خبرگزاری شبستان-کرمان
پنجم شعبان المعظم، خجسته زادروز باسعادت امام سجادعلیه السلام است؛ امام همامی که در شرایط بسیار خفقان آمیز و دردآلود پس از واقعه کربلا، برای هدایت و ارشاد جامعه اسلامی آن روز، زبان دعا را برگزید و معارف الهی را در قالب دعا به مردم آموخت.امام بزرگواری که با خواندن ادعیه صادر شده از ناحیه مقدسه ایشان، انسان احساس می کند گویا این معارف ناظر به شرایط امروز است و این نشان از اتصال علم آن امام عزیز به علم الهی و جاری بودن معارفش در همه زمان ها دارد.
صحیفه سجادیه قدرت بی نظیری در ایجاد ارتباط با مخاطب دارد؛ چه اینکه هر یک از ادعیه پرمحتوا و زیبای آن چنان بر دل آدمی می نشیند که به راستی درد دل حقیقی انسان با خدا است. شاید یکی از اسرار این مسئله این باشد که امام(علیه السلام)در دوره ای که این دعاها را بیان فرموده چنان از سوز و گداز دورنی و از سویدای دل، آن را برآورده است که اینچنین امروز بعد از ۱۴۰۰ سال به دل هر انسان تشنه ای می نشیند و دوم اینکه بسیاری از نیازهای روحی و معنوی انسان در این دعاها لحاظ شده است.
دعای پنجم صحیفه را مکرر در مکرر بخوانید
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانات خود راجع به صحیفه سجادیه چنین فرمودند:
من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفهی سجادیه انس بگیرید، دعای پنجم صحیفهی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید. این دعای پنجم صحیفهی سجادیه مال ماست. همهی ادعیهی صحیفهی سجادیه همین طور است. آنجائی که ما را به یاد مرگ میاندازد، آنجائی که ما را از لغزش ها برحذر می دارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکهی الهی را به رخ ما می کشد، اینها همهاش برای ما استحکامبخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصىِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعهی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمی تواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیهی من به شماست. ۱۳۹۰/۱۰/۰۷
صحیفه سجادیه، علمالنفس است
من به یکایکِ شما عزیزان توصیه میکنم تا آنجا که میتوانید، با صحیفه سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. این که گفتهاند زبور آل محمّد، واقعاً همین طور است؛ پُر از نغمههای معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علمالنّفس است، هم درس امور اجتماعی است. آنجا ملاحظه کنید: «الّلهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و سورة الغضب ... والحاح الشهوة». یعنی یکییکی این خصوصیات معنوی و اخلاقی و این ریشههای فاسدی را که در نفس ما هست، در زبان دعا به ما معرفی می کند.
شما باید علاج اینها را هم از خدا بخواهید. وقتی که با خدا راز و نیاز می کنید، از جمله چیزهایی که می خواهید، علاج همین مشکلات درونی و نفسانی است. آن جامعهای که حداقل مجموعه بزرگی از آن با این خصوصیات پرورش پیدا کند، همان جامعهای است که هیچ ترفندی در آن کارگر نخواهد شد. ۱۳۷۶/۰۹/۱۳
تا آنجا که مىتوانید، با صحیفه سجادیه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمى است. اینکه گفتهاند زبور آل محمد، واقعاً همینطور است؛ پر از نغمههاى معنوى است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علمالنفس است، هم درس امور اجتماعى است. آنجا ملاحظه کنید: “أللهم إنى أعوذ بک من هیجانالحرص و سورهالغضب… و الحاحالشهوه”. یکىیکى این خصوصیات معنوى و اخلاقى و این ریشههاى فاسدى را که در نفس ما هست، در زبان دعا به ما معرفى مىکند. (دیدار با گروهی از پاسداران سپاه پاسداران – ۱۳/۰۹/۱۳۷۶)
اگر کسى خیال کند که مىتوان دل و روح را بدون اینها صاف کرد، سخت در اشتباه است
خواهش مىکنم عزیزان من، بهخصوص جوانان، با صحیفه سجادیه انس بگیرند؛ زیرا همهچیز در این کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همهچیز، وجود دارد… اغلب دعاهاى صحیفهى سجادیه- تا آنجا که بنده سیر کردهام- همین حالت را دارد. همهچیز مرتب و چیده شده است. مثل این است که یکنفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به صورت استدلالى و منطقى حرف مىزند. همان نالههاى عاشقانه هم که در صحیفه سجادیه آمده است، همین حالت را دارد. (خطبههاى نماز جمعهى – ۱۴/۱۱/۱۳۷۳)
اگر کسى خیال کند که مىتوان دل و روح را بدون اینها صاف کرد، سخت در اشتباه است. از راه گریه نیمهشب، از راه خواندن قرآن با تدبر و با دقت، از راه خواندن ادعیه صحیفه سجادیه، دل انسان صاف مىشود؛ والا اینطورى نیست که بگوییم آقا برو دلت را صاف کن؛ هر کارى هم کردى، کردى! (دیدار اعضاى هیأت دولت – ۰۸/۰۶/۱۳۸۴)
کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم
محدث عظیم و سالک وارسته، مرحوم مجلسی(پدر علامه مجلسی) می فرماید: «در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهده ام بود و به همین دلیل احتیاط می کردم و نمی خواندم. خدمت شیخ بهائی عرض نمودم که فرمود: نماز قضا بخوان. اما من با خودم می گفتم نماز شب، خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق می کند.
یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان را در بازار خربزه فروش های اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف، نزد او رفتم و سئوالاتی کردم که از جمله آن، خواندن نماز شب بود. فرمود: بخوان!عرض کردم: یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمی رسد. کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم. فرمود: برو از آقا محمد تاج، کتاب بگیر.
گویا در خواب، او را می شناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم. مشغول خواندن بودم و می گریستم که از خواب بیدار شدم. از ذهنم گذشت که شاید «محمد تاج» همان شیخ بهایی است و منظور امام از «تاج» این است که شیخ بهایی، ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله صحیفه سجادیه است. ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود: ان شاءالله به چیزی که می خواهی می رسی. بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم ما بود. مرا که دید، گفت: ملا محمد تقی! بیا برویم خانه، یک سری کتاب به تو بدهم.
مرا به خانه اش برد. در اتاقی را باز کرد و گفت: هر کتابی را که می خواهی بردار. کتابی را برداشتم؛ ناگهان دیدم همان کتابی است که در خواب دیده بودم؛ صحیفه سجادیه. به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم. گفت: باز هم بردار. گفتم: همین بس است. پس شروع نمودم به تصحیح و مقابله و آموزش صحیفه سجادیه به مردم؛ و چنان شد که از برکت این کتاب، بسیاری از اهل اصفهان مستجاب الدعوه شدند.»
مرحوم علامه مجلسی (نویسنده کتاب بحارالانوار) می فرماید: «پدرم چهل سال از عمر خود را صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب، توسط او باعث شد که اکنون هیچ خانه ای بدون صحیفه نباشد. این حکایت بزرگ مرا بر آن داشت که بر صحیفه شرح فارسی بنویسم تا عوام و خواص از آن بهره مند شوند.»
نظر شما