چیستی اسلام و علوم انسانی به روایت خسروپناه

خبرگزاری شبستان: متفکران برای علوم انسانی، تعریف یکسانی ارایه نکردند. گاهی به همه علوم غیرطبیعی و مهندسی و پزشکی به کار رفته و گاهی با انسان‌شناسی تجربی و علوم رفتاری و اجتماعی مترادف دانسته شده است.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از طلیعه، حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه، رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران یادداشتی در کانال تلگرام خود تحت عنوان «چیستی اسلام و علوم انسانی» نوشته است که در ادامه می آید:

 

نخستین بحث در ترابط اسلام و علوم انسانی، تعریف و بیان چیستی واژگان کلیدی آن است. منظور نگارنده از دین، اسلام و مجموعه عقائد و اخلاق و احکام آسمانی و الهی است‌که از سوی خداوند متعال به قلب پیامبر اکرم(ص) جهت هدایت انسان‌ها نازل شده و از تحریف مصون مانده است.

 

متفکران برای علوم انسانی، تعریف یکسانی ارایه نکردند. گاهی به همه علوم غیر طبیعی و مهندسی و پزشکی به کار رفته و گاهی با انسان‌شناسی تجربیو علوم رفتاری و اجتماعی مترادف دانسته شده است. چهار نوع علوم انسانی تحقق دارد. علوم انسانی عقلی(مانند: علم النفس فلسفی، فلسفه ذهن، فلسفه زبان)، علوم انسانی تجربی(مانند: روان شناسی، جامعه شناسی، انسان شناسی تاریخی طبیعی و تاریخی فرهنگی)، علوم انسانی نقلی- دینی(مانند: انسان شناسی اسلامی) و علوم انسانی شهودی(انسان شناسی عرفانی). علوم انسانی، گاهی فکچوال(factual) است و با واقعیت‌های تحقق‌یافته سر و کار دارد و گاهی به ولیوها و ارزش‌های(evalutive) انسان می‌پردازد و گاهی به تکالیف انسانی سر و کار دارد.

 

دسته اول از اینکه انسان خارجی چگونه است و دسته دوم از اینکه انسان چگونه باید باشد، بحث می‌کند و دسته سوم، از چگونگی تغییر انسان تحقق‌یافته به انسان مطلوب سخن می‌گوید. علوم انسانی به ساحت جسم نمی‌پردازد؛ زیرا ساحت جسم با سایر اجسام حیوانی مشترک است و به حوزه علوم طبیعی اختصاص پیدا می‌کند. البته بهتر بود علوم را به سه دسته علوم طبیعی و علوم حیوانی و علوم انسانی تقسیم می‌شد و مشترکات جسمانی انسان و حیوانات در علوم حیوانی بحث می‌شد و مشترک انسان و حیوان و طبیعت در علوم طبیعی و مختصات انسان در علوم انسانی مطرح می‌گردید.

 

علوم انسانی به دو ساحت روان و عمل انسان می‌پردازد. ساحت روان نیز به سه بخش معرفت، عواطف و اراده تقسیم می‌شود. پس علوم انسانی، گاهی به بخش معرفتی(‌‌‌cognitive) انسان و گاهی به بخش عواطف و احساسات(effective) و گاهی به بخش اراده و خواست‌های(canative) انسان و گاهی به عمل فردی و اجتماعی انسان می‌پردازد.

 

موضوع علوم انسانی رفتاری و اجتماعی، انسان متعارفی است‌که در دسترس آزمون و تجربه به صورت استقرایی قرار می‌گیرد. پس انسان کلیدر انسان‌شناسی فلسفی و انسان شخصی و درونی در انسان‌شناسی و خودشناسی عرفانی بحث می‌شود. ژولین فروند می‌گوید: «علوم انسانی، معارفی است‌که موضوع آنها فعالیت‌های مختلف بشر است که متضمن روابط افراد بشر با یکدیگر و روابط این افراد با اشیا و نیز آثار و نهادها و مناسبات ناشی از آنهاست.» این دسته از علوم انسانی را علوم رفتاری و اجتماعی می‌نامند.

 

مقصود نگارنده از علوم بشری، مجموعه گزاره‌های نظام‌مند و روش‌مند در باره خدا یا انسان یا طبیعت (موجودات مادی غیر از انسان) است؛ اعم از اینکه با روش تجربی یا عقلی یا نقلی یا شهودی و یا روش‌های ترکیبی بدست آیند و مقصود از علوم انسانی، به معنای خاص، علوم رفتاری و اجتماعی و مجموعه گزاره‌های نظام‌مندی است که با بهره‌گیری از روش‌های ترکیبی (تجربی و غیرتجربی) و مبانی غیرتجربی(عقلی، وحیانی و شهودی) به تبیین یا تفسیررفتارهای فردی و اجتماعی انسان (تحقق یافته) می‌پردازد و با بهره‌گیری از ارزش‌های انسانی، انسان تحقق یافته را به انسان مطلوب تغییر می‌دهد.

 

پس این دسته از علوم انسانی، اولا: نظامند هستند؛ ثانیا: در مقام داوری از روش تجربی و غیرتجربی بهره می‌برند؛ ثالثا: موضوعش انسان بایسته و شایسته و تحقق یافته است. پس علوم انسانی هم جنبه توصیفی دارند و هم جنبه توصیه‌ای و این‌گونه نیست که صرف توصیف باشند و حتی آن‌ها که در علوم انسانی، رویکرد اثبات‌گرایی دارند در کنار توصیف و نظریه‌پردازی، توصیه‌هایی نیز ارایه می‌کنند. علوم انسانی می‌تواند معنای عامی داشته باشد که علاوه بر علوم رفتاری و اجتماعی، در بردارنده علوم هنری و فلسفه و عرفان و ادبیات و همه علوم غیرطبیعی و مهندسی و پزشکی باشد.

کد خبر 540394

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha