به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از گیلان، روز پنجشنبه(31 خرداد) سال 1369، ساعت 30 دقیقه و 13 ثانیه بامداد در ناحیه رودبار، منجیل و لوشان استان گیلان زلزلهای به بزرگی 7٫3 مقیاس ریشتر رخ داد که موجب به وقوع پیوستن واقعهای تلخ و دردناک گشت که هنوز بعد از گذشت ۲۵ سال از وقوع آن، هنوز زخمهایش التیام نیافته و آثار این زخم کهنه و عمیق بر قلب و روح بازماندگان آن دیده می شود.
این زلزله موجب کشته شدن نزدیک به 35 هزارنفر، مجروح شدن 60 هزار نفر و بیخانمانی بیش از500 هزار نفر شد. شدت زلزله به حدی بود که ارتعاشات حاصل از امواج لرزهای در استانهای زنجان و گیلان و در بخشهایی از استانهای آذربایجان شرقی، تهران، مرکزی، مازندران، سمنان، همدان و کردستان به مدت حدود 60 ثانیه احساس و موجب وحشت عمومی شد. این زلزله در لیست مرگبارترین 10 زلزله جهان در صدسال گذشته قرار دارد.
چند ساعت پس از وقوع زمین لرزه اصلی چندین پس لرزه در مواردی با بزرگی بیش از پنج ریشتر اتفاق افتاد به طوری که تا 9 روز پس از وقوع زلزله 17 پس لرزه بیش از چهار ریشتر و 35 مورد تا چهار ماه پس از آن با بزرگی بیش از چهار ریشتر ثبت و گزارش شد.
چند ساعت پس از وقوع زمین لرزه اصلی چندین پس لرزه در مواردی با بزرگی بیش از پنج ریشتر اتفاق افتاد به طوری که تا 9 روز پس از وقوع زلزله 17 پس لرزه بیش از چهار ریشتر و 35 مورد تا چهار ماه پس از آن با بزرگی بیش از چهار ریشتر ثبت و گزارش شد.
این وقعه در حالی رخ داد که بسیاری از جوانان گیلانی در منازل خود در حال تماشای مسابقات فوتبال جام جهانی 1990 ایتالیا بازی بین تیمهای اسکاتلند و برزیل بودند. زمین به یک باره لرزید و موجب یتیم شدن بسیاری از کودکان و بی خانمان شدن بسیاری از زنان شد.
در استان گیلان شهرهای رشت، رودبار، آستانه اشرفیه، لاهیجان، منجیل، لوشان و صومعهسرا در جریان زمین لرزه بیشترین خسارات را دیدند.
این زلزله در لیست مرگبارترین 10 زلزله جهان در صدسال گذشته است که شهرهای رودبار، منجیل، لوشان و 700 روستای اطراف را به نابودی کشاند، به 300 روستای دیگر خسارت عمده وارد کرد و چهار روستا با تمام ساکنانش در دل خاک مدفون شد و یکصد هزار خانه خشتی و گلی با خاک یکسان شد و خسارت حاصله از این زمینلرزه 200 میلیارد دلار برآورد شد.
بسیاری از مردم از اقصی و نقاط ایران اسلامی برای کمک به آسیب دیدگان وارد استان شدند اما اطلاع رسانی نادرست و عدم تشخیص مکان وقوع رخداد موجب از دست رفتن زمان طلایی برای نجات بسیاری از انسانها شد. انسانهایی که فارغ از همه چیز در خواب شبانگاهی اسیر مرگ شده و در زیر خروارها خاک مدفون شدند، کودکانی که با چشمان گریان به دنبال عزیزان خود بوده و هیچگاه اثری از آنها نیافتند و مادرانی که برای یافتن فرزندان و همسرانشان همچنان چشم بر زمین دوخته اند.
این زمینلرزه به لحاظ وسعت و شدت از زلزلههای بیسابقهای بود که مناطق وسیعی از استان های تهران، گیلان، آذربایجان شرقی، مرکزی، زنجان، همدان، مازندران، سمنان و شهرهایی از قبیل لاهیجان، رودسر، لنگرود، آستانه اشرفیه، تنکابن، سراب، اردبیل، مشکینشهر، کرج و شهرکهای اطراف بروجرد، محور قزوین-رشت و روستاهای رودبار الموت طالقان، فیروزکوه مهدیشهر، شهمیرزاد، زیراب، بوئین زهرا و دهها شهر و روستای دیگر را به لرزه درآورد. وقوع این زمینلرزه در تهران نیز باعث وحشت زیاد مردم شد و بسیاری را از خواب بیدار کرد لیکن آثاری از ریزش منازل یا تلفات انسانی مشاهده نشد.
زلزله رودبار، نقطه عطفی در نظام مهندسی کشور
زلزله رودبار بی تردید تاثیرگذارترین زلزله در زمینه ساخت و ساز اصولی و مقاوم سازی در برابر زلزله و حوادث طبیعی بود و نقطه عطفی در مطالعات زلزله شناسی و مهندسی زلزله در ایران شد، بهطوریکه مطالعه آن زمینلرزه بخشی از سرفصلهای دروس زلزلهشناسی مهندسی و همچنین پهنهبندی خطر زلزله را به خود اختصاص داده و هر ساله دانشجویانی برای بازدید از پهنه رومرکز لرزهای زلزله منجیل و درسهایی که باید از این زلزله آموخت به منطقه منجیل و رودبار میروند.
دکتر علی بیتالهی، مدیر وقت بخش زلزله مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن با یادآوری مصائب فاجعهبار زلزله 31 خرداد منجیل و رودبار در مصاحبهای گفت: این زلزله چنان تاثیرگذار بود که میتوان گفت بعد از آن رویداد بود که ستاد مدیریت بحران وزارت کشور شکل گرفت، سازمان نظام مهندسی تأسیس شد، آییننامههای ساخت و ساز مقاوم در کشور تدوین شد و مراکز پژوهشی مرتبط با زلزله بسط و توسعه یافتند.
از دیگر دستاوردهای مهم این واقعه برای جامعه علمی و فنی کشور میتوان به تشکیل نخستین مراکز تحقیقاتی و پژوهشی مرتبط با زلزله، تدوین آئیننامهها و مقررات ملی ساختمان و استانداردها اشاره کرد.
رخداد زمینلرزه منجیل-رودبار همچنین سبب شد که با کمک بانک جهانی شبکهٔ شتابنگاری مرکز تحقیقات ساختمان و مسکن تجهیز و توسعه یابد.
موسی حسینی، یکی از بازماندگان زلزله در روستای گیلده رودبار در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری شبستان از شب حادثه میگوید. وی که در آن موقع نگهبان شب مجتمع فرهنگی سینمایی رودبار بود اظهار کرد: من نگهبان مجتمع بودم در حالیکه در روستایمان به دلیل مراسم ختم یکی از اقوام، مهمان زیادی در منزل داشتم اما به ناچار باید سرکار حاضر می شدم و همسرم باردارم را با دلخوری ناشی از نبود من در منزل، تنها گذاشتم.
حسینی تصریح کرد: برخلاف همه شبها که در اتاقک مجتمع میخوابیدم آن شب در ماشین(سیمرغ) خوابیدم که ناگهان باد شدیدی به همراه دو صاعقه وزید و همه جا دگرگون گشت، از ماشین بیرون آمدم و دیدم زمین زیر پایم لرزید و همه چیز فرو ریخت.
وی که حزن و اندوه در چهره اش موج میزد، افزود: بعد از پایان زلزله با تعجب به خودم که سالم بودم و اتفاقی برایم نیفتاده بود مینگریستم که با داد و فریادها به خود آمدم. ساختمان روبرویی مجتمع سینمایی، خوابگاه دانشکده فرهنگیان بود که 150 نفر در آن سکونت داشتند به آنجا که نیمه ویران شده بود رفتم و پنج نفر را از زیرآوار بیرون کشیدم(حدود 70 نفر از دانشجویان بر اثر ویران شدن ساختمان جان خود را از دست دادند)بعد به سمت روستای خود حرکت کردم و با پای پیاده از روی چوبها و درختان کنده شده گذشتم تا به روستا رسیدم اما جز چند خانه چیزی ندیدم.
حسینی با بیان اینکه حول و حوش ساعت 2 شب به خانهام رسیدم و دیدم که ویران شده گفت: در آن شب 10 نفر در خانه بودند. به سمت اتاق همسرم که نیمه ویران بود رفتم و وی را دیدم که زیر پنجره به حالت خمیده قرار دارد خودم را که به او رساندم مرده بود. با نارحتی به محوطه آمدم و دنبال بیل و کلنگ گشتم که متوجه شدم زمین چرخش کرده و مسیرها جابجا شده است و لولههای شرکت نفت هم ترکیده و نفت در حال جریان است که موجب رانش زمین شده بود.
وی که اشک بر چشمانش حلقه زده بود، اذعان کرد: بیل و کلنگی یافتم و به سمت خانه حرکت کردم و از زیر آوارها مادرم و پدرم را یافتم که هر دو مرده بودند. آن شب به جز برادرزادهام که در کنج خانه مخفی شده بود و برادرم که موقع زلزله از منزل بیرون آمده بود همه مردند. تا ساعت 9 صبح تمام خانوادهام را از زیر آوارها بیرون کشیده و دفن کردم سپس به سمت روستا و کمک اهالی محل رفتم.
حسینی با ناراحتی ادامه داد: در آن حادثه 250 نفر از اهالی روستا جان خود را از دست دادند و بسیاری از کودکان یتیم شده و مردم بی خانمان شدند.
وی با بیان اینکه حوادث تلخ آن روز همچنان در ذهنم نقش بسته است تصریح کرد: بر اثر این زلزله بسیاری از مردم روستاها جان خود را از دست داده و شهر به شهر مردگان تبدیل شده بود و از همه جای شهر و روستا بوی مرده میآمد.
وی که دیگر قادر به سخن گفتن نبود آرزو کرد که این اتفاق برای هیچ انسانی رخ ندهد که عزیزانش را با دست خودش دفن کند چون این درد هیچگاه التیام نخواهد یافت و همیشه بر روی قلب سنگینی میکند.
نظر شما