به گزارش خبرگزاری شبستان؛ "پانوراما الشرق الاوسط" در مقاله ای به قلم "احمد الحباسی" نوشت: طبیعی است که عربستان سعودی در یمن شکست بخورد و چه بسا رژیم آل سعود اخیرا پی برده باشد که بالا رفتن از درخت یمنی آسان نیست؛ اعلام آغاز جنگ کار مشکلی نیست، بلکه چگونه پایان دادن آن، مشکل است. آمریکا از اقدام نظامی عربستان در یمن ابراز برائت کرد، زیرا علی رغم آنکه سود این حمله خونین و وحشیانه به جیب دولت آمریکا و لابی صهیونیستی می رود، ولی دولت آمریکا که از سال 2003 و زمان جنگ در عراق به صورت مداوم با شکست مواجه شده است، دیگر نمی خواهد شکست خوردن رژیم سعودی نیز به نام او تمام شود. رژیم صهیونیستی نیز که سال 2006 شکست ننگینی را از جانب حزب الله متحمل شد، نمی خواهد صورتحساب شکست اقدامات بی حساب و کتاب عربستان در یمن را بپردازد. چرا که این رژیم همچنان از حالت ناکامی خود ناشی از ناتوانی اش در جلوگیری از امضاء توافق هسته ای میان ایران و غرب رنج می برد.
عربستان سعودی میلیون ها دلار نفتی را با انگیزه بازگرداندن رئیس جمهور مستعفی یمن به قدرت در این جنگ ظالمانه علیه ملت آن خرج کرد و بدیهی است کسانی وجود دارند که این جنگ را تنها جنگی تفریحی معرفی کردند همانطور که باصطلاح دوستان سوریه موضوع سرنگونی رئیس جمهور قانونی آن را این گونه تصویر کردند.
جنون قدرت و خودخواهی می تواند در نتیجه ناکامی در دو امتحان سوریه و یمن، قطب نمای این حکام توطئه گر ترسو در عربستان را از بین ببرد. اکنون می بینیم که اتحادیه اروپا از جامعه بین الملل می خواهد تا برای تحقیق درخصوص نقض حقوق بشر در یمن، کمیته ای مستقل تشکیل دهد و دیگر سازمان های مرتبط با حقوق بشر، بر این رژیم تکفیری افراطی فشار وارد کنند.
براساس یک گزارش غربی، رژیم سعودی در جنگ خود علیه یمن، 3000 سرباز و افسر خود را از دست داده و بیش از 400 سرباز آن ناپدید شده است؛ آنگونه که به نظر می رسد نیروهای سعودی شرکت کننده در عملیات باصطلاح "طوفان قاطعیت" تمام تسلیحات آمریکایی-صهیونیستی-انگلیسی خود را تمام کرده اند و به عقد معاملات تلسیحاتی فوری مجبور شده اند تا قربانی حمله پیاده نظام های ارتش یمن واقع نشوند؛ تاکنون رژیم سعودی نه توانسته رئیس جمهور مخلوع و مستعفی یمن را به این کشور بازگرداند و نه آنکه توانسته است آرامش و ثبات امنیتی را در این کشور برقرار کند.
در واقع تنها دستاورد رژیم آل سعود در یمن ویرانی زیرساخت های این کشور و کشتار هزاران کودک و زن بیگناه بوده است و درمقابل نیروهای مقاومت مردمی یمن همچنان پایگاه های نظامی عربستان را با موشک های خود درهم می کوبند و علی رغم خشکسالی و تنگنای اقتصادی، از صلح امتناع می ورزند.
عربستان می داند و شاید هم نمی داند که راه رسیدن به صنعاء برای آن دست یافتنی نبوده و نخواهد بود و این رژیم باید بداند که حصول این آرزو برای آن بسیار پر هزینه است؛ چراکه مردم یمن به این اشغالگری صهیونیستی راضی نخواهند شد و نخواهند پذیرفت تا گروهی صهیونیست و مزدور آمریکا بر آنها حکومت کند.
تحلیلگران اعتقاد دارند سعودی ها نزدیکی زمان پایان خود و چه بسا از دست دادن حمایت اسرائیل از خود را احساس کرده اند و این موضوع آنها را برآن داشته تا به صورت کورکورانه مطیع طرح صهیونیستی در منطقه شوند. تحلیلگران می دانند که دخالت نظامی این رژیم خونریز در یمن، اعدام شیخ نمر، تلاش برای تخریب چهره حزب الله، تلاش برای به شکست کشاندن راه حل سیاسی در سوریه، به راه انداختن جنگ کلامی با ایران، مختل کردن انتخاب رئیس جمهور در لبنان و دستوردادن به گروه های تروریستی برای انجام حملات تروریستی در مناطق مختلف، همه و همه نوعی جنون فزاینده ای است که رژیم شکست خورده سعودی را گرفتار کرده و آن را به اقدامات تجاوزکارانه علیه همسایگان و برادران عرب خود برانگیخته است؛ به ویژه آنکه توافق هسته ای میان غرب و ایران از دیدگاه این رژیم دلیل قاطعی بر تغییر توازن به نفع جمهوری اسلامی ایران به شمار می رود و شاید روزهای آتی برای مردم عربستان، حجم زیان و خسارتی که آل سعود مزدور برای آنها به بار آورده مشخص شود.
نظر شما