به گزارش خبرگزاری شبستان متن زیر بخشی از جلد سوم کتاب «روایت مطهر» اثر حجتالاسلام حسین سوزنچی با موضوع «تأملی در اندیشههای شهید مطهری» است که مرور می شود:
روایت مطهر
شبهه ای که هنوز ذهن افراد زیادی را به خود مشغول کرده این است که آیا اسلام یک دین مردسالار است؟ پاسخ شهید مطهری در این بحث به گونه ای است که میتواند مبنای حل چند سؤال دیگر هم باشد. شهید مطهری در پاسخ به این سؤال ابتدا به برخی از دیدگاههای ضد زن که منشاء مسیحی دارند اما متأسفانه در میان برخی جوامع اسلامی نیز شایع شده، اشاره کرده و به شدت آنها را محکوم میکند. از جمله این دیدگاه که «زن، از دنده چپ مرد آفریده شده است!» استاد معتقد است این فکر از نظر اسلام اساساً هیچ اعتباری ندارد.
به طور خلاصه میتوان گفت از نظر قرآن کریم حقیقت انسانیت بین زن و مرد مشترک است. زن و مرد هر دو از یک «نفس واحد» خلق شدهاند: یا أَیهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکمْ مِنْ ذَکرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکرَمَکمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ (حجرات/۱۳)
از منظر قرآن، در جامعه دینی زنان و مردان همگی بر یکدیگر ولایتی دارند که آنها را نسبت به همدیگر مسئول میکند و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را بر دوش آنها میگذارد و اینگونه نیست که مثلاً زنان صرفاً بر زنان ولایت داشته باشند: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ یقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِک سَیرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم» (توبه/۷۱)
ارزش هیچ عمل صالحی چه از جانب مرد باشد چه زن در بارگاه الهی ضایع نمیشود:« ْ أَنِّی لا أُضیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکمْ مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثی بَعْضُکمْ مِنْ بَعْض…»(آل عمران/ ۱۹۵)
خلاصه اینکه در مولفههایی که به انسانیت انسان و کمالات نهایی او برمیگردد، تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.
غایت تفاوتهای زن و مرد در خلقت
سؤال مبنایی دوم، این بود که تفاوتهایی که در خلقت زن و مرد وجود دارد با چه هدفی طراحی شده است؟ از آنچه گذشت مشخص شد در مفهوم «انسانیت»، هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست بلکه تفاوت، در جنسیت است؛ به عبارت دقیق تر زن و مرد دو صنف و دوگونه متمایز از یک «نوع» به معنای منطقی هستند. زن و مرد دو گونه از یک «نوع» هستند یعنی در نوع انسان متحدند نه صرفاً در جنس. بنابراین هر امری که اقتضای طبیعت نوع آدمی باشد در زن و مرد مشترک است، مثلاً کسب معرفت یا رسیدن به عالیترین مقامات انسانی مختص هیچ یک از این دو نیست و هر یک از زن یا مرد میتوانند به بالاترین قلههای انسانی نائل آیند. بر اساس برخی احادیث، جایگاه و مقام حضرت زهرا سلام الله علیها از تمامی ائمه اطهار (ع) به جز علی علیه السلام که هم کفو (هم مرتبه) ایشان است، بالاتر است؛[۱]و این نشان میدهد یک زن میتواند به مقامی بالاتر از بسیاری از امامان (ع) برسد.
حال که «نوع» در زن و مرد واحد است باید گفت که اتفاقا همین تفاوتهایی که میان این دو وجود دارد موجب میشود یک نوع مشخص به طور کامل ایجاد شود؛ به عبارت دیگر «انسان» یعنی مجموعه موجودی با مجموعه ویژگیهای زن و مرد با هم. نوع انسان بدون وجود زن یا مرد منقرض میشود و بقای آن منوط به وجود و پیوند این دو است. بر این اساس وحدت زن و مرد در نوع، نشان میدهد تفاوتهایی که میان آنها وجود دارد از باب «تناسب» و «مکمل بودن» است.
مکمل دانستن تفاوتها در زن و مرد، باعث ایجاد نگرش جدیدی به خانواده و جامعه میشود؛ چرا که نشان میدهد نقشی که زن و مرد به عنوان دو عنصر مکمل در نظام خانواده بر عهده میگیرند، به طور طبیعی در ذات آنها نهاده شده است. عموم نقشهای اجتماعی، اکتسابی و قابل جایگزینی و جابهجایی توسط افراد هستند؛ اما نقشی که زن و مرد در خانواده در کنار یکدیگر ایفا میکنند به واسطه تفاوتهایی که در خلقت و طبیعت آنها وجود دارد قابل جایگزینی و جابهجایی نیست؛ و به عبارت دیگر خود طبیعت کارویژه زن و مرد را مشخص کرده و در ذات آنها قرار داده است و این است که نظام خانواده را با سایر نظامات اجتماعی (که در آنها، نقشها جابهجاییپذیر است) متفاوت میکند.
ممکن است اشکال شود که تفاوتهای روحی زن و مرد اموری ذاتی و طبیعی نیستند بلکه فرهنگی و اکتسابی هستند. درحالیکه اصل این مدعا در حوزههایی درست است (یعنی ابعادی از تفاوتها را ممکن است بیابیم که ناشی از محیط و اکتساب باشد) اما این مدعا عمومیت ندارد و چنانچه پیش از این نیز اشاره شد تحقیقات دانش پزشکی و روانشناسی، امروزه ثابت کرده است که دختر و پسر حتی در ساختار مغزی خود نیز با یکدیگر تفاوت دارند و برای آموزش بهتر باید دو شیوه متفاوت برای آنها به کار گرفت. اما فارغ از این نکته، خود شهید مطهری در لابلای مباحثشان نکته ای مطرح کردهاند که میتواند پاسخی به این شبهه تلقی شود. استاد، تفاوتهای زن و مرد را به دو دسته تفاوتهای «جسمی» و «روحی- روانی» تقسیم میکنند. اگر کسی همه تفاوتهای روحی-روانی را به محیط و اکتساب مربوط بداند، چنین سخنی را در حوزه تفاوتهای جسمی نمیتواند بزند. از طرف دیگر، با توجه به پیوند شدید جسم و روح (روان) – که هم در حوزه روانشناسی و روانپزشکی کاملا واضح شده و هم به لحاظ فلسفی برهانی بر آن وجود دارد (اتحادی بودن ترکیب نفس و بدن) – اگر تفاوتهایی در جسم وجود دارد، حتما این تفاوتها، به خاطر تاثیرگذاری متقابل جسم و روح، تفاوتهایی را در عرصه روح پدید میآورند؛ و لذا وجود تفاوتهای فیزیولوژیکی و جسمی، که به هیچ عنوان قابل انکار نیست، دلیلی بر وجود تفاوتهای روحی- روانی بین زن و مرد میشود.
[۱] – «نحن حجه الله علی الخلق و فاطمه حجه علینا» تفسیر اطیب البیان، ج ۱۳، ص ۲۲۶
گفتنی است، کتاب «روایت مطهر» در زمستان ۹۴ توسط نشر سدید (انتشارات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق علیهالسلام ) به چاپ رسیده است.
نظر شما