ، بازآفرینی داستان های " اوستا " و " بندهش " به کالبد رمان است تقدیم می کنم به زادگاه پدری ام، دیار خیال انگیز سوادکوه، آلاشت و زیرآب که روزگاری " تپش خوآرگر " شان می خواندند...

 

شکافندگان، اژدهای دومین، خاموشی فراموشی، دیوها و آدم‌ها، به بند کشیدگان، پیتون پری دوست، ملکه نقابدار، پیشنهادی برای صلح، زیر سرو کهنسال، کورسویی برای نجات، فرّه جای فرّه، دیدار با ستیهنده، نه گودال، تازندگان شرق، موش پری، تاریخ دشنه‌ها، پیغام رهایی، سرآغاز راه، شکار پای آن برکه، جاسوسکان ناپایدار، گلیم گوش، جدایی جاودانه، شهربد پسرِ بستان، هیولاکش، اَپوش دیو، بربام بلند آن انبوه سحرانگیز، آن گنج‌های خفته، در جست و جوی دانایی، رادمرد، اژدهای نخستین، بازگشت خیانتکار، مازندران، آن بند زرین، گوشورون، بندر آموی، دیدار فاتحان، پری و شانه و شهری بر فراز دریاچه عناوین فصول این کتاب هستند.

 

در بخشی از کتاب " مردی از تبار اژدها " آمده است: ملکه حتی نگاه شان نمی کرد! دقایقی دراز بود که آن دو مرد آنجا ایستاده بودند و در سکوت، لحظه ها را می شمردند اما بانو پشت به آنها از پنجره بزرگ تالارش، شهر زیر پای خویش را می نگریست و حتی دیدار رویش را از آنها دریغ می کرد. سرانجام افشین میانه را گرفت و علی رغم ابهت هراس آلودی که در صورت سوخته اش بود با التماس زمزمه کرد: « علیا حضرت، همچنان که پیغام داده بودید ایشان را از سیاهچال بیرون آوردم و حالا در خدمت شماست.»

 

در قسمتی از این کتاب می خوانیم: پتش خوآرگر سر بر تایید جنباند و با کمک بچه ها مقداری از آن مرهم چوب و غلیظ را بر زخم های ژرفش مالید و سراسر آنها را اندود. در این هنگام، اپام نبات پدیدار شد که باخستگی تمام، افسار چهار اسب شان را با خود به سوی رودخانه می کشید. آنها را به درختی بست و در حالی که باز هم چشمانش بی اختیار به سوی آن مار خفته کشیده می شد، پرسید:« بهترید عالی جناب؟» تپش خوآگر سپاسگزارانه پاسخ داد: «مرهم گران بها یک را تمام کردیم دوست عزیز! بنشین تا برای تو هم بزنم....» و برای آوردن مرهم خودش برخاست و به سوی اسب خسته و ترسیده اش رفت.

 

گفتنی است، کتاب " مردی از تبار اژدها " جلد دوم از مجموعه سه گانه " پتش خوآرگر " نوشته آرمان آرین صد و هفتاد و نهمین رمان نوجوان افق شامل 420 صفحه با شمارگان 2000 نسخه و قیمت 19500 به تازگی از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

 

کد خبر 556929

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha