نخستین نماز حضرت موسی بعد از رسالت چگونه بود؟

خبرگزاری شبستان: گمان می رود که نخستین نماز حضرت موسی پس از دریافت رسالت، چنین آغاز شد: "رب اشرح لی صدری* و یسر لی أمری* و احلل عقدة من لسانی* یفقهوا قولی.

خبرگزاری شبستان - گروه قرآن و معارف: گمان می رود که نخستین نماز حضرت موسی پس از دریافت رسالت، چنین آغاز شد: "رب اشرح لی صدری* و یسر لی أمری* و احلل عقدة من لسانی* یفقهوا قولی/  پروردگارا سينه‏ ام را گشاده گردان. و كارم را براى من آسان ساز و از زبانم گره بگشاى تا سخنم را بفهمند." و در این حال، چنان به اهمیت ذکر و یاد خدا واقف گشت که از خداوند، وزارت برادرش هارون را درخواست کرد؛ اما نه به عنوان پشتوانه سیاسی، اجتماعی یا نظامی، بل برای آنکه به تسبیح فراوان خدا توفیق یابد و با پشتیبانی و همکاری هارون به یاد افزوده و ذکر کثیر خداوند نایل آید: "و اجعل لی وزیرا من أهلی* هرون أخی* أشدد به أزری* و أشرکه فی أمری* کی نسبحک کثیرا* و نذکرک کثیرا/ و براى من دستيارى از كسانم قرار ده هارون برادرم را پشتم را به او استوار كن. و او را شريك كارم گردان تا تو را فراوان تسبيح گوييم و بسيار به ياد تو باشيم."

آیت الله جوادی آملی،  اندیشمند برجسته دینی در کتاب "حیات حقیقی انسان در قرآن" به تشریح نقش ذکر و مصادیق آن از جمله ذکر الله اکبر در تعالی و رشد وجودی و معنوی انسان می پردازد. آنچه در ادامه می آید اشاراتی به این بحث دارد.

مراتب ذکر و غفلت و علم و جهل

حالت های چهارگانه ای درباره انسان مطرح است که با بررسی آنها هم شناخت بیشتری از نظام داخلی او به دست می آید و هم راه سلوک اخلاقی و مسیر خودسازی آدمی با این معرفت هموارتر می شود. این حالت ها علم، جهل، تذکر و غفلت است. جهل به اموری که فراگیری آن ها سودمند است، به هیچ وجه برای انسان نافع نیست و این مطلب، نیازمند بحث نخواهد بود. نسبت به تذکر امور لازم و سودمند نیز هیچ زیانی تصورپذیر نیست و در همه امور لازم، به ویژه خودسازی و سلوک اخلاقی می توان همواره تذکر را نافع و سودمند دانست. اما درباره علم و غفلت، گاهی سخن از تقسیم به نافع و غیر نافع است که در این زمینه باید به بحث نشست.

جهل به برخی علوم زیانی به انسان نمی رساند

مقصود از علم نافع، آن است که یک علم، به خودی خود، سودمند باشد و هیچ نحوه فساد و بطلانی در مقام آموزش یا عمل به آموخته های آن راه نیابد. با این تعریف، برخی از علوم، بیرون از حیطه سودمندی تلقی می شود؛ زیرا جهل به آنها زیانی بر آدمی و یا جامعه انسانی تحمیل نمی کند و ندانستن چنین علومی در حقیقت، «سلب سلب و نقص» است؛ نه سلب وجود و کمال؛ یعنی از آن رو که معلوم، جزو امور باطل به شمار می رود، ندانستن آن جهل به باطل است و ندانستن باطل، امری اثباتی است و نه سلبی؛ اما غفلت در قبال تذکر به بررسی بیشتری نیازمند است تا سودمند و زیانبار آن از یکدیگر باز شناخته شود و تذکر در برابر غفلت نیز باید مورد تحقیق قرار گیرد و مراتب آن بر اساس کلام خدا مطرح شود.
مصداق اتصال پیوسته به حق کجاست؟

قرآن کریم پیرامون تذکر و به یاد خدا بودن، در چند مرتبه و درجه، سخن فرموده است. گاهی از نماز که برجسته ترین نمود عبودیت آدمی و ستون دین الهی است به عامل ذکر یاد کرده و با فرمان به آن، انسان را به تحصیل ذکر واداشته است. اهمیت این مسئله، بدان حد است که خدای سبحان در نخستین گفتگوی خود با حضرت موسی و به هنگام ابلاغ رسالت او پس از شهادت به وحدانیت خود و دعوت حضرت موسی به توحید عبادی، اولین فرمان خود را به اقامه نماز از سوی موسای کلیم اختصاص می دهد و صلات را مایه ذکر و یاد خود و اتصال پیوسته با خدای سبحان می خواند: "إننی أنا الله لا إله إلا أنا فاعبدنی و أقم الصلوة لذکری/ من، خدایی هستم که هیچ خدایی جز من نیست، پس به عبادت من برخیز و نماز را به پادار تا هماره به یاد من باشی." توجه به این نکته، بسیار آموزنده و سازنده است که خداوند در آغاز سخن هیچ اشاره ای به وظایف سنگین سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظامی حضرت موسی (ع)، نسبت به نظام فرعونی و جامعه بنی اسرائیلی نکرد، بلکه نخستین وظیفه او را اقامه صلات برای تحصیل یاد خدا قرار داد و پس از آنکه فرمان "أقم الصلوة لذکری" را صادر کرد، با فاصله ده آیه، تازه سخن از حرکت به سوی فرعون طاغی و برنامه مبارزاتی به میان آورد: " اذهب إلی فرعون إنه طغی/  به سوى فرعون برو كه او به سركشى برخاسته است." پس اولین وظیفه بشر، نماز و فلسفه آن نیز حاکم شدن یاد خدا بر جان انسان است.


نخستین نماز حضرت موسی بعد از رسالت چگونه بود؟

گمان می رود که نخستین نماز حضرت موسی پس از دریافت رسالت، چنین آغاز شد: "رب اشرح لی صدری* و یسر لی أمری* و احلل عقدة من لسانی* یفقهوا قولی/  پروردگارا سينه‏ ام را گشاده گردان. و كارم را براى من آسان ساز و از زبانم گره بگشاى تا سخنم را بفهمند." و در این حال، چنان به اهمیت ذکر و یاد خدا واقف گشت که از خداوند، وزارت برادرش هارون را درخواست کرد؛ اما نه به عنوان پشتوانه سیاسی، اجتماعی یا نظامی، بل برای آنکه به تسبیح فراوان خدا توفیق یابد و با پشتیبانی و همکاری هارون به یاد افزوده و ذکر کثیر خداوند نایل آید: "و اجعل لی وزیرا من أهلی* هرون أخی* أشدد به أزری* و أشرکه فی أمری* کی نسبحک کثیرا* و نذکرک کثیرا/ و براى من دستيارى از كسانم قرار ده هارون برادرم را پشتم را به او استوار كن. و او را شريك كارم گردان تا تو را فراوان تسبيح گوييم و بسيار به ياد تو باشيم."


منظور از ذکر الله اکبر چیست؟

گاهی قرآن کریم ذکر کبیر و صغیر یا ذکر کبیر و اکبر را مطرح کرده و پس از فرمان به اقامه نماز و بیان نقش آن در پیشگیری از فحشا و منکر، به نقش بزرگتر نماز در حصول ذکر خدا اشاره می کند و می فرماید: یاد و نام خدای سبحان، بزرگ تر است: "أقم الصلوة إن الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله أکبر/  نماز را برپا دار كه نماز از كار زشت و ناپسند باز مى ‏دارد و قطعا ياد خدا بالاتر است." تعبیر  لذکر الله أکبررا دوگونه می توان معنا کرد: یکی آنکه به یاد خدا بودن انسان، بزرگ ترین ذکر است و دوم آنکه به یاد انسان بودن خدا بزرگترین ذکر است. در صورت اول که از نوع اضافه مصدر به مفعول است، انسان به یاد خداست و در صورت دوم که اضافه مصدر به فاعل است، خدای سبحان به یاد انسان است.
در فرض اول چون مذکور، بزرگ ترین یادشده هاست "الله اکبر"، ذکر او بزرگ ترین ذکرها خواهد بود و در فرض دوم چون ذاکر، بزرگ ترین یاد کننده هاست "الله اکبر"، ذکر او بزرگ ترین ذکرها خواهد بود؛ پس در آیاتی که تا کنون مطرح شد، سخن از ذکر خدا و نماز است. اما گاهی خصوص نماز مطرح نیست و به گونه ای کلی می فرماید: "یأیها الذین ءامنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا/ ای کسانی که ایمان آورده اید فراوان به یاد خدا باشید." این فرمان الهی، نه تنها در نماز و دیگر عبادت ها جاری است، بلکه در همه زندگی حتی تجارت و بیع نیز جریان دارد و کسانی که این فرمان را در طول و عرض هستی خود شنیدند و اطاعت کردند، با عظمت ستوده شدند و قرآن این گونه از آنان یاد می کند: "فی بیوت أذن الله أن ترفع و یذکر فیها اسمه یسبح له فیها بالغدو و الاصال* رجال لاتلهیهم تجرة ولا بیع عن ذکرالله و إقام الصلوة/  خانه هایشان به اذن خدا رفعت و درون آن هر صبح و شام یاد و نام خدای سبحان و تسبیح و ستایش او جریان دارد."  آنگاه صاحبان این خانه های رفیع را مردانی می خواند که تجارت و داد و ستد آنان نیز تحت الشعاع یاد و نام خداست. چنین کسانی، نه ذکر خدا از کسب و کار حلالشان مانع می شود و آنان را به انزوا می کشاند و نه تجارت و کسب و کار آنان از یاد خدا غافلشان می سازد.
 

کد خبر 530169

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha