طعم چای روضه امام حسین، راهی برای شناخت زندگانی امام (علیه السلام)

خبرگزاری شبستان: در چـــای روضه‌دم! «درس‌هایی که از چــای زندگانی اباعبدالله علیه‌السلام می‌توان گرفت!»

خبرگزاری شبستان - یزد: 

چای را پیوست مجالسش کرده‌اند تا هرکسی دلش خواست برای اربابش روضه‌ای برپا کند، راحت باشد، این پذیرایی ساده، کار همه را ساده کرده است!

 

حالا می‌شود همه‌جا برایش روضه گرفت! می‌شود به‌راحتی بانی روضه‌های باصفایش شد، حالا همه می‌توانند سهمی از کربلا داشته باشند و هر خانه، لیاقت حسینیه شدن پیدا خواهد کرد!

 

در این راستا مصاحبه ای با سید علی اصغر علوی در رابطه با کتاب «چـــای روضه‌دم» داشته ایم که متن این گفت و گو با شرح زیر است:

 

به عنوان سوال اول: چرا چای؟!

 

در کربلا نگاه‌ها، حرکات و همه نقش‌ها هوشمندانه و دقیق‌اند، در کربلا نیروی اضافی وجود ندارد، در کربلا هیچ‌کس اضافه نیست، عنصر زائد، اضافی، مزاحم و بیکار در کربلای اباعبدالله وجود ندارد، به یک معنا در حادثۀ عاشورا هیچ‌چیز بی‌دلیل و بی‌معنا نیست.

 

به همان نسبت در «هیئت» که شعاعی از حقیقت کربلای 61 هجری است، این تأمل شایسته است، پدیده‌های اصیل هیئتی، اگر به سخن آیند و پرده از خلوتگه رازناک و رمزآلود خویش بردارند، ما را به شگفتی و شیفتگی بیش‌تری خواهند رساند.

 

معارف عاشورایی که نفسی سر سفره امام حسین (علیه السلام) شسته‌اند، از این ملکوت سرشارند، چرا که اولیای الهی به‌ویژه امام حسین(علیه السلام) آنقدر  گستره وجودی دارند که جا دارد اگر هرروز به معرفتی تازه از آن‌ها برسیم، بگوییم که انگار امام حسین(علیه السلام) را نمی‌شناختیم و اصلاً جا دارد که هرروز به این معرفت برسیم و این سخن را تکرار کنیم، هرچند کربلا را تکرار نیست و هرچه هست، از برکات خزائن آیه «كُلَّ يوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» است.

 

در «هیئت» که قدمتی به قدمت عصر قبل از آدم دارد و روزگاری پای منبر معارف عاشورایی نشسته است، باید دقیق‌تر نگریست، تک‌تک عناصر این پدیده نازنینِ هستی، لبریز سخن است و «چای روضه‌دم» را نیز شأنی است!

 

ماجرای «چای روضه دم» چیست؟

 

هر چیزی دفترچه راهنما‌ دارد، پدیده‌های زمینی این‌ طور هستند؛ لوازم کار و منزل و مانند آن، دفترچه راهنمایی هم برای هیئت و شئونش باید داشت.

 

این‌ها جزواتی بود که سر کلاس امام حسین (علیه السلام) نوشته شد، همه باید برای خودشان جزوه‌ای داشته باشند و جزوه‌ نویسی کنند که فردا روز امتحان است...

 

با این خط‌ها همراه شوید تا از چای روضه‌دم بشنویم، چایی که ارزش دارد، ارزشی از جنس انتصاب!

 

و چایی که حرف دارد، حرف‌هایی برای شنیدن!

 

چای امام حسین، بهانه‌ای شد تا یک دور برخی از معارف ضروری هیئت انقلابی را با هم مرور کنیم که این هم از برکات این موجود شریف است؛ رحمت خدا بر او؛

 

«سماوری که به بزم حسین می‌جوشد

 

بخار رحمت آن، عیب خلق می‌پوشد

 

حدیث باده و تسنیم و سلسبیل مگو

 

بگو حکایت مستی که چای می‌نوشد»

 

این‌ها تقریرهایی است از «درس خارج هیئت امام حسین(علیه السلام)»! آن‌چه نوش جان خواهید کرد، «چای روضه‌دم»ی است که حدود سه سال در «حسینیه قلب و اندیشه» دم کشیده است، امید که ذائقه‌ها را حسینی‌تر کند!

 

«چای روضه» شما چه مزه‌ای می‌دهد؟!

 

این سرفصلی است که در این اثر پرداخته شده است: کربلا با آن همه ظرفیت آدم‌سازی‌اش، اما برای بعضی‌ها نه تنها تقرب نداشت، بلکه عامل سقوط شد:

 

توفیق داشت روز عاشورا در کربلا باشد، چه لیاقتی!

 

تازه روز عاشورای 61 را هم درک کرد، چه سعادتی!

 

امام را از نزدیک زیارت کرد، چه زیارتی!

 

ولی حیف که اسم‌اش بد در رفت. همه به او می‌گویند: کربلایی شمربن‌ذی‌الجوشن!

 

این کربلایش است، باید حق داد که امروز هم هنوز قصه جاری است

 

کربلا... کدام کربلا؟

 

امام حسین(علیه السلام)... کدام امام حسین(علیه السلام)؟

 

هیئت... کدام هیئت؟

 

اگر در تاریخ «مسجد ضرار» داشتیم، بعید نیست وجود «هیئت ضرار»ها و کربلایی‌های نامقدس؛ نباید فریب عناوین را خورد، فتأمل!

 

همان‌طور که چای‌ها انواعی دارد:

 

«چای سبز، چای بهسیب، چای آویشن، چای عراقی، چای سبک و...»

 

هم‌چنین هیئت‌ها هم انواعی دارد:

 

«هیئت سکولار، هیئت ضرار، هیئت محتاطان اهل پرهیز (!)، هیئت یزیدی، هیئت آمریکایی، هیئت انقلابی، هیئت‌علمی (؟!)، هیئت شبهه‌ناک و...»

 

شما چه نوع چایی مصرف می‌کنید؟ از کدام هیئت؟ چای کدام هیئت با ذائقۀ شما مناسب‌تر است؟ قضیه دقیق‌تر شد! اصلاً چای روضه شما چه مزه‌ای می‌دهد؟! چای کدام هیئت مزه عدم سازش، استقامت، استکبارستیزی و... می‌دهد؟

روضه، روضه است؟! مگر فرقی هم می کند؟

 

بحث «هیئت سکولار» را مدت هاست رهبری عزیز در رهنمودهایشان داشته اند:

 

«هيئت ها نمي توانند سكولار باشند؛ هيئت امام حسينِ(علیه السلام) سكولار ما نداريم! هركس علاقه‌‌مند به امام حسين(علیه السلام) است، يعنى علاقه‌‌مند به اسلام سياسى است، اسلام مجاهد است، اسلام مقاتله است، اسلام خون دادن است، اسلام جان دادن است؛ معناى اعتقاد به امام حسين(علیه السلام) اين است.

 

اينكه آدم در يك مجلس روضه يا هيئت عزادارى مراقب باشد كه نبادا وارد مباحث اسلام سياسى بشود، اين غلط است.

 

البته معناى اين حرف اين نيست كه هر حادثه‌‌ سياسى در كشور اتّفاق مى‌‌افتد، ما بايد حتماً در مجلس روضه آن را با يك گرايش خاصی - حالا يا اين طرف، يا آن طرف - بيان كنيم و احيانا با يك چيزهايى هم همراه باشد؛ نه، اما فكر انقلاب، فكر اسلام، خط مباركى كه امام (رضوان الله عليه) در اين مملكت ترسيم كردند و باقى گذاشتند، اينها بايستى در مجموعه‌‌ها و مانند اينها حضور داشته باشد.

 

چقدر خوب است كه در محافل هيئتها، به مسئله‌‌ قرآن - قرآن‌‌خوانى و معارف قرآنى - اهتمام ورزيده شود؛ چقدر خوب است كه در اين نوحه‌‌خوانى‌‌ها مضامين اسلامى، مضامين انقلابى، مضامين قرآنى گنجانده بشود؛ يك وقت هست كه سينه مي زنند و صد بار با تعبيرات مختلف مثلاً مي گويند «حسين واى»، خب اين يك كارى است امّا هيچ فايده‌‌اى ندارد و هيچ چيزى از «حسين واى» انسان نمي فهمد و ياد نميگ يرد.

 

يك وقت هست كه شما در همين مطلبى كه [عزادار] تكرار مي كند و حرفى كه [با آن] سينه مي زند، با زبان نوحه و با زبان شعر، يك مسئله‌‌ روز، يك مسئله‌‌ انقلابى، يك مسئله‌‌ اسلامى، يك معرفت قرآنى را مي گنجانيد؛ او وقتى تكرار مي كند، در ذهن او ملكه مي شود؛ اين خيلى باارزش است، كارى است كه هيچ‌‌كس ديگر غير از شما نمي تواند اين كار را بكند؛ يعنى هيچ رسانه‌‌اى واقعاً قادر نيست كه اين‌‌جور معارف الهى را با جسم و جان و فكر و روح و احساس و عقل و مانند اينها آميخته كند. لذا كار كار مهمّى است، كار بزرگى است.»

 

خدا حفظ کند استاد بزرگوار، سنگری عزیز را که در جایی می فرمودند: «بنی امیه هم اهل نماز و روزه بودند! در گوشه‌ای از زیارت عاشورا می‌خوانیم:«یوم فرحت به بنوامیه؛ روز عاشورا روزی بود که بنی امیه شادی کرده جشن گرفتند.»

 

شاید تا به حال از خود پرسیده باشید که چرا روزه گرفتن در روز عاشورا مکروه است؟ در روایات داریم که اگر می‌خواهید تا ظهر حالت روزه داشتـه باشید ولـی نـزدیک ظهـر کمـی آب یـا خوراک بخورید، می‌دانید چرا؟ چون بنی‌امیه آن روز را روزه گرفتند!

 

حتماً تعجب می‌کنید، مگر بنی‌امیه هم روزه می‌گرفتند؟! بله، بنی‌امیه هم روزه می‌گـرفتند و هم نمـاز می‌خواندند. در کـربلا زمان نمـاز که می‌شـد در سپـاه بنی‌امیه اذان می‌گفتنـد، و چندین هـزار نفـر به عمرسعد اقتدا کرده نماز می‌خواندند.

 

آنان هر کاری که می کردند با نام خدا انجام می‌دادند. عمرسعد وقتی به سپـاه فرمـان حمله داد، گفت: بـسم الله بگـویید و به حسین تیر بیندازید! حرمله آن‌گـاه که کمـان کشیده گلوی نـازک علی‌اصغر را نشانه گرفته بود گفت: بسم الله الرحمن الرحیم !

 

جالب است بدانید عمرسعد صبح عاشورا تیر آغازگر جنگ را که به سمت سپـاه امـام(ع) پرتـاب کـرد، گفت:«یا خیل الله اِرکِبی و بالجنةِ ابشری؛ یعنی ای لشکریان خدا سوار شوید، می‌خواهم به شما مژده‌ی بهشت بدهم.» این جمله را پیامبر(ص) در جنگ گفته بود و اکنون عمرسعد برای قتل فرزند پیامبر(ص) به کار می‌برد!

 

این فرهنگ بنی‌امیه بود که هرکه را از سپاه امام(علیه السلام) بکشند بهشتی می‌شوند، عمرسعد فردای عاشورا، پس از به خاک وخون کشیدن امام(علیه السلام) و یاران  با وفایش فرمان داد تا  کشته‌هایشان را جمع کرده برآن‌ها نمازگزاردند...»

 

پس چای روضه ها هم فرق میکند. کدام امام حسین(علیه السلام)؟ کدام هیئت؟ کدام روضه؟ و کدام چای روضه؟!

 

بخش بندی و ساختار کتاب به چه صورت است؟

مستحب است نوشیدن در سه جرعه باشد؛ «سه جرعه»، و اگر هر جرعه با یک سلام باشد، چای‌مان رنگ کربلا خواهد گرفت: «صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّه‏»!  چه ساده، چای‌های معمولی با «یک سلام»، به مقام چای امام حسین(علیه السلام) مفتخر می‌شوند و چقدر چای‌هایمان و خودمان را از این فیض بزرگ، محروم کرده و می‌کنیم. امید که شعلۀ عشقش، سماور دغدغه‌هایمان را به خروش آورد!

 

در این اثر که شامل سه فصل است، این سه جرعه(سه فصل) عبارتند از:

 

جرعه اول؛ چای روضه

 

جرعه دوم؛ چای‌نوش (کسی که چای مینوشد)

 

جرعه سوم؛ چای‌ریز

 

این سه جرعه «چای روضه‌دم» گوارایتان!

 

پس عملا در این اثر «چای» نماد و اشارتی است برای بیان ناگفته هایی دیگر؟

 

بله، «چای روضه‌دم» بهانه ای شد تا آموزه های هیئت طراز انقلاب با طعم چای روضه امام حسین مروری دیگرگونه بشود.

 

سعی شده از «ملموس»هاس هیئتی که برای همه قابل فهم و عینی است به «معقول»های دینی و معارف حسینی که شاید قدری مفهومی تر و انتزاعی باشد ارتباطی برقرار شود و بدین ترتیب، آن مفهوم برای خواننده ماندگارتر شود؛ در این اثر از «دمابان»(معادل فارسی «فلاسک!)و «شکر در چای» هم ساده نگذشته است! همه اینها تلنگری بوده تا چشمی روضه‌بین‌تر داشته باشیم.

 

«انواع چای»، «آداب و آیین نوشیدن چای»، «مسابقه خوردنی تر شدن از عسل»، «شکر در چای: تمثیلی برای جمعه ایمانی»، «گعده با طعم چای»، «مباحثی درباره ذائقه» و... بعضی از محورهای مطرح شده در این اثر است که تلاشی است برای عبور از ظاهر به باطن اشیاء و نیز تذکر نکاتی در لابلای ظرفیتهای جذاب چای و چای‌نوش و چای‌ریز!

 

از آداب و آیین نوشیدن چای سخن به میان آمد، مگر چای نوشیدن هم آیینی دارد؟!

 

بله! این مبحث در فصل «چای‌نوش» آمده است. هرچیزی برای خودش آیینی دارد. آیین چای نوشیدن هم برای خودش فصلی دارد شنیدنی!

 

چای را باید با جمع نوشید، نه تنها؛ چراکه هدف از فرصت سردشدن مختصر چای برای نوشیدن، اتلاف وقت نیست بلکه ذخیره زمان است!

 

سرمایه‌گذاری در «تعارف بین المومنین» (تعارف: معارفه و آشنایی). چای اندک‌اندک آماده نوشیدن می‌شود و در این فرایند سردشدن چای، تو گرم می‌شوی! گرمِ سخن، گرم آشنایی، گرم شناخت اهالی خیمۀ امام حسین -این بزرگ‌ترین تشکل ایمانی- و این‌ها همه «با جماعت نوشیدن چای» محقق می‌شود. چای بهانه‌ای است برای جمع‌شدن و سخن‌گفتن دربارۀ مسائل عاشورا...

 

الغرض آن‌که در چای نوشیدن هیئتی اصل «تک‌خوری ممنوع!» جریان دارد. به تعبیر زیبای حافظ:

 

«سخن درست بگویم نمی‌توانم دید

 

که می‌خورند حریفان و من نظاره کنم» («می خورند» یا «می‌خورند»؟!)

 

آیین دیگر این‌که در نوشیدن چای نباید عجله داشت! بهتر است به چای هم اجازه روضه شنیدن و بهره بردن از نور روضه امام حسین(علیه السلام) را داد؛ چراکه این کار، هم به نفع چای هست و هم به نفع ما. هم درجات او را بالا می‌برد و هم درجات نوشندگانش را! از این‌رو بهتر است چای را آخر مجلس نوشید. برای نوشیدن چای نباید عجله داشت حتی در آخر مجلس...

 

«چای روضه‌دم» به عنوان جدیدترین اثر از آثار عاشورایی زیرخیمه امام حسین(ع) وارد بازار اندیشه شده است. ویژگی آثار عاشورایی «زیرخیمه حسین(ع)» را در چه میدانید؟

 

در دو محور آثار عاشورایی «زیرخیمه حسین(علیه السلام) قابل توجه است: نخست در ارائه «محتوا»هایی از جنس عاشورا و در وادی کربلا که شاید کم تر شنیده شده باشد و بیان آن با عنایت به ضرورت معرفی معارف عاشورایی برای مقدمه سازی ظهور ضروری است و دیگری، ارائه «نگاه»هایی تازه از جان معارف اصیل عاشورا و آموزه های کربلایی به ترجمانی امروزین و کاربردی مبتنی بر مسائل جاری زندگی.

 

باور نویسنده بر آن است که برای عبور از وادی «سبک زندگی دینی» و وصول به قله رفیع «تمدن نوین اسلامی» آموزه‌های عاشورا و درس‌های کربلا منبعی سرشارند و اگر دستگاه فکری جامعه، مبتنی بر نظام فکری عاشورایی امام حسین و اصحابشان ساخته شود، نوید عصر ظهور است.

 

با این توقع، کربلا باید برای همه چیز حرف داشته باشد؛ چنانکه دارد؛ با این معادله، کربلا و عاشورا یک سرزمین و یا یک روز نیست، بلکه وسعت جغرافیا و تاریخ انسانیت را در بر میگیرد و اصلا نوع نگاه به این واقعه را هم باید این‌گونه تعریف کرد تا کربلا کربلا باشد. مجموعه آثار عاشورایی «زیر خیمه حسین (علیه‌السلام) در پی کشف همین حقیقت است.

 

مخاطب این نوع آثار چه کسانی هستند؟ و آیا سیر مطالعاتی پیشنهادی هم برای خوانش آثار پیش‌بینی شده است؟

 

هر چند در غالب آثار، مسائل دانش مدیریت بر آستان عاشورا وارد شده و از محضر عاشورا و امام عاشورا پاسخ می‌گیرد (اعم از طرح موضوع و ادبیات عمومی و یا تخصصی آن و نیز نگاه کلان و یا خرد) و جانمایه اصلی آنها در محور امام حسین (علیه السلام)و اصحابشان دیده و در «مدار کربلا» تعریف می‌شود، اما مسائل مختلف تربیتی نیز در لابلای آن به چشم می‌خورد. سیر مطالعاتی پیشنهادی به مخاطب اجازه می‌دهد بر اساس نیاز و اقتضای گروه‌هدفی که دارد، آثاری را به همان ترتیب، در اولویت مطالعاتی خود قرار دهد.

 

البته توجه به چند ملاحظه، مفید است:

 

آثار با یکدیگر یک پیوستگی معنایی و و اتحاد نسبی سیاق دارد و شاید بتوان به فراخور مسئله‌ای در یک رده، پاسخی از کتب رده دیگر هم گرفت و به اقتضای مسائل مختلف، بتوان رد پایی از آن را در مابقی کتب نیز دید؛ اما برای سهولت دسترسی و محدود کردن و دسته‌بندی نیازها در هر دسته، چند کتاب به عنوان نمونه ارائه میشود. این معرفی برای آشنایی اولیه و شناخت کتبی است که درباره موضوعی خاص، بیشترین سخن را داشته است.

 

معرفی چند اثر در هر رده و گروه هدف، به معنای آغاز اندیشیدن و مطالعه در آن وادی است و نه بیان همه مفاهیم آن؛ چرا که با همان انسجام مفاهیم و قرابت‌های معانی، امکان بهره‌گیری از مابقی رده‌ها نیز وجود دارد که لازم است خواننده در تکمیل نگرش و وسعت دیدش، پس از اتمام سیر موضوعی در رده خود و کسب کلیات معارف آن محور، به منظومه کلان مباحث دیگر هم نگاهی داشته باشد.

 

عنایت به «سیر آسان به مشکل» هر دوره‌ای، لازم است؛ برخی قلمی روان‌تر و ادبیاتی عمومی‌تر دارند، مانند: خادم ارباب کیست؟، باغ سیب، دعوا سر اولویت است، ضریح قدیمی و… ؛ برخی با ادبیاتی تخصصی‌تر نگاشته شده‌اند، مانند: مبانی مدیریت عاشورایی، دانشگاه هویزه، جای خالی عباس و … .لذا توجه به نوع مخاطب و ادبیات مورد نیاز او لازم به نظر می‌رسد.

گزارش: سید ضیا میررحیمی

کد خبر 537182

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha