به گزارش خبرگزاری شبستان، بنیاد بین المللی علوم اسلامی اسراء اقدام به انتشار سلسله مباحث دین شناسی آیت الله جوادی آملی کرده است که با توجه به اهمیت موضوع و نیاز بیش از پیش امروز جامعه به شناخت دقیق این مباحث، سرویس اندیشه خبرگزاری شبستان این مباحث را برای مخاطبان خود منتشر می کند.
***
از مباحث مهم فلسفه دین، موضوع «انسان و دین» و چگونگی رابطه آنهاست. رابطه انسان و دین، زمانی درست ترسیم میشود که حقیقت دین و انسان به خوبی شناخته شود و در پی آن، چگونگی پیوند انسان و دین روشن گردد.
از اینرو، ابتدا باید حقیقت دین و حقیقت انسان تبیین شود؛ زیرا اولاً شناخت هر مرکّبی متفرّع بر شناخت اجزای آن مرکب است و ثانیا با شناخت کامل دو طرف این ارتباط، روشن میشود که چگونه دین، انواع روابط چهارگانه انسان را (رابطه انسان با خدا، با انسانهای دیگر، با طبیعت و جهان آفرینش و با خود) تنظیم میکند.
امروزه، دین، جامع اقسام فراوانی است که اشتراک آنها به اشتراک لفظی شبیهتر است تا اشتراک معنوی؛ زیرا برخی از آنها الهی، و بعضی دیگر اِلحادی است؛ مانند: اعتقاد به توحید و یکتاپرستی، اعتقاد به قدرتهای جادویی، اعتقاد به تقدّس برخی حیوانات و اشیا و اشکال گوناگون بتپرستی؛ حتی برخی نیز مکاتبی چون «مارکسیسم» و «اُومانیسم» را دین مینامند. دینهای یاد شده در شاخههای مختلف علوم نظیر فلسفه دین، جامعه شناسی دین و روانشناسی دین مورد بررسی و کاوش قرار گرفتهاند و تنوّع و گستردگی آنها موجب شده تا عدّهای منکر امکان تعریفی واحد از دین شوند؛ تعریفی که جامع افراد و مانع اغیار باشد. در این جا یادسپاری چند نکته سودمند است:
انسان، سازنده دین الهی نیست
1. در یک تقسیمبندی کلی، دین را به دو دسته الهی (وحیانی) و بشری تقسیم میکنند. ادیان بشری، ادیانی است که ساخته انسان است و او به سبب برخی نیازهای روانی یا اجتماعیاش به پیروی از باورها و عقاید و رفتارهایی کشانده شده است؛ مانند بتپرستی یا اعتقاد به نیروهای جادویی و مانند آن که همگی ادیانی بشری است.
ادیان الهی و وحیانی، ریشه در غیب دارد و پایه و اساس آنها بر وحی و پیام الهی استوار است. انسان، سازنده دین الهی نیست، بلکه دریافت کننده پیام الهی است که باید به آن اعتقاد پیدا کند و به محتوای وحی ملتزم شود و سلوک فردی و اجتماعی خود را بر اساس آن تنظیم کند. مراد از دین در این نوشتار، فقط دین الهی و وحیانی است، نه دین بشری یا اعم از هر دو.
دین حقیقتی پیامگونه است که خداوند آن را در اختیار انسان قرار میدهد
2. در تعریف دین، باید از خلط بین دین و تدین و دین و ایمان اجتناب کرد. برخی، دین را به باور و اعتقاد تعریف کرده، گفتهاند: «دین، اعتقاد به هستیهای روحانی است» یا گفتهاند: «دین، نظام یک پارچهای از باورها و عملکردهای مرتبط به چیزهای مقدس است که از طریق آنها گروهی از آدمها با مسایل غایی زندگی بشری کلنجار میروند». برخی نیز گفتهاند: «دین، اعتقاد به خدای سرمدی است؛ یعنی اعتقاد به اینکه حکمت و ارادهای الهی بر جهان حکم میراند؛ خدایی که با بشر دارای مناسبات اخلاقی است». بعضی دیگر میگویند: «جوهر دین، عبارت است از احساس وابستگی مطلق».
پیداست که در این تعاریف، بین دین و ایمان و تدیّن و دینداری خلط شده است؛ در حالی که ایمان و تدین با دین فرق دارد؛ زیرا تدین و ایمان، وصف انسان است، ولی دینْ حقیقتی پیامگونه است که خداوند آن را در اختیار انسان قرار میدهد.
ارائه تعریف ماهوی از دین میسّر نیست
3. تعریف ماهوی از دین میسّر نیست، ولی تعریف مفهومی آن ممکن است؛ زیرا تعریف ماهویِ شیء، بیان ماهیات و ذاتیات آن است. تعریف اشیا به جنس و فصل یا جنس و رسم یا به حدّ تامّ یا حدّ ناقص، تعریف ماهوی است؛ اما تعریف دین به این امور امکانپذیر نیست؛ زیرا دین که مجموعه قواعد اعتقادی، اخلاقی، فقهی و حقوقی است وحدت حقیقی ندارد و هرآنچه که فاقد وحدت حقیقی است، وجود حقیقی ندارد و چیزی که فاقد وجود حقیقی است، ماهیت ندارد و فاقد ماهیت، جنس و فصل ندارد. از اینرو، تعریف دین به حدّ تامّ یا ناقص، امکانپذیر نیست. به دیگرسخن، دین، تعریف منطقی مرکّب از جنس و فصل ندارد.
تعریف مفهومیِ دین، میسّر است و این تعریف را از پیام الهی میتوان انتزاع کرد. از اینرو، در تعریف دین میتوان گفت: دین، مجموعه عقاید، قوانین و مقرراتی است که هم به اصول بینشی بشر نظر دارد و هم درباره اصول گرایشی وی سخن میگوید و هم اخلاق و شؤون زندگی او را زیر پوشش دارد. به دیگر سخن، دین مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق وحی و عقل در اختیار آنان قرار دارد.
دینِ مبتنی بر وحی از بخشهای گوناگون تشکیل میشود؛ بخشی شامل عقاید است؛ یعنی شامل باور و اعتقاد به حقایق و واقعیتهای جهان هستی بر اساس توحید است؛ مانند اعتقاد به وجود خدا، وحی و نبوت، قیامت و معاد، بهشت و دوزخ و مانند آنها. بخش دیگر دین، اخلاقیات است؛ یعنی تعالیمی است که فضایل و رذایل اخلاقی را به انسان شناسانده و راه تهذیب نفس او را از رذایل، و تخلق آن را به فضایل ارایه داده است. بخش دیگر دین، شریعت و مناسک و احکام و مقرّرات است که روابط فرد با خود و با خدای خود و با دیگران یعنی روابط اجتماعی، حقوقی، مدنی و سلوک اجتماعی و کیفیت روابط اقتصادی و سیاسی و نظامی در این بخش قرار میگیرد.
ادامه دارد...
منبع: پایگاه اطلاع رسانی اسرا
پایان پیام/
نظر شما