به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، غلامحسین ابراهیمی دینانی، استاد فلسفه دانشگاه تهران در همایش «فلسفه و جهان عاری از فلسفه» که امروز شنبه، یکم خرداد در مجتمع آدینه تهران در حال برگزاری است با اشاره به سلطه شر در جهان عاری از فلسفه اظهار کرد: دل انسان یک مرکز و عالم است و همه علوم در آن وجود دارد و خانه متاعی است که بی صاحب نیز نیست؛ شاید مردم اجناس خانه دل خود را بشناسند اما صاحب خانه را نمی شناسند. شناختن صاحب خانه مهم است و اگر انسان بتواند نامحرم را از بیگانه بشناسد، متاع خانه و صاحب خانه را نیز می شناسد که این امر ارتباط مستقیم و جدانشدنی داشته و تا کسی دل را نشناسد جهان را نمی شناسد.
وی در ادامه با طرح این سوال که آیا اساسا انسان با عالم محرم است یا بیگانه، توضیح داد: انسان می کوشد واقعیت را درک کند اما آیا عالم معقول با انسان مانوس است یا عالم نامعقول با انسان مانوس و محرم است؛ باید دانست امر نامعقول با انسان مانوس نیست و تنها چیزی مانوس است که معقول باشد به دلیل اینکه انسان و ذات انسان عقلانی است چون ذات آدمی عقل بوده و تنها چیزی با انسان محرم و مانوس است که معقول باشد.
ابراهیمی دینانی با بیان اینکه عالم معقول محرم است، تصریح کرد: آقای محقق داماد دو لغت قرآنی استنباط و تدبر را در سخنان خود به کار بردند که برای من قابل تامل بود؛ استنباط از باب استباب یعنی از اعماق زمین آب را بالا کشیدن و تدبر از باب تفعل است که از ریشه دبره یعنی پشتوانه و اینکه هر موجودی در عالم پشتوانه ای دارد که اگر این پشتوانه نباشد آن موجود نمی تواند سرپا بماند، گرفته شده است.
این چهره ماندگار فلسفه اضافه کرد: من تاکنون گمان می کردم لغت فلسفه در قرآن نیست و تنها کلمه حکمت در قرآن وجود دارد اما در حقیقت استنباط و تدبر دو لغتی اند که در عمق فلسفه هستند یعنی فلسفه در قرآن نیز وجود دارد و این دو کلمه به ما درس فلسفه می دهد حال اگر کسی خوشش نمی آید، نیاید اما این دو کلمه به ما می فهماند ما باید عالم را معقول بشناسیم نه محسوس.
وی با بیان اینکه فلسفه به معنای هرچه بیشتر و از محسوس به معقول رفتن است، بیان کرد: آن وقت است که عالم با انسان بیگانه نیست اما اگر حکمت به متاع تلقی شد، آن جامعه فلج و شر است. اگرچه شر آن محسوس نباشد اما مثلا جهل شری است که در این جامعه وجود دارد ضمن آنکه جهل و نادانی منشاء شرور آدم بوده و اگر جهلی نبود شری هم نبود.
دینانی با تاکید بر اینکه من فردی ناسیونالیسم و نژادپرست نیستم، بیان کرد: خدا را شکر در کشور ما امثال بوکوحرام و داعش پیدا نشده و نمی شود؛ فرهنگ داعش آن است که خون بریزد و بکشد اما ایرانی به دلیل آنکه دارای فرهنگ بوده است (البته اگر من به ناسیونالیسم متهم نشوم) داعشی و بوکوحرامی نمی شود. ایران قدیمی ترین تاریخ و کهن ترین فرهنگ را دارد و این فرهنگ در خون مردم ما جاری است و هیچ گاه از آن بوکوحرام در نمی آید چرا که مسلمان ایرانی آرام بوده ضمن آنکه اکثر مفسران قرآنی نیز ایرانی بوده اند.
وی با اظهار تاسف از اینکه جهان هنوز ابن سینا را نمی شناسد و باید او را از نو شناخت، اذعان کرد: متاسفانه ابن سینا را به عنوان طبیب و با طب می شناسند اما او بزرگترین فیلسوف تاریخ است و یک ذره نیز از ارسطو کمتر نبوده و به غلط گفته می شود ابن سینا مشایی است. در حقیقت این سینا یک اشراقی تمام عیار است که به اشتباه هزار سال است مشایی خوانده می شود.
وی حرف ها و سخنان ابن سینا را تازه خواند و گفت: او سخنانی گفته که هرگز به ذهن ارسطو نیز نمی رسیده که از جمله می توان به برهان صدیقین اشاره کرد بنابراین به عده ای باید گفت یا فلسفه را نخوانید یا اگر می خوانید، مزخرف نخوانید.
ابراهیمی دینانی با اشاره به رواج فلسفه در کشور ابراز کرد: این امر از یک جهت خوب است که فلسفه گسترش پیدا کرده اما از یک جهت بسیار بد است که هر کسی خود را فیلسوف می داند مثلا فردی که نصف کتاب بدایه می خواند خود را فیلسوف می داند.
وی با بیان اینکه فلسفه همیشه عام و همگانی نبوده و ایران مهد فلسفه بوده است، تاکید کرد: عده ای از این سخن من ناخرسند می شوند و می گویند چرا من از تاریخ خود حرف می زنم اما همین جا می گویم این سخنان من ضد اسلامی نیست و ما تاریخی نیز قبل از اسلام داشته ایم که پیش از آن فلسفه در آن وجود داشته است که من به این تاریخ افتخار می کنم ضمن آنکه ما حکمت را در این کشور الهی داشتیم و هیچ گاه مشرک نبودیم.
ابراهیمی دینانی با اظهار تاسف از اینکه برهان ابن تیمیه و این زهرمارهایی که در تاریخ نهفته بوده کفر محض است، یادآور شد: مفسران غیرایرانی نیز مفسران قرآن بوده اند اما به گونه ای تفسیر انجام می دادند که نمی توانستند تعریف دقیقی داشته باشند مثلا آنها خداوند را که نور است به منور تفسیر می کردند اما اینها نفهمیدند حتی اگر خدا منور باشد نورانیت منور هم تا نور نباشد منور نیست و این حماقت برخی مفسران غیرایرانی است که در این میان ما را گرفتار کرده اند.
نظر شما