به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، حسن هانیزاده، کارشناس مسائل بینالملل درباره مدعیان نظم نوین جهانی و نقاط افتراق این مدعیان با داعیه انقلاب اسلامی و نظام گفت: مسئله نظم نوین جهانی از اوایل دهه ۹۰ میلادی و اندکی پس از حمله عراق به کویت توسط جرج بوش پدر مطرح شد و تا اندازهای هم آمریکا توانست به نظم نوین جهانی برسد و آن را عملیاتی کند.
وی با بیان اینکه نظم نوین جهانی از دو زاویه قابل تجزیه و تحلیل است، اظهار کرد: نخست آنکه آمریکاییها سعی میکنند بر اساس معیارهای خود این نظم را عملیاتی کرده و همه کشورهای جهان را مطیع اهداف و سیاستهایشان کنند در همین راستا تجزیه برخی کشورهای منطقه در دستور کار آنها قرار گرفت و سودان با تجزیه به دو بخش شمالی و جنوبی نخستین قربانی نظم نوین جهانی شد و اینچنین بخشی از سیاستهای آمریکا برای کوچکسازی کشورهای جهان به ویژه کشورهای عربی و اسلامی به منصه ظهور رسید.
هانی زاده ادامه داد: در ابعاد دیگر کشورهای مستقل منطقه مثل جمهوری اسلامی ایران، سوریه و عراق بخشی از نظم نوین جهانیاند اما نظمی که بر اساس الگوهای مقاومت شکل گرفته است؛ برای همین حمله گروهکهای تروریستی به سوریه با حمایت آمریکا و غرب، ترکیه و عربستان و قطر از آنها در چارچوب نظم نوین جهانی قابل تعریف است اما حضور فعال ایران و حزب الله و مقاومت اسلامی در سوریه، نظم نوین جهانی را برای تغییر ساختار جغرافیایی و شطرنج نظامی منطقه به سود رژیم صهیونیستی ناکام گذاشته است.
بنابر گفته این کارشناس مسائل خاورمیانه بهنظر میرسد نظم نوین جهانی موردنظرِ آمریکا با ناکامی مواجه شده و امروزه الگوهای دیگری بر جهان حاکم است و آمریکاییها نتوانستهاند بر اساس الگوهای خودشان این نظام را در جهان گسترش دهند.
وی در پاسخ به این سوال که جمهوری اسلامی چقدر در بر هم زدن نظم نوین جهانی که آمریکا در پی آن بوده و است، موثر عمل کرده؟، بیان کرد: در واقع انقلاب اسلامی ایران از سال ۱۳۵۷ تا کنون به عنوان قطب بلامنازع منطقه در سطح جهان مطرح شده و ظرفیتهای بسیار بالایی برای تغییر معادلات منطقهای و جهانی دارد و دارای ظرفیتهای انسانی، علمی، دینی، اجتماعی و فرهنگی بالایی است که میتواند به عنوان یکی از قطبهای جهان در عرصههای سیاسی حضور بیابد.
هانی زاده تاکید کرد: یکی از مسائلی که ایران را به عنوان قدرت مهم منطقهای مطرح کرده ادبیات سیاسی فرهنگی آن است که در مقابل دو قدرت شوروی سابق و آمریکا ایستادگی کرد و این نشان میدهد که کشورهای اسلامی با حفظ استقلال میتوانند بدون تکیه به قدرتهای خارجی به اهدافشان برسند؛ جمهوری اسلامی ایران اکنون به عنوان یکی از کشورهای عضو خط مقدم پایداری مقابل رژیم صهیونیستی مطرح است و مقاومت اسلامی به عنوان محور تقابل گسترش نفوذ صهیونیسم در منطقه تلقی میشود.
وی درباره رسالت اقدامی انقلاب اسلامی و نظام در ایجاد نظم نوین جهانی همسو با آرمانها و ارزشهای انقلابی اسلامی ابراز کرد: جمهوری اسلامی ایران با برخورداری از الگوهای انقلابی تاثیر مثبتی بر افکار ملتهای مسلمان منطقه و حتی جهان برجای گذاشته و به عنوان الگوساز انقلابی بر حوادث اخیر و انقلابهای عربی تاثیرگذار بود و اینها نیست مگر ناشی از برآیند انقلاب اسلامی.
هانیزاده تاکید کرد: اما در حوزه دولت سازی، جمهوری اسلامی به عنوان یک دولت ناچار است با دیگر کشورهای جهان تعامل داشته باشد و این تعامل با ادبیات انقلاب اسلامی اندکی تفاوت دارد اما همواره تلاش داشته، گفتمان را در جهان نهادینه کند ضمن اینکه ایران به عنوان کشور انقلاب همچنان تاثیر بالادستی دارد.
وی درباره چرایی مخالفت انقلاب و نظام با جهانی سازی آمریکایی بیان کرد: هدف آمریکا این است که همه کشورهای جهان مطیع سیاستهای او باشند به عبارت بهتر هیچ کشوری در ادبیات سیاسی آمریکا نباید برابر این کشور ایستادگی کند، علاوه بر این، آمریکا درپی سپردن کلید طلایی خاورمیانه به رژیم صهیونیستی است به این مفهوم که هیچ کشوری نباید منافع نامشروع این رژیم را به خطر بیندازد.
وی در ادامه سخنانش گفت: آنچه در سوریه، عراق و یمن رخ داد برآیند توجه آمریکا برای برتری سازی قدرت رژیم صهیونیستی در منطقه است و اینکه این رژیم غاصب باید حاشیه امنی در منطقه داشته باشد و هیچ کشوری نتواند مقابل تجاوزات آن بایستد. اما جمهوری اسلامی در طول ۳۷ سال گذشته مقابل این رژیم جنایتکار و غاصب ایستاده و اجازه نداده این رژیم بر منطقه مسلط شود برای همین آمریکاییها میکوشند ایران را از درون دچار استحاله و دگرگونی کنند و آن را جزء کشورهای پیرو سیاستهای خود قرار دهند.
هانیزاده درباره راهکارهای آمریکا برای استحاله فرهنگی ایران در راستای رسیدن به اهداف مدنظرش در حوزه نظم نوین جهانی و تسلط بر خاورمیانه ابراز کرد: با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران دارای یک نظام دموکراتیک است و نهادهای مدنی در درون آن همواره در شکلگیری سیستم نظام و حرکت داخلی و خارجی آن کاملا موثر بوده و هستند، آمریکاییها سعی میکنند در هر حرکت و تغییری در حوزه انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری تاثیر بگذارند؛ اما بر انتخابات گذشته ریاست جمهوری و نیز اخیر مجلس ثابت کرد رهبر انقلاب همواره به عنوان کسی که قطبنمای حرکت داخلی و خارجی در دستان ایشان است، اجازه استحاله از درون را به دشمن نمیدهند تا آمریکا از طرق نفوذ رسانهای، فرهنگی و سیاسی بتواند ارزشهای انقلاب و ادبیات انقلابی را کمرنگ کرده و ایران را جزء محورهای تابع آمریکا قرار دهد.
وی درباره نقش علوم انسانی وارداتی در هموار کردن مسیر آمریکا برای تحقق نظم نوین جهانی مدنظر خود، گفت: آمریکا روی حوزه علوم انسانی سرمایهگذاری بیشتری حتی در مقایسه با علوم پایه و تکنولوژی میکند و این در سطح جهانی است یعنی آنها میکوشند از طریق پمپاژ افکار خود بر حوزههای علوم انسانی که زیربنای افکار و اندیشه یک جامعه است، ادبیات انقلابی ما را دچار استحاله فرهنگی فکری کنند.
هانیزاده در پایان سخنانش خاطرنشان کرد: از این رو، باید مسئله پایش علوم انسانی مورد توجه مسئولان باشد چراکه این مسئله به عنوان زیربنای فکری هر جامعه میتواند دستخوش تغییر قرار بگیرد و آمریکاییها سعی میکنند از این رهگذر در پایگاههای علوم انسانی نفوذ کنند و این نفوذ میتواند ادبیات انقلابی ایران را کمرنگ کند؛ از این رو، با توجه به اهمیت این علوم باید در زمینه حفظ ارزشهای انقلابی و اسلامی همت بیشتری به خرج داد.
نظر شما