خبرگزاری شبستان: كتاب "نقش باورداشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی" نوشته از حجت الاسلام والمسلمین امیرمحسن عرفان، محقق و پژوهشگر مركز تخصصی مهدویت در هفدهمین همایش كتاب سال حوزه حائز رتبه شایسته تقدیر شد.
كتاب "نقش باورداشت آموزه مهدویت در احیای فرهنگ و تمدن اسلامی" اثر حجت الاسلام دكتر عرفان در همایش كتاب حوزه شایسته تقدیر شناخته شد.
نویسنده كتاب كه در سالهای تحصیل، تدریس و تحقیق در عرصه مطالعات مهدوی، توجه به روشهای نوین مطالعه و پژوهش را از اولویتها و دغدغههای خود دانسته است، در این كتاب درصدد بازنمایی ظرفیتها و قابلیتهای فرهنگی و تمدنی آموزه مهدویت است. این كتاب پیش از این نیز در ششمین جشنواره علامه حلی(ره) حائز رتبه شایستهتقدیر شده بود و از آن در دهمین همایش بینالمللی دكترین مهدویت تقدیر شده بود. این موضوع بهانهای شد برای مصاحبه با نگارنده برای معرفی هر چه بهتر كتاب.
برای نخستین سؤال به نظر شما رویكرد تمدنی به آموزه مهدویت دارای چه پیشفرضهایی است؟
رویكرد فرهنگی و تمدنی به اندیشه نجاتگرایانه مهدویت دست كم به دو پیش فرض نیازمند است: یكی اینكه وضعیت كنونی رویكرد به آموزههای دینی، دچار كاستیها، اشكالات و نارساییهایی است كه باید اصلاح شود و تغییر یابد. و دیگر اینكه تصوری ذهنی برای وضعیت مطلوب و سامان یافته، وجود داشته و بایستگیهای رویكرد مطلوب فرهنگی و تمدنی به آموزههای دینی به طور عام و آموزه مهدویت به طور خاص تعیین شده باشد. در حالی كه پیشفرض نخست، بدیهی و وجدانی تلقی می شود، دومین پیشفرض در هالهای از ابهام و اختلافنظر قرار دارد.
رویكرد فرهنگی و تمدنی به آموزه مهدویت دارای چه الزاماتی است؟ یا در چنین رویكردی چه بایستههایی را باید مدنظر قرار داد؟
بایستههای رویكرد تمدنی به آموزه نجاتگرایانه مهدویت در چند مورد خلاصه میشود: یكی اینكه باید متناسب با راهبردها، اهداف و مخاطبان خود، برنامهها و سیاستهای اجرایی از پیش تدوینشدهای را برای فرایند مدیریت پیامهای مهدوی در اختیار داشته باشیم. به دیگر سخن باید به مهندسی فرهنگ انتظار و مهدویت در جامعه اقدام كرد. ارائه پیامهای مهدوی در جامعه باید به طور عمده متكی بر عناصر چرایی و چگونگی و ارزش تازگی باشد؛ همچنین از ویژگی صحت، دقت و جامع بودن برخوردار باشد. به عبارتی پیامهای مهدوی باید عینیگرا و توصیفی باشد.
از سویی دیگر باید در عرصة بینالملل از مدیریت واكنشی به مدیریت فوقفعال در ارائه پیام فرازبانی مهدوی منتقل شویم. در عرصه ارائه پیام مهدوی در جامعة جهانی با «مدیریت واكنشی»، «مدیریت فعال» و «مدیریت فوق فعال»مواجه هستیم. در «مدیریت واكنشی» دیدگاههای برنامهریزی بلندمدت وجود ندارد. نوع نگرش حاكم بر چنین نگرشی منفی و تهدیدآمیز است؛ به همین دلیل واكنشی كه از چنین مدیریتی میرود، نوعی همراهی با شبهه است. در چنین مدیریتی تا فشار افكار عمومی را در شرایط بحرانی احساس نكنند، واكنش نشان نمیدهند و تنها زمانی دست به اقدام میزنند كه در موقعیت بحران، تهدیدی متوجه خود ببینند. اما در مقابل در «مدیریت فعال»، به محض رصد فعالیتهای رسانهای رقیب وارد عمل میشوند و فعالانه درصدد كنترل و مهار شبهه و یا بحران میشوند. در اینجا، شیوه عمل از انطباق و همراهی با بحران و اوضاع بحرانی، به سمت همراه ساختن اوضاع با خود سوق مییابد. اما در «مدیریت فوقفعال» با تأكید بر كشف فرصتهای جدید و چشماندازی نو برای رشد و پویایی، نه تنها وجود بحرانها را میپذیرند و در مواجهه با آن فعالانه وارد عمل میشوند بلكه فراتر از آن، برای مقابله با شرایط بحرانی پیشبینیهای لازم را به عمل میآورند. در این نوع از مدیریت نگرش به شبهات و بحرانها در اندیشه مهدویت كاملاً مثبت و فرصتآفرین است. در این زمینه ستادهای تبلیغات دینی باید اندیشه مهدویت را به گونهای واقعبینانه و مطابق با نیازهای بینالمللی و با ادبیات جهانی و ابزار و امكانات پیشرفته، ارائه كنند.
تأكید بر مهندسی پیام مهدوی در عرصة بینالملل بدین حهت است كه یكی از ویژگیهای رویكرد تمدنی در عصر حاضر، توجه به یك اصل اساسی در تمدنسازی است و آن بروننگر بودن تمدن است؛ به عبارتی هیچ تمدنی نمیتواند تنها در اندیشة توسعه محدود خود باشد، بلكه میكوشد در نظام موازنة سهم تأثیر بیشتری در رقابت تمدنی به دست آورد و جایگاهی درخور بیابد.
راهكارهای افزایش عمق راهبردی گفتمان انتظار در مهندسی تمدن نوین اسلامی را بیان كنید؟
معتقدم این راهكارها باید مد نظر همه اندیشمندان و مراكز فرهنگی و تحقیقی باشد:
- نقد شرایط موجود در تبلیغ اندیشه مهدویت، و تعیین نیاز مخاطبان برای شرایط مطلوب؛
- نگاه جریانی یا (غیر ساكن) به آموزة مهدویت؛
- توجه به شرایط محیطی و عوامل تأثیرگذار بیرونی بر موضوع مهدویت؛
- ایجاد قدرت آیندهنگری و آیندهپردازی در حوزة فرهنگ مهدوی؛
- استقبال از تغییر جایگاهها و تغییر روشها برای دستیابی به اهداف بهتر در حوزة مهدویتپژوهی؛
- درمان كجرويها در حوزه مهدویتپژوهی با بهكارگیری روشهاي علمي و استفاده از شيوههاي مناسب براي قطع ريشهها و انگيزههاي اين كج رویها؛
- كشف خلأهای معرفتی موجود در تبیین معارف مهدوی؛
- داشتن چشم مسئلهیاب در مطالعات مهدوی.
مهمترین نتایج و دستاوردهای قابل پیشبینی حاصل از رویكرد تمدنی به اندیشه مهدویت چیست؟
خروج از روزمرگی و برنامههای غیرمنسجم فرهنگی و تلاش در جهت ترسیم هدفمند حال و آینده مطالعات در حوزه مهدویت، جلوگیری از آثار مخرب فرهنگی حاصل از بهكارگیری منجیباوری مبتنی بر الگوی غربی، بازگرداندن هویت واقعی مهدویت به چارچوب استانداردهای برخواسته از فرهنگ دینی، حفظ و صیانت از اندیشۀ مهدویت در عرصۀ ملی، منطقهای و جهانی، كسب نمای كلی از آیندههای درحال ظهور، كسب موقعیت برتر در منجیباوری و تأثیرگذاری بر افكار به جای كنترل نتایج میداند از مهمترین نتایج و دستاوردهای قابل پیشبینی از رویكرد تمدنی به اندیشه مهدیت است.
آیا در این كتاب به موانع تحولزایی آموزه مهدویت از حیث فرهنگی و تمدنی اشاره شده است؟
در بخش انتهایی كتاب «موانع تحولزایی آموزه مهدویت» در سه حوزه موانع و آسیبهای محتوایی، تدبیری و رویكردی واكاوی شده است. نویسنده كتاب معتقد است: «كهنهگرایی»، «عدم بازپیرایی معارف مهدوی»، «عدم تمییز مسئلهها از مسئلهنماها»، «غیرتخصصی بودن مطالعات مهدوی» و «زمانهزدگی» از جمله مهمترین آسیبهای محتوایی در این زمینه است.
در این قسمت در بازنمایی وضعیت مطالعات مهدوی به «فقدان روشهای علمی تحقیق»، «یكنواختی و یكپارچگی»، «تلقی سنتی از آموزه مهدویت» و «فقدان هدفگذاری مشخص» اشاره شده است. نگارنده عوامل پیدایش چنین وضعیتی را «بیتوجهی و عافیتطلبی»، «آسان و فرومایه گرفتن آموزه مهدویت»، «ساده انگاری» و «عدم توجه به اهمیت موضوع» میداند.
«تعارض و تناقض نهادها و مراكز در رویكرد به آموزة مهدویت»، «فقدان ارزیابیهای مستمر»، «شخصیتزدگی»، «رویكرد كمیّتگرایی و سطحیگرایی»، «رویكرد سطحی و عاطفی» و «احساس امنیت كاذب و عدم دشمنشناسی» از جمله موانع و آسیبهای رویكردی و روشگانی برشمرده شده است.
نظر شما