خبرگزاری شبستان: از جمله مهمترین آسیبهای رسانههای ما در انعکاس بزهها و جرایم افتادن در دام خودزنی فرهنگی و سیاه جلوه دادن فضای جامعه با برجستهسازی بدون قاعده از آسیب رخ داده است. چند هفته گذشته همزمان با سریالی شدن برخی حوادث در جامعه از جمله حمله به آمران به معروف، قتل روحالله داداشی و نزاعهای خیابانی فضای رسانههای ما هم متأثر از این رخدادها شد.
متأسفانه در این میان برجسته بودن خصلت خودزنی فرهنگی در برخی از رسانههای ما باعث شد مسئله به گونهای مطرح شود که انگار آسمان فرهنگ و اجتماع ایران کاملا تیره است و در هر خانه را تا بکوبی جوی خون از خانه به سمت کوچه و خیابان جاری خواهد بود، همچنان که خیابانها هم به تصرف چاقو و جوی خون درآمده است.
البته در این روزها رسانههای آن سوی آب هم که مطابق معمول مترصد چنین فرصتهایی نشستهاند و قلاب ماهیگیریشان را در میان اخبار آسیبها از ایران انداختهاند بسیار تلاش کردند که با یک قرائت کاملا یکسویه اجزا و ارکان صورتمسئله را به گونهای بچینند که انگار این آسیبها بخشی از کارکردهای نظام جمهوری اسلامی ایران است.
البته استفاده از ناجوانمردانهترین حربهها از جمله تحریف، غلو، طراحی پروسه یکسویه از مقدمه تا نتیجهگیری و شاید مهمتر از همه اینها مسکوت گذاشتن جرم و جنایتهایی که در سایر نقاط جهان از جمله آمریکا و اروپا روی میدهد امری است که به یک رویه معمول در میان رسانههای انگلیسی- آمریکایی یا رسانههای به ظاهر مستقل اما در عمل تغذیه کنند از این دو کشور تبدیل شده است.
انگار که همه جای دنیا مرغزارهای گل و بلبل و تجسم گلستانهای صلح و صفا است اما ایران به کشتارگاه انسانی تبدیل شده است.
انگلیس مهد چاقوکشی
اما واقعیت چیز دیگری است، این رسانهها هستند که با تردستی مسئله را به گونهای طرح میکنند که این هم به وجود میآید. اشارهای به برخی آمارهایی که از سوی رسانههای غربی در تشریح وضعیت این کشورها مطرح میشود میتواند تا حدودی این مسئله را روشنتر سازد. چند وقت پیش روزنامه گاردین در ستون خبری ویژه خود این خبر تکاندهنده و هولناک را منتشر کرد از هر 10 نوجوان انگلیسی، 4 نوجوان از چاقو استفاده میکنند و اینک چاقو به معمولیترین سلاح نوجوانان انگلیسی تبدیل شده است.
بر اساس آماری که اتحادیه اروپا منتشر کرده انگلستان بیشترین میزان جرم و جنایت در میان کشورهای اروپایی را دارا است و به تصریح نهادهای معتبر بینالمللی، انگلستان با وجود ظاهر پرزرق و برقش پایتخت جرم و جنایت اروپا لقب گرفته است.
بر اساس گزارش رسانهها پلیس انگلستان برای مقابله با نوجوانان انگلیسی که از چاقو به عنوان یک سلاح سرد استفاده میکنند علاوه بر استفاده از دوربینهای بدننما، از دستگاههای بازرسی بدنی در سطح شهرها استفاده میکند.
بر اساس گزارش شبکه العربیه، مسئولان انگلیسی از وقوع بیش از یک میلیون و 100 هزار عمل مجرمانه، اخلال و ایجاد ناامنی در طول یک سال در انگلستان خبر میدهند، به عبارت دیگر به ازای هر 100 هزار انگلیسی سالانه افزون بر 2 هزار جنایت در این کشور رخ میدهد.
آمار انگلیسیها در تن دادن به سرقت هم نگرانکننده است، به طوری که از هر 100 هزار نفر، 500 سرقت انجام میشود. این آمارها است که انگلیس را به رتبه چهارم خشونت و جنایت در جهان تبدیل کرده است.
آمریکا در صدر جداول بزههای اجتماعی
اما وضعیت آمریکا نیز در این زمینه چندان با پسرعموهای انگلوساکسونیشان تفاوت فاحشی ندارد. البته اشاره به همه آمارهایی جزیی مرتبط با میزان سرقتها، قتلها، تجاوز، تبعیضها و فرصتهای برابر اجتماعی، اقتصادی طبیعتا ناممکن است. ما در اینجا صرفا به بخشی از این آمارها که از سوی مؤسسات اروپایی و آمریکایی تهیه شده، اشاره میکنیم.
بر اساس اعلام مرکز تحقیقات مؤسسه وین، آمارهای ارایه شده از سوی مرکز ملی زنان آمریکا نشان میدهد سالیانه 683 هزار زن بالای 18 سال از آمریکا با آزار و اذیت جنسی روبرو میشوند و عملا به آنها تجاوز میشود.
نکته جالب اینجا است که 84 درصد زنانی که به آنها تجاوز میشود عملا به خاطر عدم پشتیبانی حقوقی- قانونی یا ترس از تبعات جانی آن را به نهادهای مرتبط از جمله پلیس گزارش نمیکنند اما بر اساس آمارهایی که در این زمینه منتشر شده کشور آمریکا در صدر آمار تجاوز به زنان قرار دارد.
پس از کشور آمریکا، آفریقای جنوبی، کانادا، استرالیا، هند و مکزیک و انگلیس در رتبههای بعدی قرار دارند، نکته جالب اینجا است که ایران در میان 84 کشور جهان –رتبهبندی که در زمینه جایگاه کشورها از حیث میزان تعدی به زنان وجود دارد- عملا جایگاهی ندارد.
انعکاس نقاط تاریک آری اما تحریف و غلو نه
اینها نمونههایی از آمارهایی است که کشورهای غربی در تشریح وضعیت فرهنگی- اجتماعی خود منتشر میکنند اما آنها با یک مهندسی رسانهای فضا را به شکلی برای شهروندان جامعه خود طراحی میکنند که انگار اتفاق خاصی روی نداده است. ضعف بزرگ و خلأ جدی رسانهای در نداشتن یک الگوی مهندسی شده از ارایه اخبار بزهها و جنایتها است.
این سخن به این معنا نیست که رسانههای داخلی اخبار مربوط به بزهها و جنایتها را منعکس نکنند یا بخواهند واقعیت را تحریف کنند، اتفاقا این سخن به آن معنا است که با دستیابی به یک الگوی مهندسی شده مختصات واقعی جامعه و فرهنگ کشور بازنمایی شود، معلوم است که در این سپهر و مختصات گسترده، نقاط تیره و تاری هم وجود دارد که باید به آنها پرداخت اما این نقاط تیره و تاریک نباید به عنوان همه واقعیتهای جامعه به مردم و مخاطبان معرفی شود.
پایان پیام/
نظر شما