خبرگزاری شبستان: این که اولین عبادت اسلامی، چه به لحاظ ارزش و چه به لحاظ تقدم زمانی در اسلام همان نماز است، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد.
این چشمه جوشان فضایل و روشنیبخش دیدهگان پیامبر(ص) و همدم و مؤنس شبهای دراز عارفان حق را، اگر عروس عبادتهای اسلامی نام گذاریم بیجا نیست، علیرغم آن که برخی سادهاندیشان، این مظهر ارزشها را فقط یک"امر عبادی و تنها ارتباط فردی با خدا" تصور کردهاند، میبینیم که اسلام ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را نیز همزمان به آن بخشیده است، طوری که لازم شده است تا مسلمانها در مجمعی به نام "مسجد" آن را باهم (در جماعت) ادا کنند و چنین الزامی علیرغم آن که "خلوت و تنهایی" با روحیة عبادت سازگارتر بوده است، اقدامی است در جهت بخشیدن روحیه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به نماز، چنان که پیامبر اسلام(ص) بعد از هجرت در مدینةمنوره که دیگر مانعی بر سر راه تجمع مسلمانان به خاطر ادای دستهجمعی نماز نبود؛ اولین کاری که انجام دادند بنای مسجد بود، مسجدی که طی سالیان متمادی، نه تنها یک مرکز عبادی و عروجگاه ملکوتی بود، بلکه حیثیت نهاد آموزشی، انجمن تربیتی، مؤسسة خیری، مجمع قضایی، پارلمان سیاسی و حتی احیاناً باشگاه نظامی را نیز به خود گرفته بود.
ساخت مسجد توسط رسول خدا (ص) به خاطر دستیابی مسلمانان به اهداف اسلام بوده است، ادای نماز به صورت جماعت یک امر حتمی و الزامی بوده و علاوه بر بیان فضایل فراوانی به آن؛ کسانی را که بی هیچ گونه عذر موجهی، به آن بیتوجهی نشان میدهند، منافق خوانده و حتی نزدیک بود که به آتشزدن خانههایشان اقدام کنند.
اما از آنجا که زنها، یک مجموعه مشکلات و معاذیر خاص خود را دارند، پیامبراسلام(ص) از سر شفقت و دلسوزی، حضور آنان را در مسجد به منظور ادای نماز به جماعت، امری اجباری و الزامی نساخته و بلکه روی برخی مصلحتها (شاید این دغدغه که مبادا بیپروایی عدهای از آنان در رعایت حجاب و آداب اسلامی، بروز مشکلات اخلاقی و اجتماعی را سبب شود و یا مبادا حضور به مسجد، ایشان را از رسیدگی لازم به فرزندان و ادای مسؤولیتهای خانوادهگی باز دارد) ایشان را تشویق کردند تا نمازشان را در خانه بخوانند.
اما آیا این بدان معنی است که از حضور زنان در مسجد جلوگیری کرده باشند که هرگز! بلکه به شوهرانشان که تصور میرفت به خاطر غیرت خاصی که داشتند، مانع حضور آنان به مسجدشوند؛ فرمودند: "لاتمنعوا اماءالله مساجدالله، کنیزان خدا (زنان) را از مساجد مانع نشوید" و خود در عمل مُهر تأیید بر آن زدند.
تعداد زیادی از زنان صدر اسلام، از این رخصت استفاده کرده، چه در عهد با سعادت آن حضرت محمد(ص) و چه بعد از آن؛ با حفظ آداب اسلامی، در مسجد حضور به هم رسانده و در محل مخصوصشان، هم به جماعت شرکت میکردند و هم با استماع دروس و موعظههای دینی، اخلاقی، به دانش و معنویتشان میافزودند؛ همچنان برخی دیگر که بنا به تشویق حضرت محمد(ص) در خانه نمازشان را میخواندند، این شوهران و پدرانشان بودند که آموزشهای لازم اسلامی را به آنها منتقل میساختند و فقه اسلامی ما از همان زمان، در روشنایی احادیث نبوی، در فصل مستقلی از نحوه نماز و صفوف زنان در مسجد، به تفصیل به بحث پرداخته است و بر همان اساس است، که تقریباً در تمام کشورهای اسلامی (و به همین گونه در کشور ما) باب مساجد بر روی زنان باز بوده و در کشور ما جز تعداد اندکی، دیگر همه علما و دانشمندان مسلمان، به خصوص آنها که امر خطابت را به عهده داشتهاند، در عمل مُهر تأیید بر آن زدهاند.
مسجد قوت قلب و تکیهگاه روانی برای زن مسلمان عصر حاضر
در گذشته بر اساس شرایطی که بر زندگی زن مسلمان حاکم بود، او ارتباطی با دنیای خارج از منزل نداشته و بدون هر گونه تأثیرپذیری از عوامل بیرونی؛ در خلوت خانه زندگیاش را سپری میکرد و هیچ گونه تهدیدی متوجه او نبود؛ در حالی که در عصر حاضر که انفجار و سرعت ارتباطات، دنیا را به دهکده ای تبدیل کرده است، دیگر حصار آن خلوت شکسته و زن مسلمان در معرض تهاجمی همهجانبه و گسترده و چالشهای خطرناکی قرار گرفته و اقدامات و تلاشهای منظمی برای انحراف وی صورت گرفته و میگیرد که بعضاً (همچون رسانههای سمعی و بصری که به نظر میرسد با برنامهریزی دقیقی در پی انحراف زن مسلماناند) دیگر هیچ سدی را باقی نگذاشته و چه بسا که در حریم خلوتش، انیس و همدم او شده است؛ طوری که موج این تهاجم، بر روان او تأثیر گذاشته و میرود تا زن مسلمان ما را از آیینش دلسرد، بیاعتماد و بیگانه سازد؛ در چنین شرایطی، زن مسلمان بیش از هر زمان دیگری به قوت قلب و تکیهگاه روانی نیاز دارد تا عظمت دین را برایش تداعی کرده و جایگاه آن را در قلبش مصون نگه دارد و شکی نیست که حضور زن در مسجد، به خصوص در جمعهها و اعیاد و قرارگرفتن لحظاتی در جو روحانی و با صفای مسجد و مشاهده جمعیت انبوه نمازگزاران، تا حدی این مأمول را برآورده ساخته و به او قوت قلب میبخشد؛ پیوند و اعتماد او را به دینش محکم ساخته، روحیهاش را قوی و از انهزام و شکست روانیش جلوگیری کرده به او ثبات و صلابت ایمانی میبخشد.
خروج زن از منزل و حضور در مسجد، مشروط به رعایت حجاب و آداب اسلامی
مقوله حضرت عایشه که "اگر پیامبر(ص) حالا حیات میداشتند و وضعیت زنها را به این شکل مشاهده میکردند، آنان را به مسجد اجازه نمیدادند"، هر چند مانعین بر اساس این روایت، نظرشان را بنا کردهاند؛ با آن هم، بعد از آن نیز کما فیالسابق زنها به مسجد حضور به هم میرساندند و اصحاب پیامبر (ص)آن را به معنای فتوا بر منعشان از مسجد ندانسته و به هیچ وجه، آنها را از مسجد مانع نشدند؛ به نظر میرسد که قول حضرت عایشه به فرض این که با موجودیت نصوص کافی حجت شرعی شده میتوانست، ماهیت تنبیهی داشته است، تا فتوایی؛ گویی ایشان زنان را هشدار میداد که از این رخصت شرعی، سوءاستفاده نکنند و یا این که اختصاص به زنهایی داشت که در امر رعایت حجاب و آداب اسلامی، بیتوجهی و بیباکی نشان میدادند که به این تقدیر، این نظریه هیچ مخالفی ندارد و کسی انکار نکرده است که خروج زن از منزل و حضور در مسجد، زمانی مشروعیت دارد که شرایط آن تأمین باشد که ذیلاً در این باره اشاره ایی می کنیم.
شرایط و آداب شرعی حضور زن در مسجد
رعایت حجاب و آداب اسلامی
طوری که از لحظه خروج از منزل تا بازگشت به آن، باید با حجاب اسلامی و با لباس و هیأتی کاملاً عادی و به دور از هر گونه تجمل و ظاهرآرایی که توجهی را جلب کند، همراه بوده، تمکین و وقار را در همه امور، لازمه خویش ساخته باشد و همین است مقصود گفته پیامبر(ص) آن جا که فرمودند: "ولیخرجن تفلات" کما این که در جای دیگر فرمودند: زن اگر خوش بویی استعمال کرده و از کنار مجلس مردها عبور کند، مرتکب (نوعی) زنا شده است". همچنان که باری ابوهریره(رض) که از وجود زن نمازگزاری، خوشبویی به مشامش خورد، به او گفت: ای کنیز خدای جبار! من از پیامبر(ص) شنیدم که نماز زنی که عطر زده به مسجدآید، قبول نمیشود تا این که بر گردد و غسلی همانند غسل جنابت انجام دهد". (و از آن طریق کاملاً خوشبویی را از خود دور سازد).
عدم خلطیت
زن مسلمان، چه در وقت رفت و برگشت و چه در مسجد، باید به گونه ای باشد که با مردها خلط نبوده و بدنش با بدن آنها تماس نکند و در مسجد در جایی جداگانه از جای مردها، قرار داشته باشد؛ پیامبر(ص) در این باره میفرمایند:"اگر بر سر یکی از شما میخی آهنین کوبیده شود، برایش بهتر است از این که جانش با جان نامحرمی تماس کند" و ما اگر به صدر اسلام نگاه کنیم، میبینیم که نه تنها که زنها جای به خصوصی داشتند که بلکه دروازة جدایی به نام "باب النساء" برایشان تعیین شده بود.
مساعدبودن شرایط امنیتی
به گونه ای که بیم آن وجود نداشته باشد که مشکل امنیتی به جان یا عفت زن، خلق میشود؛ البته محض پندار در این باره اعتباری ندارد و آنها که محض، وجود افراد فاسق در جامعه را (در حالی که هیچ جامعهیی در هیچ گاهی از آنها خالی نبوده و نخواهد بود) مساوی با نبود مصونیت حرمت و عفت برای زن دانسته و در نتیجه، فتوا بر عدم حضور زن در مسجد دادهاند، شاید فراموش کردهاند که در زمان پیامبر(ص) نیز جامعه از افراد فاسق خالی نبوده است؛ چنان که قرآن کریم آن جا که زنان را بر رعایت حجاب امر میکند، حکمت آن را چنین تذکر میدهد: "ذلک ادنی ان یعرفن فلا یؤذین" که مقصدش این است که تا با رعایت حجاب شرعی، از زنهای بیبند و بار شناخته شده و افراد ولگرد و فاسق، ایشان را با آن گونه زنها اشتباه نگرفته و مزاحمشان نشوند؛ این آیه به صراحت نشان میدهد که در حیات آن حضرت، افراد فاسق و ولگردی که مزاحم زنان میشدند در مدینه وجود داشتند و این حجاب اسلامی بود که آنها را از تعقیب و به دام انداختن زنان عفیف مأیوس میساخت و چون از ناحیه ایشان کدام خطری به زن مسلمان حس نمیشد، به وجود آنها اعتباری داده نشد.
حضور زن در مسجد، نباید طوری گسترده و زمانگیر باشد که او را از ادای مسؤلیتش در قبال خانواده، به خصوص فرزندان، باز دارد؛ بلکه باید تدابیری به کار بندد تا نماز او در مسجد که یک رخصت شرعی است، او را از مسؤولیتهای خانوادهگی که وجیبه شرعی است باز ندارد.
مسجد زنان را به قهرمانان عرصههای مختلف مبدل می سازد
از مباحث فوق چنین نتیجه میگیریم که حضور زنان مسلمان در مسجد، با رعایت آداب اسلامی، یک امری جایز و بلکه در شرایط حاضر که از یک سو دشمنان دین و جامعه ما آنها را آماج خطرات و فتنههای کشنده ای قرار دادهاند و از دیگر سو، اولیای خانواده در امر تعلیم و تربیتشان بیتوجهی تام نشان میدهند و متأسفانه تنها تریبون مسجد به حیث معلم و مربی دینی برایشان باقی مانده است، یک امر ضروری و حیاتی به نظر میرسد.
برای این که زنان مسلمان، زنانی متدین، دانا و توانا در ادای رسالت اسلامیشان، چه در امر تربیت اولاد و چه در امور دیگر، بار آیند و آلت دست دشمنان در توسعه و پخش فساد و گمراهی قرار نگیرند؛ لازم است تا، محل مناسبی از مسجد را برایشان اختصاص داده و بنا به توصیه حضرت محمد(ص)، ایشان را از حضور در مسجد مانع نشویم.
امامان و خطبای دلسوز، ورزیده و موفق را در مساجدمان بگذاریم. از فرصتهای حضور زنان در مسجد، به خصوص در جمعهها و رمضان؛ با برنامهریزی درست و منظم، در امر تعلیم و تربیت دینیشان بهرهبرداری کنیم.
حلقات علمی و تربیتی (مانند روخوانی قرآنکریم، تفسیر، حدیث، سیرت پیامبر(ص)، عقاید و فقه اسلامی) را در فرصتهای مناسب، برایشان راهاندازی کنیم و اگر شما به تاریخ صدر اسلام نظر اندازید، خواهید دید که چگونه مسجد همة این فواید و فوایدی دیگر را سخاوتمندانه به زنان مسلمان اهدا و در نتیجه آنها را به قهرمانانی در عرصههای مختلف مبدل ساخت.
پایان پیام/
نظر شما