به گزارش خبرگزاری شبستان: کتاب تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری(دوره رنسانس اسلام) نوشته آدام متز شرق شناس سوییسی(متوفا 1917م) است. این کتاب توصیفی از تمام ابعاد زندگی مادی و معنوی مسلمانان در قرن چهارم است. توصیف مساجد را از این کتاب نقل می کنیم:
مساجد گاه شبانه روز باز بود و طبق سنت شرعی می توانست پناهگاه و خوابگاه مسافران و مسکن معتکفان برای عبادت باشد و این خود از مشکلات و سنگینی های زندگی آن روز می کاست « و گاه صورت تفرج به خود می گرفت». گویند در یکی از مساجد مصر شب های مهتاب، جمعی از روسا گرد می آمدند و به صحبت می نشستند. شبی پر از شام و شب نشینی خوابیدند. مارگیری هم در آنجا آمد و خوابیده بود که در سبدش باز شد و افعی های گوناگون در صحن مسجد پراکنده شدند و همه خفتگان از جا جسته به هم ریختند، در آن میان بچه ها هم بودند که برخی از منبر بالا کشیده، برخی به ستون چسبیده بودند، عده ای هم از مناره بالا رفته، در اتاقک آن خوابیدند. پس از آن شب دیگر شب نشینی های مسجد تعطیل شد و آنگاه بود که خادم مسجد آن داستان ها را بازگو کرد. با این حال کمتر پیش می آمد که در خانه خدا دست کم در شهرها روز بسته باشد.
مساجد خصوصا مسجد جامع شهر شبیه باشگاه ها و مجالس و میدان های عمومی بودند که قاضی نیز برای داوری روزها آنجا می نشست و علما جلسه درس تشکیل می دادند. جای مدرس مشخص و بر سجاده بود و هرگاه حکومت بر عالمی غضب می کررد و می خواست درس اش را تعطیل کند سجاده اش را بیرون می انداختند.
جنب و جوش در مساجد عصرها که اوقات عبادت است به اوج می رسید. مقدسی در دوران مورد بحث می نویسد: « مسجد فسطاط بین نماز مغرب و عشا پر از فقیهان و قرائت شناسان و اهل ادب و حکمت است. من با گروهی از اهل بیت المقدس وارد مسجد شدم. مثل اینکه نشسته بودیم با هم حرف می زدیم که از دو سو ندا کردند: متوجه درس باشید و صورت تان را به طرف مدرس برگردانید؛ که دریافتم ندانسته بین دو حلقه درس نشسته ایم و همه مساجد بدین گونه است و در آن یک مسجد صد و ده جلسه شمردم.
مردم مصر به ویژه آزادی زیادی برای خود در مساجد قایل می شدند به حدی که وقتی ابن حوقل می بیند در مسجد غذا می خورند و نان و آب می فروشند دچار حیرت می شود زیرا اهل مشرق بوده است. مساجد کوچک برای مسلمانان هر جمعه مثل خانه دوم بود و استفاده های فراوان از آن می کردند مثلا مغازه دار لنگه های در دکان اش را آنجا می گذاشت.
در فارس برای عزاداری دو روز در مسجد می نشستند و مسجد، رنگ نخستین خود را به مثابه مرکز تجمع و دعوت مردم که بر اساس جامعه شناسی یک ضرورت اجتماعی است حفظ کرده بود. مردم برای صحبت کردن آنجا می رفتند و روزها و قایع شب را حکایت می کردند. در آنجا قصائد شعر خوانده می شد همچنان که وعده گاه ساده پرستان و به همین ترتیب مرکز مهم کلاه برداران و کلاشان و جیب برها نیز بود، همچنان که در مقامات بدیعی و مقامات حریری توصیف شده است.
برگرفته از کتاب مساجد در تمدن اسلامی
نظر شما