«عنکبوتی ها» به کتابفروشی ها رسید

خبرگزاری شبستان: «عنکبوتی ها» که عنوان بهترین کتاب سایت آمازون را در میان افتخارات خود دارد، از سوی انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

به گزارش خبرنگار شبستان، لیزا یک روز صبح می فهمد که برادر کوچکترش پاتریک دیگر آن برادر همیشگی نیست. او می داند که عنکبوتی ها شب به پاتریک حمله کرده اند و روحش را دزدیده اند اما لیزا آن را هم می داند که تنها او می تواند پاتریک را از دست عنکبوتی های شرور و خطرهای بسیار مثل مار درختی، دیوهای کوتوله و موش های صحرایی نجات دهد.

 

کتاب " عنکبوتی ها " نوشته لارن الیور، ترجمه مهرداد مهدویان در 224 صفحه به تازگی توسط انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است. رمان های لارن الیور خلاقیت و تخیل های بی حد و مرز و شاعرانه دارند و فانتزی های پرماجرا و امروزی اند که هم شگفت انگیزند و هم آشنا. " عنکبوتی ها " یکی از همین رمان هاست که افتخارات بسیاری از جمله کتاب سال مجله کتابخانه های آمریکا و رمان برگزیده مجله نقد کارکس را کسب کرد. این کتاب، بهترین کتاب سایت آمازون شد و سرانجام در فهرست رمان های پرفروش نیویورک تایمز قرار گرفت.

 

کتاب " عنکبوتی ها " شامل 23 فصل است. بچه عوضی و حروف برشتوکی، چند دروغ و یک دسته جارو، زیرزمین، موش، لومپن ها، دروازه قصر، پایکوبی نوک قلمی ها، دادگاه سنگ ها، شب روها، جنگل زنده، بذرهای امید، جاسوس های ملکه و مسیری به آن سوی مغاک، میز نالان، رودخانه دانش، پاداش، ملکه عنکبوتی ها، انتخاب، تالار آیینه ها، امتحان آخر، تار عنکبوت، بازگشت و یک ذره جادو عناوین فصول این کتاب هستند.

 

در قسمتی از کتاب " عنکبوتی ها " می خوانیم: حواس پاتریک پرت شده بود، برای همین ورد جادو را نخوانده بود، احساس گناه توی قلبش سنگینی کرد. تقصیر خودش بود، دست کم بخشی از آن. این شد که عنکبوتی ها تسخیرش کردند. آنها آویزان روی تارهای بزاق شان از میان تاریکی سایه ها از سقف پایین آمده بودند، تارهای ابریشمی شان را توی گوش های پاتریک فرو برده بودند و روح او را بیرون کشیده بودند، مثل ماهیگیری که ماهی قزل آلا را با نخ نایلونی ماهیگیری اش گول می زند و آخر سر از آب بیرون می کشد. آنها در جای خالی روح پاتریک تخم گذاشته بودند.

 

در قسمتی از فصل "دادگاه سنگ ها "می خوانیم: به محض گفتن عنکبوتی ها تمام دادگاه در سکوت فرو رفت و جز چند فریاد خفه به گوش نرسید. قاضی گابینتون چهارم چکشش را روی سکو گذاشت. چند لحظه به لیزا خیره ماند. لیزا به زور خودش را سر پا نگه داشته بود. دست هایش را آنقدر محکم درهم گره کرده بود که کسی لرزش شان را نبیند. قاضی با صدایی گرفته که بیشتر شبیه زمزمه بود، پرسید: «تو از عنکبوتی ها چه می دانی؟» لیزا گفت: «من ... من هیچ چیزی درباره شان نمی دانم.»

 

در فصل دیگری از کتاب با نام " موش " آمده است: لیزا با تقلا خودش را از دست موش آزاد کرد. بعد طعم کثیف پشم موش را از دهانش تف کرد که ناجور مزه پیراشکی گوشتی های عمه ویرجینیایش را می داد، گفت: «پس توهم عنکبوتی ها را می شناسی.» موش با اضطراب زیاد دمش را بین پنجه هایش گرفت. چشم های سیاه و درشتش تند تند این طرف آن طرف را می پاییدند، گفت: «البته که می شناسم. همه آنها را می شناسند.» بعد با دقت لیزا را ورانداز کرد. انگار تصمیمش را گرفت، چون خیلی جلو آمد طوری که بینی خودش و لیزا روبروی هم قرار گرفتند:« خیلی سخت است.»

 

گفتنی است، کتاب " عنکبوتی ها " نوشته لارن الیور که توسط مهرداد مهدویان ترجمه شده در 224 صفحه در شمارگان 2000 نسخه و قیمت 10000 تومان به عنوان صد و هفتاد و هشتمین رمان نوجوان انتشارات افق چاپ و روانه بازار کتاب شده است.

 

 

کد خبر 551928

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha