راز بردباری و صبر شیرزن کربلا در برابر مصائب و حوادث تلخ

خبرگزاری شبستان:کمتر کسی را می توان یافت که مصیبت های شیرزن کربلا را بشنود و اشک نریزید، حضرت زینب (سلام اله علیها) يکي پس از ديگري از آماج شدائد و مصائب سيراب گشت تا جايي که او را «ام المصائب» يعني مادر مصيبت‌ها ناميدند.

به گزارش خبرگزاری شبستان  از زنجان، نام حضرت زینب(سلام اله علیها) در تاریخ بشریت یادآور واقعه دردناک فاجعه کربلاست که از آن به عنوان بزرگترین کشتار تاریخ اسلام بالاخص در تاریخ شیعه یاد می شود.

 

آن حضرت در این فاجعه به عنوان بانوی قهرمان کربلا نام گرفته است هدف از نگارش این مطلب بیان صبر و اهمیت آن در قرآن کریم و احادیث ائمه معصومین(علیه السلام) و جلوه های صبر حضرت زینب(سلام اله علیها) در واقعه عاشوراست.

 

در این گزارش تلاش می شود تا با بیان گوشه‌ای از مصیبت‌های تلخ حضرت زینب(سلام اله علیها) در راه اسلام که از آن چیزی جز زیبایی یاد نمی‌کند، زمینه ای را فراهم سازد تا زنان بالاخص مادران و همسران شهدا با تأسي به زينب، که بزرگ‌ترين و زيباترين صبر را در برابر مصائب و مشکلات به نمايش گذارند، الگو بگيرند و خود را دنباله‏‌رو مکتب انسان‌‏ساز زينب بدانند و همه مصيبت‏‌ها و گرفتاري‌ها را در راه خدا آسان و زيبا بشمارند.

 

حضرت زینب(سلام اله علیها) علیرغم مصیبت دردناکی که در واقعه عاشورا متحمل شد، تحت تاثیر احساسات و عواطف قرار نگرفت و در اوج مصیبت از دست دادن خوشاوندان و یاورانشان ذره ای از اصول دین دست برنداشت و با شمشیر زبان به جنگ دشمن تاخت.

 

آن حضرت گرچه به ظاهر اسير و بسته به زنجير بود و مصيبت‏‌ها و ناملايمات، بدن او را فرسوده کرده بود اما در همان حالت چنان اسرا را رهبري مي‏‌کرد و چنان صبري سترگ و عظيم داشت که براي هيچ کدام از افراد بشر رسيدن به اين حد صبر ممکن نيست مگر به فضل خداوند بلندمرتبه

 

تاریخ به عمر خود واقعه‌ای دردناک‌تر از آنچه در کربلا رخ داد به خود ندیده است، واقعه‌ای که در آن حضرت اباعبدالله الحسین(علیه السلام) به همراه 72 تن از یاران باوفایش در مقابل جبهه کفر ایستادند و شربت شهادت نوشیدند. تحمل درد و سختی در هنگام مواجه با مشکلات برای هر انسانی وجود دارد به گونه‌ای حضرت علی(علیه اسلام) در نهج البلاغه می‌فرمایند«روزگار دو روز است، روزي به نفع تو است که در اين صورت نبايد مغرور شد، و روزي به ضرر تو مي باشد که در آن صورت نبايد عنان صبر را از دست داد».

 

از اینرو باید تحمل و بردباری را به عنوان یکی از خصلت‌های انسانی در وجود خود رشد داد تا بتوان در مقابل سختی‌ها بیمه شد و بلافاصله با هر مصیبتی جزع و فزع نکرد.

 

صبر و بردباری در قرآن کریم به عنوان يکي از برترين فضايل انساني شمرده شده است و از دارندگان این خصلت به بزرگي تکریم شده است.

 

وقتی سخن از صبر به میان می آید، بی‌شک نام حضرت زینب(سلام اله علیها) در اذهان قوت می‌گیرد چرا که آن حضرت نه تنها در ميدان کربلا، جلوه‌هايي از صبر قرآني را نشان داد بلکه در تمام طول زندگي خويش از زماني که در کنار حضرت فاطمه زهرا(سلام اله علیها) در دفاع از ولايت قرار گرفت تا زماني که در کنار اميرمؤمنان (عليه‌السلام) در برابر دشمنان دین جدش رسول اکرم(صلی اله علیها) و تا در کنار امام حسن مجتبي(علیه السلام) در برابر خود فروشان اهل دين در کنار امام سجاد(علیه السلام) براي دفاع از امامت و حريم ولايت ايستادگي و پايداري کرد و نمونه‌اي عيني از صبر و مفهوم درست و واقعي از حقيقت آن را نشان داد.

 

ایشان يکي پس از ديگري از آماج شدائد و مصائب سيراب گشت تا جايي که او را «ام المصائب» يعني مادر مصيبت‌ها ناميدند! گويي هر مصيبت سنگيني را حضرت زينب(سلام اله علیها) در مسير زندگي خود بايد به دوش بکشد و سنگ صبور ديگران گردد.

 

اوج مصائب دختر علي (عليه السلام) در کربلا بود، آن جا که در يک نيمروز عزيزان بسياري را از فرزندان، برادرزادگان، برادران و خاندانش بي سر و آغشته در خون ديد!  اما زينب (سلام اله علیها) هرگز در برابر سختي ها و ناملايمات شکست نخورد و در برابر ضربات و تازيانه هاي مصائب تسليم نشد. او تمامي دردها را با عقل و صبر و اعتماد به خداوند متعال برطرف کرد.

 

«زينب کبري»، سومين فرزند حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب و حضرت فاطمه‌ي زهرا (سلام اله علیها) است که در روز پنجم جمادي الاول سال پنجم يا ششم هجري، در مدينه‌ي طيبه ديده به جهان گشود و پيامبر خدا (صلي الله عليه وآله) نام «زينب» را براي وي برگزيد.

 

ایشان تازه به سن پنج يا شش سالگي رسيده بود که جد بزرگوارش ‍ رسول اکرم (صلي الله عليه وآله) و پس از اندک فاصله‌اي، مادر ارجمند و گرانمايه‌اش فاطمه‌ي زهرا(سلام الله عليها) را از دست داد. اگر چه تنها اندک زماني سعادت درک حضور اين دو بزرگوار را داشت اما در همين مدت کوتاه که آغاز شکل‌گيري شخصيت او بود، از پرتو تابناک انوار طيبه‌ي آن دو معصوم، سرمايه‌ي گرانبهايي براي آينده‌ي خويش کسب کرد.

آن حضرت از آن پس، تا هنگامي که سن 35 سالگي را پشت سر نهاد، از تربيت و مصاحبت پدر والامقام خويش، علي مرتضي (عليه السلام) برخوردار بود و در اين مدت، با تمام وجود، شاهد خانه‌نشيني و مظلوميت آن مردي بود که از آغاز دعوت رسول اسلام تا لحظه‌ي رحلت آن پيامبر راستين، شب و روز پروانه‌وار، گرد شمع  وجود محمدي(صلي الله عليه وآله) در طواف بود و براي نشر آئين او، صادقانه تلاش مي کرد.

 

زينب کبري( سلام اله علیها) پس از مادرش فاطمه‌ي زهرا(سلام اله علیها) برترين بانوي جهان، شريف‌ترين بانوي زمان، فرهيخته‌ترين بانوي خاندان، که در شهامت و شجاعت بر سواران و دلاورمردان جهان برتري داشت.

 

ایشان زهد و پارسايي را پيشه‌ي خود ساخت، ياد خدا را شعار خود قرار داد، با انواع فضايل اخلاقي و کمالات معنوي خود را بياراست.

 

آن حضرت داراي گرامي‌ترين نسب، شريف‌ترين حسب، پاک‌ترين عواطف؛ بارزترين نمونه‌ي عفت و عصمت، شفاف‌ترين مثل فصاحت و بلاغت، والاترين الگوي بانوان بافضيلت در جهان آفرينش بود.

 

به گواهي همه‌ي اهل فن، او در فصاحت و بلاغت تالي پدرش اميرمؤمنان علي(عليه السلام) و در عفت و عصمت ثاني مادرش فاطمه‌ي زهرا(سلام اله علیها)بود.

 

بيانات شيوا، سخنان زيبا، تعبيرات گيرا و نطق‌هاي شيوايش همگان را دچار حيرت و شگفت نمود، حزيم‌بن‌بشير اسد گويد: پيرمرد کهن سالي که کنار من ايستاده بود و به شدت تحت تأثير خطابه‌ي آتشين آن حضرت قرار گرفته بود و در حالي که قطرات اشک از محاسنش مي چکيد گفت: پدر و مادرم به فداي شما، پيران شما بهترين پيران، جوانان شما بهترين جوانان، بانوان شما بهترين بانوان و نسل شما بهترين نسل هاست.

 

تاريخ مترصد گام‌هاي استوار زينب کبري( سلام اله علیها) بود، سخنان بلند و دربارش که همانند سخنان پدر والاتبارش در سطح عالي بلاغت قرار داشت، بر تارک زرين صفحات تاريخ نقش بست، در طول تاريخ و برفراز قرون و اعصار مشعلي پرفروغ فرا راه پويندگان راه و راهيان کويش قرار گرفت.

 

ملامحمد تقي برغاني، معروف به شهيد ثالث در کتاب «مجالس المتقين» مي نويسد: عرفان و مراتب توحيد حضرت زينب(سلام اله علیها) نزديک به مقام امامت بود.

 

قهرمان کربلا در عصمت و حيا وارث مادرش فاطمه‌ي زهرا(سلام اله علیها)، در فصاحت و بلاغت شبيه پدرش امير بيان، در حلم و شکيبايي همانند حضرت مجتبي(عليه السلام) و در شهامت و شجاعت شبيه سالار شهيدان بود.

 

حضرت زينب در پرتو هوش سرشار و بينش بي نظيرش به جايگاهي رسيده بود که امام حسين(عليه السلام) در واپسين وداع خود مسئوليت تدبير امور و تنظيم شئون خاندان عصمت را برعهده‌ي او نهاد و به همگان فرمان داد که در مسائل شرعي به او مراجعه نمايند.

 

امام زمانش حضرت زين العابدين(عليه السلام) او را «عالمه‌ي غير معلمه» خواند و اين لقب والا را به او ارزاني داشت.

 

 به هنگام نامگذاري آن حضرت، پيک وحي بر پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) فرود آمده، تبريک و تهنيت حق تعالي را ابلاغ نموده، عرضه داشت: او را «زينب»  نام گذار، که در لوح محفوظ اين نام براي او ثبت است.

 

زينب کبري(سلام اله علیها) همانند مادر گرامي‌اش شب‌ها تا به سحر مشغول عبادت و تهجد بود، حتي در شب يازدهم محرم نماز شب و تهجد شبانه‌اش تعطيل نشد و لذا امام حسين (عليه السلام) در ظهر عاشورا فرمود: خواهر جان! در قنوت نماز شب فراموشم نکن.

 

حضرت زینب(سلام اله علیها) بعد از آن فاجعه مدت زيادي زندگي نکرد،‌ زيرا آلام و شکنجه‌هائي که او را رنج مي‌داد به اندازه‌اي نبود که بتوان آن را تحمل نمود و يا به آن طاقت آورد.

 

اما ایشان، در همين ايام کوتاه زندگيش، توانست يک آتش جاوداني، از اندوه و غم در قلوب شيعيان بيافروزد، که حتي تا به امروز هم، شعله‌هاي آن خاموش نگردد و ایشان باعث شد، اشخاصي که در تسليم کردن خاندان نبوت دست داشتند، ديوانه وار دچار حسرت و پشيماني شوند و اين، کفاره‌ي گناهانشان بود که ميراث هولناکي براي آيندگان شد، که قرن‌هاي متوالي است آن را به ارث مي برند.

 

برخي از مؤلفان محل دفن آن حضرت را در قاهره ثبت کرده‌اند، ولي اخيرا محققي سخت کوش کتاب ارزشمندي نوشته، با دلايل استوار اثبات کرده که قبر شريف آن حضرت در راويه‌ي شام «زينبيه» مي باشد .

 

صبر در زبان عربي به معناي شکيبايي و خودداري است. اين واژه در خصوص انسان به معناي حالتي است که موجب مي‌شود شخص خود را نسبت به فشارها، سختي‌ها، مشکلات، مصيبت‌ها و از دست دادن‌ها از درون پايدار و با استقامت کند و واکنش‌هاي تند و احساسي و دور از عقل و شرع بروز ندهد.

 

به اين معنا که انسان به طور طبيعي در برابر فشارهاي سخت و مصيبت‌هاي جان‌کاه به ويژه آنهايي که ناگهاني و بدون پيش بيني بوده و از بزرگي خاصي برخوردارند، واکنش‌هاي تند و عصبي از خود بروز مي‌دهد و تحت تأثير عواطف و احساسات، رفتاري به دور از عقل و شرع انجام مي‌دهد.

 

از جمله واکنش‌هاي عصبي و عاطفي که دست کم، بسياري از کساني که اهل صبر و شکيبايي نيستند مي‌توان به جزع و فزع و آه و ناله اشاره کرد.

 

در مراحل عاطفي شديدتر، نيز رفتاري را انجام مي‌دهند که به دور از تدبير و عقلانيت است و بي حساب و کتاب به آب زده و اعمال و کرداري را مرتکب مي‌شوند که هم به زودي از آن پشيمان مي‌شوند و هم آثار بدي را به دنبال مي‌آورد که گاه جبران آن ناممکن و ناشدني است.

 

در برداشت عامیانه صبر از صبر به معنای تحمل ناگواری‌ها یاد می کنند که این تعبیر آمیخته با ابهام و قابل توجیه‌ها و بیان‌های مخالف و متضاد است.

 

هنگامی که در یک جامعه ستمکش و بی اراده و اسیر عوامل فساد و انحطاط مطرح می‌شود بزرگترین وطیله‌ای برای ستمگران و مفسدان و بزرگ‌ترین عامل و مشوق عقب‌ماندگی و انحطاط خواهد شد.

 

اما در مفهوم اجمالی صبر می‌توان صبر را با عبارت «مقاومت آدمی در راه تکامل در برابر انگیزه‌های شرآفرین، فسادآفرین و انحطاط‌آفرین» معنا کرد.

 

صبر در قرآن

انسان در دوران زندگی محدود خود در این جهان و در فاصله میان ولادت و مرگ رهسپار راهی و راهپیما به سوی سرمنزلی است.

 

او اساساً برای اینکه هر چه بیشتر خود را به آن سرمنزل نزدیک کند آفریده شده است. همه وظایف و تکالیفی که بر دوش انسان نهاده شده است وسیله‌ها و گام‌های لازمی هستند که او را به آن هدف نزدیک می کنند.

 

محیط و جامعه اسلامی که اولین و نزدیک‌ترین هدف ادیان الهی و انبیای بزرگ، ساختن و پرداختن آن بود ، میدان و فضای مناسبی برای پیمودن این راه و رسیدن به آن سرانجام است. آن هدف در عبارتی کوتاه عبارت است از تعالی و تکامل انسان و گشوده شدن سرچشمه‌های استعداد وجود او، همان چیزی که در آثار مذهبی با تعبیراتی چون«متخلق شدن به اخلاق الهی» و « قرب به خدا» معرفی می‌شود.

 

از کساني که در گروه صابران مورد ستايش و تجليل قرار گرفته‌اند، پيامبران بزرگ خداوند هستند که به جهاتي چند به داشتن اين خصلت و فضيلت ستوده شده و در قرآن به اين صفت گرامي داشته شده‌اند.

 

با توجه به کاربردهاي قرآني واژه صبر که با مشتقات آن 103 بار در قرآن به کار رفته است، مي‌توان بر اين معنا و مفهوم تأکيد کرد که مفهوم قرآني آن به معناي فضيلتي غيرقابل انکار مورد توجه و تأکيد قرآن است.

 

از اين رو قرآن با بر شمردن مصاديقي از اين مصيبت‌ها و از دست دادن‌ها، به ستايش صابران مي‌پردازد و مي‌فرمايد: «و لَنَبلونکُم بِشي‏ء مِن الخُوف و الجوعِ‏ و نَقص‏ مِن‏ الأموال‏ و الأنفس و الثَمرات‏: و ما شما را به چيزهايي چون ترس از آينده و گرسنگي و کمبود و از دست دادن‌هايي در جان و مال و ميوه‌ها مي‌آزماييم و تو به افرادي که در برابر آن صبر مي‌کنند مژده بهشت را بده!. » آيه 146 سوره آل عمران، صابران را کساني برمي‌شمارد که در برابر مصيبت‌ها و هر بلا و سختي و فشاري که بر انسان وارد مي‌شود و چيزي را از او مي‌گيرد، تحمل نشان داده و سستي و ضعف به ايشان دست نمي‌دهد و ناتوان و عاجز نمي‌شوند.

 

بنابراين صبر و شکيبايي در آيات قرآني به معناي تحمل سختي‌ها و مصيبت‌ها و مشکلات است به گونه‌اي که مهار امور از دست انسان بيرون نرود و کنترل اوضاع را به دست عواطف و احساسات نسپرد و با عقلانيت و تدبير، عقل و شرع استقامت و پايداري کند تا به مقصد خويش برسد و آن چه را مي‌خواهد به دست آورد.

 

از اين روست که مسئله صبر و شکيبايي در ميدان جنگ به عنوان يک اصل اساسي براي دستيابي به پيروزي برشمرده شده و به مؤمنان صابر وعده پيروزي داده شده است

 

اهمیت صبر از نظر روایات

از حدیثی چند که در مجموعه احادیث صبر بازگوکننده اهمیت صبر در اسلام و در همه ادیان الهی است، در یک جمله چنین برمی‌آید که صبر، توصیه‌ی همه پیامبران و رهبران حقیقت است به جانشینان و دنباله روانشان. آخرین توصیه پیامبران و اولیا و صلحاء شهدا و مجاهدان در راه خدا و به پا دارندگان و سازندگان جامعه برین الهی و آخرین ارمغان فکری شان به جانشینان توصیه به صبر است.

 

در حدیثی نقل شده از ابوحمزه ثمالی که از پیروان خاص و مخلص خاندان پیامبر و از عناصر اصلی جبهه تشیع راستین است از امام و استاد و راهبر خود امام محمد باقر(علیه السلام) چنین نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند:« وقتی لحظه‌ی وفات پدرم علی بن الحسین(علیه السلام) فرا رسید در آن دم آخر مرا به سینه خود چسباند و گفت: پسرم می‌خواهم تو را وصیت کنم به وصیتی که پدرم در آخرین لحظات زندگی مرا بدان توصیه کرد و فرمود«یا بَنی اَصبر علی الحَق و انکان مرا: پسرم بر سر حق بایست و صبر کن هرچند تلخ و ناگوار باشد».

 

در فقه الرضا که کتابی منسوب به امام علی‌بن‌موسی‌الرضا(علیه السلام) می باشد به احادیثی در خصوص صبر اشاره شده که از آن جمله می‌توان در جمله وصیت‌های پیامبران خدا به وارثان و دنباله روان راهشان به حاملان باامانت و مسئولیت و شاگردان مکتب وحی و دعوتشان آمده است« برسرحق استقامت و پایداری کنید هرچند تلخ و ناخوشایند باشد».

 

اگر صبر نباشد توحید هم نمی‌پاید، نبوت و بعثت پیامبران به ثمر نمی‌رسد، جامعه الهی و اسلامی تشکیل نمی‌گردد، حقوق مستضعفان استیفا نمی‌شود، نماز و روزه و عبادت و ذکر نیز بر جای نمی‌ماند از این رو تمام معصومین بر این حدیث که «الصَبر مِن الایمان بِمنزله الراس من الجَسد» صبر در پیکره انسان همانند سر است در پیکر انسان  تاکید کرده‌اند.

 

اگر در آغاز اسلام پیامبر گرامی اسلام بر روی سخن حق خود نمی‌ایستاد و در برابر آن همه جریان‌های مخالف، مقاومت نمی‌کرد مسلما آهنگ اسلام از چهار دیوار خود حضرت فراتر نمی‌رفت و شعار «لا اله الا الله» در نقطه‌ی آغاز پایان می‌یافت. آنچه اسلام را نگاه داشت صبر بود اگر اولیا خدا و انبیاء عظام الهی صبر نمی‌ورزیدند امروز از رشته‌ی توحید خبر و اثری نبود.

 

امیر المومنین(علیه السلام) در خطبه «قاصعه» تحول زندگی مستضعفان تاریخ و پیروی آنان بر جباران و کامیابی ایده‌های شریف ایشان را چنین تحلیل می‌کند«هنگامی که خداوند، صبر آنان را بر آزارهایی که در راه دوستی او وارد می‌آمد و تحمل آنان را در برابر حوادث ناگواری که به خاطر بیم از خداوند در سر راهشان قرار می‌گرفت، مشاهده کرد، دریچه‌های فرج را در آن تنگنای بلا به روی ایشان گشود .. پس مستضعفان به زماندارانی فرمانروا و پیشوایانی راهنما بدل گشتند و کرامت و عزت آنان به جایی رسید که آروزی بلند پروازشان هرگز بدانجا راه نیافته بود»

 

البته هر چه مرتبت و پایگاه ایمان و عمل آن کسی که در راه هدف پویا و روان است بالاتر و تاثیر و اهمیت‌اش بیشتر باشد ضربات و صدمات وارد بر او نیز به همان نسبت شدیدتر و تحمل آن دشوارتر است. امام جعفر صادق(علیه السلام) در حدیثی می‌فرمایند« اِن اَشد الناس بَلاء الانبیاء ثُم الذین یلونهم الامثل فالامثل: از همگان مبتلاتر، پیامبران‌اند و سپس آنکه به ایشان نزدیکترند، هر چه نزدیکتر و برتر، مبتلاتر».

 

صبر در برابر حوادث ناگوار(مصیبت ها)

زندگی آدمی همواره در معرض حوادث و اتفاقات ناگوار است و از آن گریزی نیست چگونگی ساختمان بشر چنین وضعی را بر او تحمیل کرده و مصیبت را ماجرای همیشگی و همگانی زندگی او قرار داده است این جمله معروف و منسوب به مولای متقیان حضرت علی(علیه السلام)«الدُنیا دار بالبَلاء محفوفه: دنیا خانه‌ای است که با آزمایش‌ها و مصیبت‌ها محاصره گردیده است»  ناظر بر همین واقعیت است.

 

بیماری‌ها، آسیب‌های جسمی، خسارت‌های مالی، فقدان عزیزان، محرومیت‌ها و ... بخش‌های رنگارنگی از این سرگذشت اجتناب‌ناپذیر بشر‌اند که حتی برخوردارترین مردمان نیز از حوادثی از این قبیل مصون نمی‌مانند.

 

در این پیشامدها که البته بطور قهری و بدون میل و اراده‌ی انسان در زندگی او رخ می‌دهد هرگونه عکس العملی از مردم بروز می‌کند بعضی در برابر مصیبت‌ها مقاومت خود را از دست داده و دچار شکست روحی می‌گردند و گروهی دیکر بار مصیبت را تحمل کرده و با توجه به جریان طبیعی این جهان خود را از هنگامه‌ی مصیبت سالم و سربلند خارج می‌سازند.

 

ضجه و زاری جزع که شیوه‌ی مردمان ضعیف و دل‌های کوچک و کم ظرف است، خود یک کشش قهری و طبیعی است، تکالیفی است که شور عاطفه‌ی سرکش بر انسان تحمیل می کند و هر یک از اعضا را به صورت مناسبی استخدام می‌کند، چشم را می‌گریاند، زبان را به شکوه می‌گشاید، حنجره را به فریاد وا می‌دارد، دست و سر و پا را به حرکات و فعالیت‌های مخصوص وادار می‌سازد. صبر در مقابل مصیبت‌ها به معنای تسلیم شدن در برابر این موج عاطفی است.

 

انسان صبور در مواجهه با مصائبی از این قبیل متانت روحی و شخصیت انسانی خود را از دست نداده و دست و پای خود را در برابر حادثه گم نمی‌کند، مصیبت او را دلمرده و افسرده و بی نشاط نمی‌سازد و پای او از حرکت و تلاش در راه هدف اصلی و جدی زندگی‌اش باز نمی‌دارد. این صبر نیز از انواع پسندیده صبر است.

 

مقاومت در برابر انگیزه‌هایی که انسان را به ناشکیبایی در مقابل این مصائب وادار می‌سازد عاملی است که آن نشاط روحی را محفوظ می‌دارد و از هدر رفتن آن جلوگیری می‌کند.

 

از این بالاتر آنکه خود این مقاومت، تمرینی دشوار و سودمند است برای تقویت نیروی اراده و عزم آهنین در انسان، همان چیزی که با نبودن آن، راهپیمایی دشواری که هر کس موظف به آن است به هیچ صورت عملی نیست.

 

پس صبر در برابر مصیبت‌ها دارای دو فایده مهم است نخست آنکه ذخیره نشاط روحی را که خمیر مایه همه فعالیت‌های خود سازنده‌ی اوست حفظ می‌کند و مانع از نابودی و به هدر رفتن آن می‌شود دیگر آنکه اراده انسانی را عامل تحرک و ابزار حرکت اوست در او نیرومند می‌سازد و تاب مقاومت در برابر مصائب اختیاری به او می دهد.

 

جلوه‌های صبر حضرت زینب

صبر و شکيبايي حضرت زينب(سلام ‌اله ‌عليها) همانند ديگر اعضاي اين خاندان، برخاسته از نگرش توحيدي ايشان بوده است و برای آگاهی از صفات این خاندان بایستی به قرآن کریم مراجعه کرد چرا که در وصف ائمه معصومین باید گفت ایشان خانواده‌ای بهشتی هستند و مصداق این سخن در سوره انسان و نيز آيات بسياري از جمله آيه 33 احزاب بارز است. حضرت زینب(سلام‌ اله علیها) نیز قرآن ناطق و انسان کاملی است که هیچ شک و تردیدی در این راستا نباید به خود راه داد.

 

زمانی که قرآن کریم کسي را به نام و صفتی ستایش کرده است این موضوع به این معنا نیست که او از دیگر صفات تهی بوده و یا از صفات دیگر در حد کمتری برخوردار است، بلکه به اين معنا می باشد که فرد در شرایطی قرار دارد که آن خصلت و صفت خاص در وی بیشتر نمود و بروز پیدا کرده است. وقتی از حضرت ایوب(علیه السلام) به عنوان پیامبر صبر  در برابر مصائب و تلخی های زندگی یاد می شود بدان معنا نیست که ایشان از صفات دیگر برخوردار نبوده اند بلکه زندگی ایشان به گونه ای رقم خورده بود که این صفت در ایشان تجلی پیدا کند.

 

در خصوص حضرت زینب(سلام اله علیها) نیز به این شکل بود که زندگی ایشان و مصائب و سختی‌هایی که این شیرزن تاریخ در طول زندگی پررنج خویش داشتند نیز سبب شده تا صفت صبر در ایشان بروز و ظهور کند.

 

زندگی حضرت زینب(سلام اله علیها) از دوره خردسالی با غم از دست دادن جد بزرگوارشان گره خورد، ایشان غم از دست دادن مادر و بی عدالتی‌ها در خصوص پدر گرامیشان را به جان خرید، شهادت برادر ایشان امام حسن مجتبی(علیه السلام) داغ بزرگی را بر قلب ایشان نشانه گذاشت و پس از آن در حادثه مصیبت‌بار کربلا داغ از دست دادن امام حسین(علیه السلام) و فرزندان خویش و برادرانش قلب ایشان را به درد آورد ولی آن شیرزن تاریخ در مقابل اسارت و تازیانه‌های سپاهیان ملعون یزید صبر پیشه کرد و در برابر اراده الهی تسلیم شد.

 

در قرآن‌کریم آیات فراوانی در خصوص اهمیت صبر بیان شده است که مصداق آن را می‌توان در زندگی حضرت زینب(سلام اله علیها) جستجو کرد و یافت.

 

اما آنچه در صبر حضرت زینب(سلام اله علیها) بارز بود، این است که ایشان هیچگاه در دفاع از حریم اهل بیت(علیه السلام) هتک حرمت نکرد و احساسات و عواطف خود را مهار کرده و تنها بر پایه عقل و شرع عمل می‌کرد.

 

ثمرات صبر زينب(سلام اله علیها)

صبر حضرت زینب(سلام اله علیها) موجب شد تا مردم کوفه و مدینه از خواب غفلت چشم گشوده و برای خون خواهی امام حسین(علیه السلام) و یاران باوفایش قیام کنند و این قیام‌ها موجب شکل‌گیری قیام توابین شد که در نتیجه صبر و شکیبایی امام زین العابدین(علیه اسلام) و شیر زن کربلا حکومت یزید فرو ریزد. صبر و شکیبایی آن حضرت در برابر حوادث ناگوار عاشورا موجب شد تا این نهضت برای همیشه تاریخ جاودان بماند.

 

رفتار حضرت زینب کبری(علیه السلام) در صحنه کربلا به گونه ای بود که دشمن نتوانست از وضعیت پیش آمده سوء استفاده کند، به شکلی که این بزرگ زن تاریخ زمام امور مجلس یزید را در شام به دست می گیرد و یزید ملعون را در پیش چشم همه پست و فرومایه جلوه می کند.

 

راز پيروزي زينب(سلام اله علیها)

قرآن کريم در ذيل آيه سوره بقره که پنج مورد از امتحانات سخت الهي در آن نام برده شده، مي‌فرمايد: «و بشرالصابرين»؛  يعني بشارت پيروزي در امتحانات الهي مخصوص کساني است که صبر داشته باشند. زينب(سلام‌الله‌عليها) در صبر و بردباري يکه تاز ميدان بود و زبانزد خاص و عام.

 

در زيارت نامه آن بانو مي‌خوانيم: «لقد عجبت من صبرک ملائکة السماء؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.» در مجلس ابن زياد، آن‌گاه که آن ملعون با نيش زبانش نمک به زخم زينب (سلام‌الله‌عليها) مي‌پاشد و براي آزردن او مي‌گويد: «کيف رأيت صنع الله باخيک واهل بيتک ؛ کار خدا را با بردار و خانواده‌ات چگونه يافتي؟» او در واقع با تعريض مي‌خواهد بگويد که ديدي خدا چه بلايي به سرتان آورد؟ زينب (سلام‌الله‌عليها) در پاسخ درنگ نمي‌کند.

 

گويي از قبل براي اين شماتت‌ها انديشه نموده و پاسخي آماده کرده است. او با آرامشي که از صبر و رضاي قلبي حکايت داشت، فرمود: «ما رأيت الا جميلا؛  جززيبايي چيزي نديدم

 

ابن زياد از پاسخ يک زن اسير در شگفت مي‌ماند و از اين همه صبر و استقامت و تسليم او در مقابل مصيبت‌ها متعجب مي‌شود و قدرت محاجه را از دست مي‌دهد. ابن اثير از مورخين بزرگ اهل سنت مي‌گويد: «و کانت زينب امرأة عاقلة لبيبة جزلة... و هو يدل علي عقل و قوة جنان؛  زينب زني بود عاقل و خردمند و با زکاوت... و اين [يعني کلام حضرت در مجلس يزيد] بر عقل و قوت قلب و پايداري او دلالت دارد.» جلال الدين سيوطي از مفسرين اهل سنت مي‌گويد: «و کانت لبيبة جذلة عاقلة لها قوة جنان ؛ زينب بانويي خردمند و عاقل بود و از قوت قلب [و مقاومت] برخوردار بود.» و نيز علامه مامقاني از علماي شيعه مي‌گويد: «و هي في الصبر و الثبات وحيدة ؛  او در صبر و پايداري يکتا و بي‌همتا بود».

 

سخن پایانی

حضرت زينب(سلام الله عليها) با بيان وقايع کربلا و رساندن خبر شهادت امام حسين(عليه السلام) و يارانش، زمينه را براي يک انقلاب عليه بني اميه آمده کرد.

 

او با خطبه‌ها و سخنراني‌ها و اعمال خويش درباره‌ي شهادت واقعه ي کربلا هدفي جز برچيدن نظام کفر اموي نداشت، مي‌خواست بساطي را که به ناحق گسترده شده است از ميان بردارد و مدعيان دروغين اسلام را رسوا سازد.

 

برنامه‌هاي حضرت زينب(سلام الله عليها) کاملا منظم، دقيق و حساب شده بود، برنامه‌ي او شناخت جبهه‌ي تبليغ و نبرد و بهره‌برداري از شهادت و به ثمر رساندن نهال پيکاري که با خون سيدالشهداء کاشته شده بود، همه جا جلوه‌گري مي‌کرد.

 

به خاطر همين، يکجا احساسات و عواطف را تحريک و در جايي ديگر، با خطبه و استدلال با آيه‌هاي قرآني دشمن را محاکمه مي‌کرد و در آنجا که امام زمانش در خطر بود- مانند عصر روز عاشورا و مجلس عبيدالله- به دفاع از او برخاست و فرياد زد: «به خدا قسم تا زنده هستم نمي گذارم امام کشته شود». حضرت زينب(سلام الله عليها) در کنار نعش برادر با ناله‌هاي سوزناک خطاب به پيغمبر فرمود: «هذا حسينک مرمل بالدماء، مقطع الاعضاء...» اي جد بزرگوار اين بدن پاره پاره حسين توست و در مجلس يزيد با گفتن«سوقک بنات رسول الله» و در اربعين با کلمات «يا اخاه يا بن امام» و هنگام ورود به مدينه با گفتن واژه‌هايي چون «يا رسول الله اني ناعيه اليک في الحسين» احساسات خشم‌آلود را عليه دشمن برانگيخت و در بازار کوفه که احساسات مردم کاملا تحريک شده بود، راه مناظره و جدل را در پيش گرفت و با خواندن خطبه‌اي، با بيان کلماتي مانند «واي بر شما» مردم را منقلب کرد.

 

سرانجام حضرت زينب(سلام الله عليها) توانست پيام‌هاي حماسه‌ي سرخ کربلا را به گوش مردم برساند و آن‌ها را از خواب غفلت بيدار کند که او «پيامبر بيداري» بود.

 

تاريخ به روشني نشان مي‏‌دهد که زينب به دستورها و توصيه‌‏هاي امام زمانش به خوبي عمل کرد که عامل تعيين کننده و مهم پيشبرد اهداف مقدس نهضت بود.

 

ایشان نشان داد که مؤمن واقعي کسي است که از کوه محکم‌‏تر است و در برابر مصيبت‌‏ها سر ذلت فرود نمي‌‏آورد.

 

باري، صبر و استقامت زينب در مقابل امواج بيکران سختي‌‏ها و مشکلات، نامش را براي هميشه يادآور صبر و پايداري در راه انجام وظايف الهي گرداند. چه مقام بزرگي دارد و چگونه زني صابر و شکيباست و با اين همه مصيبت و بلا، رفتاري دور از ادب و نزاکت انجام نمي‌دهد و خود را تحت تأثير احساسات و عواطف نمي‌گذارد.

 

اين زن در اوج مصيبت و درد از دست دادن پسران برادر و برادرزادگان و دوستان وخويشان به گونه‌اي سخن مي‌گويد که هم عظمت دارد و هم حيا و عفت را حفظ مي‌کند و مصيبت، او را به رفتاري ناخوش و نادرست نمي‌کشاند. اين گونه است که صبر و شکيبايي زينب ستايش همگان را برانگيخت.

 

در راه خدا اکنون با شمشير زبان به جنگ دشمن رفته بود و مي‌بايست چنان کند که خدا و رسولش را دلشاد سازد. در هيچ جايگاه و موقعيتي که او با دشمن مواجه شد ایشان ذره‌اي از اصول دين دست برنداشت و تنها با توجه به آموزه‌هاي وحياني سخن گفت و استدلال کرد و کنش و واکنش‌هاي خويش را سامان داد.

 

اين‌گونه است که تأثيري شگرف بر مردمان و جامعه کوفي و حتي شامي مي‌گذارد به گونه‌اي در کاخ يزيديان نيز برخي ضد يزيد به پا مي‌خيزند و در اين راه شهيد مي‌شوند.

 

همسران، مادران و بستگان شهيدان و جانبازان، بايد با تأمل بيشتر، در جاي جاي زندگي درخشان و زيبايي حرکت حضرت زينب کبري(سلام اله علیها) بنگرند و به رسالت خويش و اهميت آن، که پاسداري از خون شهيدان است، توجه کنند و با تأسي به زينب، بزرگترين و زيباترين صبر را در برابر مصائب و مشکلات به نمايش گذارند، الگو بگيرند و خود را دنباله‏‌رو مکتب انسان‌‏ساز زينب بدانند و همه مصيبت‏‌ها و گرفتاري‌ها را در راه خدا آسان و زيبا بشمارند؛ چنان‏ چه زينب قهرمان اين‏ چنين بود.

 

کد خبر 538200

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha