خبرگزاری شبستان - سرویس قرآن و معارف: "مرحوم طیّب(اعلي اللّه مقامه الشّريف) که عاقبت به خیر شد و وقتی به ایشان گفتند که بگو امام راحل عظیمالشّأن (حالا آنها به اسم خمینی گفتند) به تو پول داده است، گفت: من اصلاً این سیّد را ندیدم و هیچ موقع هم تهمت نمیزنم. گفتند: تو را دار میزنیم. گفت: بزنید.
در همان میدان خراسان که منزل ایشان بود، سیّدی بود که یکی دو نفر از کسانی که مست کرده بودند (در روایات، الکل، امّ الخبائث بیان شده است) جلوی ایشان را گرفته بودند و میخواستند آن سیّد را اذیّت کنند. مرحوم طیّب آمده بود و در گوش آنها زده بود. یکی دیگر هم همسایهشان بود که اذیّت میکرد، به همسایهشان گفته بود: اگر دست برنداری، سر و کارت با من است.
همین مطلب منشأ حرکت او شد، او میدانست احترام به علماء و سادات باید رعایت شود. همین هم باعث نجات او شد، آنگونه که به شهادت رسید. یعنی گاهی مسائلی انسان را اینچنین بالا میبرد. آنطور که امام راحل هم فرمودند: او حرّ انقلاب است."
آنچه در ادامه می آید بخش دوم و پایانی بیانات آیت الله روح الله قرهی در سیصد و چهل و نهمین جلسه اخلاق با محوریت خطورات و مراقبه است که بیستم خردادماه در محل مهدیه القائم المنتظر (عج) برای علاقمندان ایراد شده است.
حرکت به سمت تقوا و دریافت الهامات الهی
بیشترین لشگر، متعلق به شیاطین جنّ و انس و نفس و فجور است و کمترین سپاه، جند الله است.
منتها نکتهای هم بگویم که یأس به وجود نیاید. شاید کسی بگوید: این که از ناحیهی خدا بیعدالتی است که اینطور قرار داده است. امّا اینطور نیست، چون قرآن میفرماید: «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة»، منتها اگر جدّی انسان، متّقی شد، میشود رجلّ کالف رجل. هزار نفر میشود. اگر انسان متّقی شود و در آن قوّه عاقله در بحث تقوا برود، به راحتی بر فجور غلبه پیدا میکند و فجور در مقابل انسانهای الهی، زمین میخورند.
چون وقتی در بستر تقوا قرار گرفتیم و به سوی تقوا رفتیم، یک نکته به وجود میآید و آن، این که عقل انسان، عقل سلیم میشود و آنجاست که الهامات بر انسان میآید. بیان هم کردیم که این الهامات خودش مِن العقل است، نه فوق عقل. یعنی الهامات را ماورای عقل نبینیم، الهامات، عقلانی است.
لذا به واسطهی همین الهامات، انسان راحت میتواند غلبه پیدا کند. به او یاد میدهند و الهام میشود.
اگر ما یک مقدار به سمت تقوا رفتیم، یکی از همان الهامات همین است که من و شما، دل شب، در ماه مبارک رمضان، از خواب میزنیم و در مجالسی که در سطح شهر وجود دارد، میرویم؛ این، همان تقواست که به انسان الهام میکند، بلند شو و برخیز. یعنی انسان را حرکت میدهد. چون الهامات هم درجات دارد و مانند خود تقواست.
وقتی انسان توفیق پیدا کند و بر فجور غلبه یابد، به تقوا میرسد و بعد تازه به قول اولیاء، این آغاز کار است که پلههای تقوا را باید بالا برود و به این برسد که أتقی شود که فرمودند: «إنّ اکرمکم عند اللّه أتقاکم».
الهامات هم همینطور است و درجه دارد. لذا میگویند: این که اسنان یک مواقعی به مجالس خوبان عالم کشیده میشود، خودش از الهامات الهی است و معلوم میشود هنوز شیطان نتوانسته بر عقل او به خوبی مسلّط شود و از بین ببرد و دیگر وهم شود. لذا خود همین، سرنخ خوبی برای نجات و بعد برای بالا رفتن میباشد.
چه شد که طیّب، حرّ انقلاب شد؟
قبلاً بیان کردم، امّا الآن به ذهنم رسید، شاید حواله شده که ایشان هم بهرهمند شود. مرحوم طیّب(اعلي اللّه مقامه الشّريف) که عاقبت به خیر شد و وقتی به ایشان گفتند که بگو امام راحل عظیمالشّأن (حالا آنها به اسم خمینی گفتند) به تو پول داده است، گفت: من اصلاً این سیّد را ندیدم و هیچ موقع هم تهمت نمیزنم. گفتند: تو را دار میزنیم. گفت: بزنید.
در همان میدان خراسان که منزل ایشان بود، سیّدی بود که یکی دو نفر از کسانی که مست کرده بودند (در روایات، الکل، امّ الخبائث بیان شده است) جلوی ایشان را گرفته بودند و میخواستند آن سیّد را اذیّت کنند. مرحوم طیّب آمده بود و در گوش آنها زده بود. یکی دیگر هم همسایهشان بود که اذیّت میکرد، به همسایهشان گفته بود: اگر دست برنداری، سر و کارت با من است.
همین مطلب منشأ حرکت او شد، او میدانست احترام به علماء و سادات باید رعایت شود. همین هم باعث نجات او شد، آنگونه که به شهادت رسید. یعنی گاهی مسائلی انسان را اینچنین بالا میبرد. آنطور که امام راحل هم فرمودند: او حرّ انقلاب است.
سجدهی برصیصای عابد، بالای دار بر شیطان!
لذا اگر ما خواستیم در این قضیّه در امان بمانیم، باید بدانیم که این دو جند، دائم با هم درگیر هستند. وقتی هم یکی پیروز شد، آن یکی میگردد تا از طریقی نفوذ پیدا کند.
لذا یکی از مطالبی که اولیاء خدا میفرمایند، این است که برای دیگران یأس نیاورید، «بشّر المذنبین». درست است که الآن جنود شیطان، نفس دون، هوی و هوس و فجور، غلبه پیدا کرده، امّا تقوا هم میخواهد هر طوری شده یک راه نفوذ پیدا کند.
همانطور که اگر متّقی شدی، غرّه نرو و مراقبهی دائمی داشته باش، چون فجور هم میخواهند راه نفوذ داشته باشند.
هر کدام به این وجود انسان سیطره پیدا کرد، آن یکی میخواهد نفوذ پیدا کند و اولیاء خدا بیان کردند که شکی در این نیست. لذا میگویند: متّقین را انذار دهید تا مراقب باشند که فریب نخورند و تصوّر نکنند کسی شدند؛ چون فجور میخواهد جلو بیاید و نفوذ پیدا کند. برصیصای عابد را یادمان نرود که فجور در او نفوذ پیدا کرد و کارش به جایی رسید که با نامحرم همبستر شد و بالای دار با چشمش بر شیطان سجده کرد. این که میگویند: حتّی انسان در حال احتضار هم که بود، بگویید تا با چشم بر هم نهادن نماز بخواند، همین است. برصیصا هم بالای دار بود، شیطان آمد و گفت: من بودم که این بلاها را بر سر تو آوردم، من هم میتوانم تو را نجات بدهم. گفت: چطور؟ گفت: بر من سجده کن. گفت: من که بر دار هستم، چطور بر تو سجده کنم؟ گفت: چشمت را به عنوان سجده بر هم بگذار، من قبول دارم. چشم بر هم زد و تمام شد. برصیصای عابد در قعر جهنّم قرار گرفت. راه نفوذ این است و لذا تا آخر هم هست. این مقابلهای که میگویند: هر دو الی الابد با هم دارند، این است.
تقابل دائمی جندالله و جند الشیطان و بهترین دعا
لذا اولیاء خدا میگویند: به مذنبین هم مدام بشارت بدهید که نگران نباش، برگرد، خدا توبه را میپذیرد و ... . شیطان هم مدام میگوید: خیر، چه کسی گفته که خدا توبه را میپذیرد، یکبار، دو بار، سه بار، ده بار، تو دیگر خودت را داری فریب میدهی، تو خیلی گناه کردی و ... . لذا شیطان وقتی میبیند که کسی مدام در گوش او میخواند که میتوانی برگردی، اجازهی نفوذ نمیدهد و مدام میگوید: نمیتوانی برگردی. دائمی بودن درگیری این دو سپاه، همین است. تقابل سپاه فرشتگان و لشگر شیطان. یا تقابل سپاه تقوا و سپاه شیاطین. این یک تقابل دائمی است و تا لحظهی مرگ هم هست.
آنهایی که دیگر محاسن سفید شدهاید، فکر نکنید که دیگر تمام شد. جوان عزیز که تصوّر میکنی دیگر راه خود را پیدا کردی و کلاس اخلاق میآیی و ... این تقابل همیشگی است و تمام نمیشود. البته همانطور که بیان کردیم حضور در مجالس الهی، از الهامات الهی است که شما را به آن مجالس میکشاند. امّا یک موقع تصوّر نکنیم که دیگر ما خوب عالم شدهایم. همیشه این تقابل هست و تا لحظه آخر هست، مرجع تقلید باشی، عارف بالله باشی و ... . اتّفاقاً عرفا چون میفهمند بیشتر نگران هستند. برخی که نمیفهمند که همانگونه هستند و نگرانی ندارند. امّا آن که میفهمد، بیشتر میلرزد. چون میداند این تقابل، دائمی است و هیچ وقت اینگونه نیست که بگذرد و تمام شود. تا ملک الموت نیامده و به تعبیری دینم را سالم برندارم و بروم، هیچ چیزی معلوم نیست، برای همین است که میگویند بالاترین دعا، عاقبت به خیری است.
دعای عاقبت به خیری یعنی چون این تقابل دائمی است من نمیدانم چه میشود و باید برای نهایت کارم دست به دعا بردارم.
آخرین حربهی شیطان برای نفوذ
لذا خوبان عالم باید دائم بترسند، آنها هم که گناه کردند باید دائم امیدوار باشند. یعنی کار برعکس شده است. البته هر دو هم اندازهای دارد که در جلسات آینده میگویم. یعنی اگر کسانی که گناهکار هستند، امیدوار باشند امّا مدام گناه کنند، همان حربهای است که شیطان برای نفوذ در نظر گرفته است. شیطان وقتی میبیند که از طرف جندالله، سپاهی آمده و دارد این را به سمت خوبیها دعوت میکند و او دارد آرام آرام مغلوب میشود، آخرین حربه خود را رو میکند. آخرین حربهی او هم است است که میگوید: باشه، وقت داری؛ چون او ارحم الراحمین است.
خدایا! به حقّ این ماه مبارک رمضان، آنی و کمتر از آنی، در همه امور زندگی، در خواب و بیداری، ما را به حال خودمان وامگذار برخی دعاها فصلی نیست و انسان باید دائم بگوید، از جمله این دعا. ابوالعرفا و آیتالله العظمی مرعشی نجفی مقیّد بودند که قبل از نماز میگفتند: افوّض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد.
لذا انسان باید تفویض امر به خدا کند. وقتی تفویض امر کرد، دیگر به حال خودش واگذار نمیشود. یعنی خدایا من نمیتوانم، امورم به دست تو باشد. آن ولیّ خدا میفرمود: افسارت را به دست آقا جان، حضرت حجّت بده تا به هر طرف خواست بکشد. اگر یله و رها شویم، گرفتار میشویم.
حال، که لطف خدا شامل شد و ما به ماه مبارک رمضان وارد شویم و آقا جان به ما عنایت کرده است، باید بدانیم که اگر عنایت ایشان نبود، ماه مبارکی را درک نمیکردیم و شبی را بیدار نمیماندیم، «اللَّهُمَ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِي فِيهِ قِيَامَ الْقَائِمَيْنِ وَ نَبِّهْنِي فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِي جُرْمِي فِيهِ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّي يَا عَافِياً عَنِ الْمُجْرِمِينَ».
یکی از دعاها هم این است که در خواب غفلت نرویم که فکر کنیم وقت داریم و یا از آن طرف فکر کنیم اعمال زیادی داریم. خدایا! ما را از خواب غفلت بیدار بگردان.
خدایا! عاقبت همه ما را ختم به خیر بگردان.
خدایا! ما را در ظلّ خودتت که حجّتت هست، قرار بده.
خدایا! به حقّ این ماه مبارک، این ماه را بر ما مبارک قرار بده.
نظر شما