رویکرد عرفی کنونی نگاه به آینده، نمی تواند از آینده امن رمزگشایی کند

خبرگزاری شبستان: آینده پژوهی علم ساختن آینده، به طور آگاهانه و فعال است و با اتکاء به موضوعات مهم و معطوف به آینده، فرصت های ارزنده و بسترهای مناسبی را برای ترسیم وضعیت مطلوب تمدن نوین اسلامی فراهم می کند. 

به گزارش خبرگزاری شبستان متن زیر خلاصه نظریاتی از اساتید و صاحب نظران حوزه اندیشه در خصوص تمدن نوین اسلامی است که مرور می شود:

 

حسین خزایی استادیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در خصوص مبانی آینده پژوهی تمدن نوین اسلامی معتقد است: آینده پژوهی علم ساختن آینده، به طور آگاهانه و فعال است و با اتکاء به موضوعات مهم و معطوف به آینده، فرصت های ارزنده و بسترهای مناسبی را برای ترسیم وضعیت مطلوب تمدن نوین اسلامی فراهم می کند. با تمسک به آموزه ها و فرامین بی بدیل دینی و گزاره های آینده ساز که راهگشای عملی انسان هاست، دانش شناخت نظام مند آینده تمدن نوین با رویکردی دینی به آینده، امکان شناخت جامع و اگاهانه موضوعات و رویدادها، بیشتر و عمیق تر فراهم شده و با ارائه راهبردهای آینده پژوهانه امکان تحقق چشم انداز مطلوب را سامان می دهد. به نظر می رسد رویکرد عرفی کنونی نگاه به آینده، نمی تواند از آینده امن و پایدار، رمز گشایی کند. انضمامی کردن و برسی اقتضائات هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی آموزه های دینی و قرآن و روایات در دانش آینده پژوهی می تواند بخش مهمی از این چالش را برطرف کند. بررسی آیات قرآن مجید و روایات نشان می دهد که در اسلام، نگاه به آینده اصالت و عمق ویژه ای دارد.

 

این گزارش می افزاید: محمد رضا دهشیری دانشیار علوم سیاسی دانشکده روابط بین الملل نیز در خصوص کلان روندهای جهانی تاثیرگذار بر تمدن نوین اسلامی معتقد است: آینده پژوهی پیشران های جهانی، شناخت روندهای میان کنش در عرصه بین المللی و ترسیم فضای حاکم بر آینده روابط فرهنگی بین المللی چارچوبی مناسب را برای اراده تفسیری معقول از آینده درخشان و در عین حال تحول پذیر تمدن نوین اسلامی پس از واکاوی سناریوهای پیش رو فراهم می آورد. در زمره کلن روندهای تاثیرگذار بر نقش آفرینی تمدن نوین اسلامی می توان به نیروهای مخالف در حال شکل گیری در آینده نظام فرهنگی بین المللی از جمله جهان گرایی در برابر ملی گرایی (عام گرایی در برابر خاص گرایی)، همگرایی در برابر واگرایی (یکپارچگی در برابر گسست)، جهان شمول گرایی در برابر منطقه گرایی (جهانی شدن از بالا در برابر جهانی شدن از پایین)، یک جانبه گرایی در باربر چند جانبه گرایی (نظم آمریکایی در برابر نظم داووسی)، سکولاریسم در برابر دین گرایی (لیبرالیسم در برابر اسلام سیاسی)، جهان قطبی محور در برابر جهان پسا قطبی مبتنی بر بعدیت (جهان تک – چند قطبی مبنی بر اهمیت قطب های قدرت در برابر جهان چند ضلعی، چند وجهی، چند تمدنی و شبکه ای) و سرانجام جهان واقعی در برابر جهان مجازی یا فراواقعی اشاره کرد.

با توجه به این که آینده روند های فرهنگی جهانی به سمت برآیندی سنتز گونه از دیالکتیک جریان های به ظاهر مخالف در عین شکل گیری فرآیندهای از پایین به بالا علاوه بر فرآیندهای از بالا به پایین و حتی اهمیت یافتن فرآیندهای افقی در تعامل بازیگران فروملی و فراملی در کنار بازیگران ملی به پیش می رود، تمدن نوین اسلامی توانایی ایفای نقش بالنده را در نظام بین الملل در حال تغییر و شکل دهی به هندسه قدرت جهانی داراست. با توجه به شرایط متحول، پویا و انتقالی نظام بین الملل که با روندهای پیچیدگی، در هم تنیدگی، شفافیت و آسیب پذیری همراه است تمدن نوین اسلامی قابلیت آن را دارد که به نقش آفرینی فزاینده در آینده روندهای فرهنگی – تمدنی جهانی مبادرت ورزد و به بازیگری تاثیرگذار بر نظام تصمیم گیری جهانی تبدیل شود.

 

کد خبر 531542

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha