احسن الحال چیست و چگونه پیدا می شود؟

خبرگزاری شبستان: بهار نشانه بیرون آمدن حیات از ممات است و به دلیل آن که حیات بزرگترین نعمات الهی است، میل فرد به حقِ زنده­ کننده و زیبایی بزرگی که او در حیات نهاده است، بیشتر می­ شود.

محمود شیخ، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در گفت و گو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در تشریح مفهوم احسن الحال اظهار کرد: احسن الحال به معنای نیکوترین احوال است و نیکوترین احوال در منطق دین، تقرب به خداوند است.

 

وی ادامه داد: البته تقرب برای هر فرد شکل و وضعیت خاصی دارد؛ به طور مثال برای گناهکار حال نیکوتر توبه است، برای تائب حال نیکوتر مناجات است و برای اهل مناجات حال نیکوتر، اُنس است، اما نهایت همه احوال تقرب است.

 

این استاد عرفان اسلامی با اشاره به این که در عرفان اسلامی حال اصطلاحی بسیار مهم و کلیدی است، تصریح کرد: حال در عرفان اسلامی در مقابل مقام قرار دارد و عبارت است از ورودی الهی بر ضمیر سالک که در آمد و شد است و سالک وظیفه دارد آن را بپاید و از دست ندهد.

 

وی اضافه کرد: به عبارت دیگر سالک باید به اقتضای آن حال عمل کند تا آن حال در او دوام و ثبات بیشتری داشته باشد؛ مثلا اگر حال محبت به او دست داد، آن را کنار نگذارد بلکه به اقتضای این حال عمل کند وقتی به اقتضای این حال عمل کرد، اولا شکر نعمت آن حال را به جا آورده است زیرا بهترین شکر از نعمت، استفاده درست از آن است؛ ثانیاً آن حال در او عمر بیشتری خواهد داشت؛ ثالثاً او با عمل به اقتضای آن حال، آن را به تقرب تبدیل کرده است؛ و رابعاً آنکه با این کار دروازه ضمیر خود برای وارد شدن دوباره آن حال گشاده ­تر کرده است.

 

شیخ با اشاره به آغاز فصل بهار و زمینه سازی این چرخه برای تحولات روحی فکری گشودن دریچه های جدید فکر و اندیشه، تاکید کرد: پایه همه احوال در عرفان ما محبت است؛ محبت میل قلب به جمال است و به دلیل این که حق جمال مطلق است بنده سالک به او محبت می­ یابد، یعنی به جمال او متمایل می­ شود و چون بهار بزرگترین نمود جمال حق در زمین تلقی می شود، بهترین زمان برای ادراک جمال الهی است.

 

وی در ادامه گفت: ضمن آنکه بهار نشانه بیرون آمدن حیات از ممات است و به دلیل آن که حیات بزرگترین نعمت الهی است، میل فرد به حقِ زنده­ کننده و زیبایی بزرگی که او در حیات نهاده است، بیشتر می­ شود؛ شاید به همین منظور این دعا برای لحظه حلول سال نو که به معنای حلول بهار است برگزیده شده چراکه ما از مقلب القلوب والابصار و محول الاحوال می­ خواهیم که حال ما را همنوا با تحول شگرف طبیعت، متحول کند.

 

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران افزود: در حقیقت ما  از او می­خواهیم چنان که عالم برون را به نعمت حیات و تجلی جمال خود زینت بخشیده، عالم درون را نیز چنین کند. یعنی همچنان که طبیعت به حیات زیبا شد درون مرا هم زیبا کن. در عرفان همیشه عالم برون و درون در هم اثر دارند، این را از شعر مولانا به خوبی می­ توان دریافت، مولانا در شعر خود همین ایده را تقویت می ­کند که تو هم باید با بهار حیاتی نو بیابی و بهار همچنانکه حشر طبیعت است باید حشر تو باشد:

بهار آمد بهار آمد رهیده بین اسیران را / به بستان آ به بستان آ ببین خلق نجاتی را

چو خورشید حمل آمد شعاعش در عمل آمد / ببین لعل بدخشان را و یاقوت زکاتی را

همان سلطان همان سلطان که خاکی را نبات آرد / ببخشد جان ببخشد جان نگاران نباتی را

درختان بین درختان بین همه صایم همه قایم / قبول آمد قبول آمد مناجات صلاتی را

ز نورافشان ز نورافشان نتانی دید ذاتش را / ببین باری ببین باری تجلی صفاتی را

 

به گفته وی یعنی در این بهار تجلی صفات حق در طبیعت ببین و ببین که چگونه مناجات درختان مستجاب شده است و آنها از آن سلطان حیات یافته ­اند.

 

این استاد عرفان اسلامی با توضیح این که البته فرقی شگرف میان بهار برون و بهار درون در عرفان ما وجود دارد، خاطر نشان کرد: بهارِ برون، سالی یک نوبت رخ می­ دهد اما سالک در هر لحظه بهاری نو را و نو شدن مدام را تجربه می­کند .

 

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در پایان یادآورشد: سالک هر لحظه ممکن است اسیر قبضی شود و باز حق با نظر لطفش او را بسطی می ­دهد؛ از افسردگی به حیات می­ رود و از حیاتِ پایین­ تر به حیاتِ بالاتر، گویا در هر لحظه زنده ­تر م ی­شود و این بهترین حالت از بهاری شدن و نو شدن حال سالک است که مفهوم می شود.

کد خبر 531191

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha