به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، محمدباقر خراسانی مدیر اجرایی مجمع عالی حکمت اسلامی با تاکید بر این که هنوز بحث ضرورت تحول برای بسیاری از اساتید و کارشناسان و اصحاب علوم انسانی محرز نشده است، گفت: متاسفانه هنوز این نگرش در میان برخی اساتید شکل نگرفته است و آنها معتقدند ما نمیتوانیم علوم انسانی غیرغربی داشته باشیم.
وی ادامه داد: در واقع این افراد بر این باور هستند که ما نمیتوانیم علوم مستقل و برآمده از منابع خود داشته باشیم و باید علوم رایج غربی همچنان پا برجا مانده و در دانشگاهها تدریس شوند؛ لذا پیش از هرگونه بحثی ابتدا باید این دیدگاه اصلاح شده و در باب ضرورت تحول علومانسانی، فرهنگسازی شود.
این پژوهشگر حوزوی در ادامه با اشاره به راهکارهای تحول علومانسانی تصریح کرد: در این راستا باید چند اقدام اساسی انجام داد؛ نخست آن که برنامهای مناسب و مدون تنظیم شود و در این برنامه هدفگذاری تعیین شود و این که قرار است نسبت به علوم انسانی چه تغییراتی صورت بگیرد و وارد چه شاخههایی شد و چه کارهایی انجام داد.
وی اضافه کرد: از سوی دیگر باید برای تحول علومانسانی در برنامه یاد شده، اولویتگذاری شود و این که مشخص شود مراکز مسئول و ذیربط کدامها هستند و چه اقداماتی باید انجام دهند همچنین اساتیدی که باید در این زمینه کار کنند، چه فعالیتهایی را باید انجام دهند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه پس از این مرحله، مطابق با اولویتگذاری یاد شده وارد بحث تحول شوند، بیان کرد: به نظر میرسد مهمترین اقدام در این زمینه تدوین متون و سرفصلهای علوم انسانی اسلامی و تغییر متون فعلی است بنابراین هر اندازه بر طبل تغییر و تحول بکوبیم اما استاد در کلاس درس از همان منابع و سرفصلهای غربی استفاده کند، هیچ تغییری ایجاد نمیشود.
وی با اشاره به آسیبهای موجود در این زمینه نیز گفت: یکی از آفتهای تحول علومانسانی آن است که ما بهطور همزمان در همه شاخههای علومانسانی ورود پیدا کنیم. بنابراین باید در این راستا اولویتبندی و شاخصگذاری شود تا کمتر دچار مشکل و چالش شویم. بنابراین گام مهم در این عرصه، تغییر و تحول و بازنگری در سرفصلها و محتوا و متون است.
مدیر اجرایی مجمع عالی حکمت اسلامی گام بعدی را هماهنگی مراکز علمی و پژوهشی در به کارگیری و استفاده از سرفصلهای تغییر یافته عنوان کرد و افزود: به طور مثال وقتی در آموزش و پرورش کتابی تغییر پیدا میکند، به طور حتم دورههای آشنایی با درس و سرفصل جدید برای معلمان برگزار میشود بنابراین در بحث تحول علوم انسانی نیز باید به همین صورت عمل کرد و پس از آماده شدن سرفصلهای جدید، باید جلسات مختلف کارشناسی و تبینی برای اساتید و نخبگان علوم انسانی برگزار شود.
وی در ادامه تصریح کرد: در گام بعد ما باید چند مرکز یا دانشگاه را به عنوان پایه قرار دهیم تا این اقدام را به طور جدی دنبال کنند و در این راستا پروسهای تعریف کرده و بازخورد تغییرات را مشاهده کنیم و سپس این تغییر و تحول را به همه کشور تسری دهیم.
خراسانی با تاکید بر این که در قدم بعدی باید تاثیر این تحول را در زندگی روزمره مردم مورد بررسی قرار داد و به آنها نشان داد، خاطر نشان کرد: امروز علوم انسانی اثر و جایگاه خود را در تمام شرایط و زندگی مردم نشان میدهد بنابراین وقتی تحولی نیز در این عرصه صورت میگیرد، باید تاثیر آن در زندگی افراد جامعه مشاهده شود به طور مثال ما در زمینه حقوق، روان شناسی، اقتصاد، جامعهشناسی و … این تغییرات را به صورت محسوس به نظاره بنشینیم.
وی ادامه داد: اگر این اثرات مشخص شود، مردم بسیار سریع آن را میپذیرند در غیر این صورت واکنش مردم به نوعی پس زدند است لذا باید در هر مرحله بازتاب و اثر آن در تداوم حرکتهای سیاسی و اجتماعی افراد مشخص و معرفی شود که تمامی این اقدامات نیاز به برنامهریزی دارد.
این محقق و نویسنده کشورمان در پاسخ به این سوال که کدام مراکز و نهادها باید متولی و عهدهدار اصلی تحول علوم انسانی باشند، گفت: ما نمیتوانیم مرکز خاصی را مشخص کنیم؛ اما به طور مثال امروز در دولت بخشی به نام قرارگاه اقتصادی شکل گرفته که نهادها و مراکز مختلفی در امور آن دخیل هستند و تقسیم کار میان آنها صورت گرفته و نظارت و کنترلی واحد دارند لذا شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز باید در این زمینه فعال شود و قرارگاه علوم انسانی را نیز فعال کند.
مدیر اجرایی مجمع عالی حکمت اسلامی خاطر نشان کرد: در شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز میتوان این برنامه را به خوبی اجرا کرد به دلیل آن که هم دولت در این امر دخیل است و هم همه مراکز علمی فرهنگی و هم شخصیتهای غیر دولتی که بسیاری از آنها مراکز غیردولتی را در دست دارند بنابراین میتوانند از نزدیک نظرات خود را مطرح کرده و از رهنمودهای هم استفاده کنند و با همفکری هم کار را پیش ببرند و از کارهای موازی و تکرار نیز جلوگیری کنند.
خراسانی در پایان سخنانش یادآور شد: از سوی دیگر به دلیل آن که شخصیتهای شورای عالی انقلاب فرهنگی منسوب به رهبری هستند، به اسانی میتوانند از رهنمودهای رهبر انقلاب اسلامی استفاده کرده و بهره ببرند و امور را به ایشان گزارش دهند و این مساله موجب میشود از آن حالت دولتی بودن و بر اساس خط و مشی دولتها حرکت کردن نیز نجات پیدا کنند.
نظر شما