به گزاش خبرگزاری شبستان؛ شبکه اطلاع رسانی عراق در مقاله ای به قلم "علی حسن الفواز" نوشت: هیچ شگفت و دور از انتظار نیست که برخی رسانه ها نقش دروغ پردازی و شایعه پراکنی در مورد اتفاقات «فلوجه» را دارند؛ این عدم شگفتی، از ماهیت خود این گروه و تأثیرداده های نظامی و نمادین آن بر سطح هویت درگیری های مبهم فرقه ای و همچنین بر سطح تجربه و اثر بخشی نیروهای مسلح جدید ما نشئت میگیرد. این علاوه بر تأثیر لجستیکی مردم بر داده های این جنگ و تفکیک این جبهه رمزی و فرقه ای است.
درگیری در عراق کاملا مشهود است و هر نوع خوانشی فراتر از مستندات قانونی این درگیری دچار توهم خواهد شد، به گونه ای که حتی به اصطلاح، (جامعه جهانی) نیز متوجه بیهوده بودن توصیف این درگیری و یا تغییر معادلات بازاری و سیاسی شده است، حقیقت وقایع، چیزی جز تبلیغات رسانه ای و صرف رنگ فرقه گرایی بخشیدن به آنها توسط این رسانه ها است، چند روز پیش یکی از روزنامه نگاران عرب در مورد حقایق مربوط به حوادث«منبج» و «رقه» در «سوریه» و «فلوجه» «عراق» مطالبی نوشته و بدون توجه به ماهیت تروریستی و تکفیری گروههای پایه این جنگ ها، مدعی فرقه ای بودن آنها شده است. چنین درکی نشان دهنده مواضع متنقاض و تحریف شده و نیز دال بر وجود نشانه هایی است که خطر آگاهی معکوس نسبت به حوادث را بازتاب می دهند.
وضعیت موجود «عراق»، برخلاف گمان اشتباه برخی و یا توصیفات غیر واقعی آنها، شرایط خاصی نیست. اوضاع «عراق» بخشی از تاریخ مبارزه عمیقی است که به صورت تخصصی و عینی مورد مطالعه قرار نگرفته است، پدیده فرقه گرایی نیز یکی از نمودهای حاصل از سرشت های مستبد در تاریخ سیاسی قدرت و گروهها است. امروز همان عده از خلال درگیری های تحمیل شده بر یک منطقه بحران زده، به دلیل ماهیت فرقه ای قدرت و نیز شرایط استراتژیک و پیچیده جغرافیایی آن که با منافع بین المللی و امنیت منطقه ای در ارتباط است، به دنبال توصیف فرقه ای بودن وقایع «عراق» و عدم بیان ریشه های تاریخی آن هستند.
وجود چنین شرایطی زمینه را برای سیطره و رقابت آمریکا و اروپا فراهم آورده است. گسترش توهمات نسبت به وضعیت «عراق» ناشی از عملکرد رسانه ها و وسایل ارتباط اجتماعی است، چرا که قطعا پشت چنین فعالیتی، نهادها و مراکز تحقیقاتی وسازمان های اطلاعاتی دقیق و حساس در کنترل و رام کردن نیروهای مخالف ایستاده است. بنابراین حقایق به گونه ای آشکار می شود که گویی منطقه را در جنگی باز قرار می دهد و یا برخی توصیفات قاطعی از آن تحت تبلیغات فرقه ای و یا توهماتی که مراجع بنیادگرایی و اسلامگرایی را در درگیری های عقلی و نقلی خود تهدید می کند، ارائه می دهند. برای کارآیی مطالعه این حوادث، نیاز به یک بینش اخلاقی و درک تاریخی و خرد نقدی است تا منافع مردم، ارزش های فرهنگی، تجدد و آزادی و حقوق مورد توجه قرار گیرد، چرا که این منافع از طریق جنگ ها مورد تهدید واقع می شود و سیاست، بعد پراگماتیک و عملی خود را از دست داده و به تعصباتی تبدیل می شود که نمودهای تکفیر و خشونت و نفرت در ان آشکار است.
همچنین ارزش گفت و گو و مدارای اسلامی و اصلاح و روشنگری را از دست می دهد. چه بسا یکی از مهم ترین جلوه های این کارآیی و اثربخشی، در ضرورت مطالعه وضعیت عراق به دور از توهم و حساسیت فرقه ای نمود می یابد، چرا که هویت های فرقه ای همیشه در محیط اجتماعی وجود داشته اند، اما منافع سیاسی موجب انحراف آنها به سمت درگیری های داخلی می شود.
نظر شما