به گزارش خبرگزاری شبستان؛ روزنامه "السفیر" در مقاله ای به قلم "لمیس اندونی" نوشت: صحنه اقدام سربازی اسرائیلی در ترور و به شهادت رساندن "عبدالفتاح شریف"، جوان زخمی فلسطینی در شهر "الخلیل، در حقیقت بیانگر اهانت و بی احترامی صهیونیستی به زندگی شهروندان فلسطینی و افکار عمومی عربی و جهانی نیست، بلکه آن بیانگر سقوط دنیای عرب در پرتگاهی بی انتهاست.
در زمانی که دیگر، جان عرب ها ارزشی ندارد و ائتلاف با رژیم صهیونیستی، چه به صورت رسمی یا ضمنی، به الفبای بزرگترین حکومت های عربی تبدیل شده است، چه کسی به جان مردم فلسطین و یا جنایات مستمر اسرائیل توجه نشان خواهد داد؟؟!!
صحنه بسیار هولناک است: اسرائیل نه تنها به جنایت های خود ادامه می دهد و بلکه، در کمال گستاخی و بی شرمی از آن دفاع می کند؛ چراکه نه؟ آن هم در زمانی که تمام عرب ها، با هر عقیده و مذهبی که باشند، در آبشارهای خون استبداد و فرقه گرایی ساختگی برای خدمت به منافع سیاستمداران و جنگ بازان، غرق می شوند.
زشت ترین چیزی که اتفاق می افتد، عادی شدن جنایت ها در عراق، سوریه، یمن، لیبی و تونس نیست؛ بلکه زشت ترین چیز، مشارکت ما در سخنانی انحصاری است که برخی از تعبیرات آن مذهبی فرقه گرایانه و باقی آن، تعصبی نژادپرستانه است؛ حتی می بینیم افرادی را که متناسب با تعصبات ما، از یک جنایت تمجید و جنایتی دیگر را محکوم می کنند؛ در واقع اعراب فراموش کرده اند که خود با سخنان فرقه گرایانه هویتی، با سخنان صهیونیستی مبتنی بر "یگانگی هویت یهودی" و نیز لزوم تشکیل موجودیتی جغرافیایی برای حمایت از این هویت در قلب دنیای عرب، همگام شده اند.سخنان فرقه گریانه هویتی، مبتنی بر اخراج و حذف، به مفهوم پذیرش تجزیه است و به ظهور تفکر "گتو" (محله یهودی نشین) که به گیتوهای (محله های یهودی نشین) کنونی تبدیل می شود، خواهد انجامید؛ مسئله ای که ما را به خودمان سرگرم می کند تا میان دوست و دشمن تفاوت قائل نشویم که نتیجه آن، پذیرش حمایت هرکس حتی رژیم صهیونیستی خواهد شد.
چگونه می توان در شرایطی که ایدئولوژی و مبنای فکری رژیم صهیونیستی بر اشغالگری، جایگزینی، تبعیض و تحمیل رویدادها با استفاده از زور مبتنی است، به این رژیم، به عنوان متحدی علیه استبداد، فرقه گرایی و یا گروه تروریستی داعش نگریست؟! این گونه نظریه ها که برخی از روشنفکران عرب آن را مطرح می کنند و شایع شده است، جز نقابی که اهداف شخصی در پس آن پنهان شده، چیز دیگری نیست.
در مقابل، گرایش دیگری را می بینیم که به افراط گرایی دینی متوسل شده است؛ استفاده گروه تروریستی داعش از زور خونین، نمونه آن است. برخی وجود دارند که این گروه تروریستی را توجیه می کنند و آن را پاسخی به تمام ظلم و ستمی که استعمارگران در دوره های گذشته علیه جهان اسلام و عرب از جمله در افغانستان، پاکستان، عراق و در رأس همه، اشغال فلسطین و آوارگی اهالی آن اعمال کرده اند، می دانند.
به آسانی می توان این گونه عقیده را محکوم کرد، ولی نبرد اعراب باید از محکوم کردن فراتر باشد؛ ما باید برای تحکیم ارزش های آزادی خواهانه در مقابله با ظلم، استعمار و تروریسم، روشنگری کنیم؛ کسانی که در پس این افکار هستند، هیچ ارتباطی با مقابله و یا استراتژی علیه استعمار ندارند. اقدامات افراطی، رنگ و نشانی از آزادی خواهی ندارد، بلکه آن سوء استفاده ای مفلوکانه از جوانان امیدباخته در انجام جنایاتی است که نه فقط قربانی را به کام مرگ می کشاند، بلکه تمام مسائل و قضایای انسانی و درست، مانند قضیه فلسطین را معدوم می کند.
باید اعتراف کنیم ما(اعراب) جوانان بسیاری را از دست داده ایم؛ حتی آنهایی که به گروه تروریستی داعش نپیوسته اند، ولی خطابه های فرقه ای و مذهی به گوششان فرو نشسته است.
اولین طرف ذینفع در این مسئله، اسرائیل است؛ چراکه آن به عنوان رژیمی مبتنی بر نژادپرستی، ویرانگری و کشتار، ازعملیات گروه تروریستی داعش به عنوان پوششی برای جنایت های خود تحت شعار "مقابله با تروریسم" سوء استفاده می کند.
اسرائیل از فضای موجود سوء استفاده می کند و پرواز جنگنده هایش برفراز سوریه از جانب برخی طرف های بین المللی و داخلی، پذیرفته شده است؛ موضوعی که آن را در زمره یک متحد در آنچه مبارزه با تروریسم گفته می شود می گنجاند و درحالی که امکان تحقق اهداف سیاسی و نظامی اش در سوریه را فراهم می کند.
شرایط خوش بینانه ای وجود ندارد، و لی بدبینی و ناامیدی نیز، شکستی روانی خواهد بود؛ مداومت فلسطینی ها بر مقاومت، با هرشکلی که باشد، نه فقط مایه امید است، بلکه نشان می دهد مقاومت امری ممکن است و برتری نظامی، ضامن پیروزی کسی نیست. ولی چنانچه این فکر را بپذیریم، قطعا شکست می خوریم.
آنچه موجب نگرانی است، همان تسلیم شدن روانی جمعی، مقابل مقوله "اسرائیل واقعیتی است که به آن عادت کرده ایم" و یا اینکه "داعش، توحشی است که ما را بلعیده است".
در این حالت، این، گروه تروریستی داعش است که پیروز خواهد شد؛ چراکه پیروزی واقعی تنها گسترش جغرافیایی نیست؛ بلکه نفوذ فکری و استفاده از تبدیل شدن ما به هویت های کوچک ترسو نیز جزء پیروزی است و این همان هدیه و هبه گروه تروریستی داعش به رژیم صهیونیستی است.
نظر شما