خبرگزاری شبستان – گروه سیاسی: روابط ایران و سوریه را میتوان کهنترین روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی بین ایران و یکی از کشورهای عربی منطقه خاورمیانه دانست. این روابط هیچگاه در حد عالی نبوده است ولی همواره نقاط مشترک زیادی بین اهداف مدنظر رهبران دو کشور بوده است که تمایل به حفظ روابط در حد خوب را موجب شده است.
کشورهای غربی و عربی از دهه ۸۰ میلادی شروع به یک سری اقدامت جهت دور کردن سوریه عربی از ایران فارسی میکردند که هیچگاه موفق نشدند این رابطه را قطع کند و رهبران سوریه همواره در مقابل خواست این کشورها موافقت کرده اند. یکی از مهمترین دلایل حفظ این روابط وجود خطرات منطقهای مشترکی همچون اسرائیل بوده است. بشار اسد در پاسخ به درخواست صلح بنیامین نتانیاهو در ازای بازپس دادن بلندیهای جولان و قطع رابطه با ایران، اعلام کرد حاضر است با شرط اول با اسرائیل صلح کند ولی قطع رابطه با ایران محال است.
بنابراین گزارش، ایران و سوریه در سال ۲۰۰۶ اقدام به امضای یک تفاهمنامه نظامی کردند که بر پایه آن همکاریهای نظامی دریایی این دو کشور در دریای مدیترانه گسترش مییافت. ولی مفاد این پیمان تا سال ۲۰۱۱ و سقوط حکومت حسنی مبارک عملی نشد. پس از از دست دادن کنترل کانال سوئز توسط حکومت حسنی مبارک بود که دو ناو جنگی ایرانی موفق شدند برای اولین بار به مدیترانه راه یابند و در بندر لاذقیه سوریه پهلو گرفتند. اسرائیل مدعی شده بود این ناوها حامل موشکهای پیشرفته برای تجهیز حزبالله لبنان و دیگر گروههای مسلح بودهاند.
کشورمان در سال ۲۰۱۰ در جهت شناسایی حملات موشکی و هوایی اسرائیل، اقدام به تحویل دادن یک سامانه راداری پیشرفته به سوریه کرد. هدف از اینکار دفاع از تاسیسات برنامه هستهای ایران در برابر حملات موشکی و تامین امنیت هوایی سوریه و حزبالله لبنان در برابر حملات هوایی جنگندههای نیروی هوایی اسرائیل بیان شده است. استحکام سنگر ایران در دمشق باعث شده است امروز به گفته رسانه های خارجی این اتحاد و همکاری با گشایش جبهه دیگر در بلندیهای جولان تهدیدهای امنیتی علیه اسرائیل هستند.
فارس در این زمینه به نقل از اندیشکده صهیونیستی «بگین -سادات» در گزارشی به قلم «افرایم انبار» در زمینه «آخرین تحولات سوریه» نوشته است:"میل جامعه بینالمللی در خاتمه دادن به نبرد داخلی سوریه با ناتوانی هرکدام از طرفهای درگیری در اجرای راه حلهای مرجع خنثی شده است. این درگیری که احتمالا تا مدت زمانی ادامه مییابد، مرکز ثقل روسیه و ایران را در امور منطقهای تحکیم بخشیده و در مقابل نیز گزینههای اسرائیل را محدود کرده است. به نظر نمیرسد که هیچ کسی به طور کامل قادر به اجرای راه حل خود در حل بحران سوریه باشد. قدرتهای سنی چون عربستان سعودی و ترکیه سعی نمودند تا «بشار اسد» رییس جمهور سوریه، متحد شیعه ایران را برکنار کنند اما با ضعفی که از خود نشان دادند موجب شدند سپاه پاسداران ایران و حزبالله لبنان از آن بهره برداری کنند. حتی کمکهای آمریکا نیز به شورشیان سوری موثر نبود. ترس بسیار از داعش که در نتیجه فروپاشی عراق و سوریه بود نیز به اندازه کافی برای مقابله با حکومت اسد مستحکم نبود. البته در حالی که مداخله نظامی روسیه قادر شد نفوذ نیروهای اسد در سوریه را تقویت بخشد به اندازه کافی نیز برای بازگرداندن حکومت وی در سطح کشور موثر نبوده است."
در ادامه این مطلب آمده است: "این عرصه موقعیت مبهمی را برای برندگان و بازندگان ایجاد میکند اما این ایران است که دست بالا را در امور سوریه دارد زیرا اسد هنوز در قدرت است و این بدان مفهوم است که ایران از نفوذ خود در دمشق استفاد کرده است. دمشق نیز کماکان محور اصلی به سوی بیروت است، مکانیکه حزبالله لبنان ،عامل نبردهای نیابتی ایران حضور موثر قدرتمندی دارد. از این گذشته، بحران سوریه که موجب تهدیدهای داعش در غرب شده است، باعث گشته ایران متحد بالقوه غرب در تلاش برای مهار اسلامگراهای سنی منطقه باشد. چنین برداشتهایی به ایران در نظارت بر اوضاع عراق کمک کرده و این کشور هم توانسته با موفقیت مسیر شیعی عراق را که هدف کلیدی این کشور در سلطه بر منطقه و برنامه ریزی برای حضور نیروهای بیشتر است را حفظ کند. اسرائیل کماکان ناظر فاجعه سوریه همراه با با مداخله دقیق و گاه به گاه هنگامی که منافع امنیتی در خطر باشند، است. هرچند که از بین رفتن تهدید نظامی ارتش سوریه علیه اسرائیل موردی ناپسند نیست اما سنگر ایران در دمشق با کمکهای قابل توجه روسیه تداوم تهدید امنیتی علیه اسرائیل است زیرا موجب تقویت محور متحدی میشود که ایران آن را در خاورمیانه هدایت میکند. گشایش جبهه دیگر در ارتفاعات جولان دومین موضوعی است که نیاز است تا ارتش اسرائیل بدان توجه کند."
نظر شما