حسن فرامرزی: رفتارهای غرب (آمریکا و اروپا) به ویژه در یک صد سال اخیر همزمان با اوج نقش رسانهها در شکل دادن و جهتبخشی به افکار عمومی در قبال «حقوق بشر» نشان داده که این موضوع پیش از آنکه یک دغدغه انسانی و بشردوستانه برای مقابله با تضییع حقوق انسانها در سراسر جهان باشد اهرم فشاری از جهت سیاستهای استعماری غرب برای مقابله با کشورهای مستقل از جمله ایران است.
در سه دهه گذشته آن زمان که پیروزی انقلاب اسلامی ایران به عنوان تأثیرگذارترین و بزرگترین دگرگونی سیاسی، منطقهای و بینالمللی فضای مباحث جهانی را تحت تأثیر قرار داد و سیاستهای مبتنی بر منطق قدرت و زور ابرقدرتها را به چالش کشید، حربهای از سوی قدرتها به ویژه غرب برای مهار انقلاب اسلامی ایران و حرکتهای بیداریبخش متأثر از انقلاب اندیشیده شود.
این حربه البته از یک پشتوانه فناوری- نرمافزاری هم سود میبرد. این همان زمانی بود که تکههای پازل دهکده جهانی مک لوهان یکی پس از دیگری کنار هم چیده میشد، ابتدا پیشتازی رادیوهای ترانزیستوری بود، بعد از چند دهه تلویزیون فراگیر شد، سپس ماهوارهها انتقال اخبار و اطلاعات از طریق گیرندههای تلویزیونی را سادهتر کردند و سرانجام انقلاب سایبری و دنیای مجازی از راه رسید تا رؤیای دهکده جهانی به طور کامل محقق شود.
پیچهای گلخانهای رودخانه اطلاعات
اما همزمان با کنار هم چیده شدن بخشهای مختلف دهکده جهانی، غرب کوشید این فناوری بزرگ را هم به نوعی در خدمت سیاستهای خود درآورد، همچنان که پیشتر کوشیده بود از فضای دنیای سرگرمی- رسانه که تجسم عینی آن را میتوان در هالیوود دنبال کرد در جهت تأمین منافع خود و تحریف واقعیتهای پیرامونی بهره ببرد.
هالیوود به ویژه در دو دهه گذشته همزمان با اوجگیری پروژه ایرانهراسی و اسلامهراسی در خدمت منافع غرب قرار گرفت و تحریف گسترده آموزههای اسلامی، تاریخ و پیشینه فرهنگ و تمدن ایران اسلامی با هدف مشوش و تاریک جلوه دادن این فرهنگ آغاز شد.
اما پرسش اساسی این است که چرا غرب سرمایهگذاریهای سنگینی را در این عرصه انجام میدهد؟ پاسخ کوتاه به این پرسش در گرو درک درست اجزا، عناصر و روابط تشکیلدهنده دهکده جهانی است.
امروز اطلاعات و اخبار به مثابه خون حیاتبخش در رگهای این موجود زنده در جریان است، تصور جهان امروزی بدون گردش سریع اطلاعات تصور محالی است، بنابراین آنچه به این ارگانیسم زندگی میبخشد و آن را واجد روح میکند چیزی جز اطلاعات نیست. مردمان امروز جهان را نمیتوان بدون اطلاعات تغذیه ذهنی و فرهنگی کرد، آنها به الزامات و اقتضائات چنین دنیایی خو گرفتهاند، پس باید در جریان جزییات آنچه در چهار گوشه جهان میگذرد، قرار گیرند.
این نقطه همان گلوگاه و منطقه حساسی است که غرب روی آن انگشت گذاشته و منافع خود از جمله هیاهو و جنجالآفرینی مرتبط با حقوق بشر را از این منطقه دور میکند به عبارت دیگر غرب میدانند که چه ساکنان اروپا و آمریکا و چه مردمان سایر قارهها میکوشند هر لحظه تصویر ذهنی کاملتری از واقعیتهای پیرامونی، از جنگها و نزاعها، تصمیمگیریهای جهانی، سیاستهای کلان قدرتها، عوامل شکلدهنده به فرهنگ، سیاست و اقتصاد در عرصههای بینالمللی و جهانی داشته باشند. آنها این عطش را به خوبی درک کردهاند، بنابراین این رودخانه نیاز را به شکلی ظریف و نامرئی در جهتی هدایت میکنند که خود میخواهند.
به این معنا که پیچها و فراز و نشیب رودخانه اطلاعات بیشتر از آنکه متأثر از آنچه که به عینه در بیرون و جهان میگذرد، باشد گلخانهای و تصنعی است، ممکن است در اروپا و آمریکا موارد متعددی از زیر پا گذاشتن حقوق انسانها، مهار روح آزادیخواهی در قالب و پوستهای از آزادی، تبعیض نژادی و نابرابریهای اجتماعی- فرهنگی میان سیاه و سفید و مواردی از این دست وجود داشته باشد و حتی در قالب آمار و اعداد هم به متن اخبار و اطلاعات رسانهها هم راه پیدا کند.
اما نوع فضاسازی و معماری که با این اعداد و ارقام صورت میگیرد مخاطب غربی یا غیر غربی را به این نتیجه برساند که این یک موضوع عادی است یا اینها همه حاشیهای گریزناپذیر از پروژه جهانیسازی دموکراسی غربی است.
دهکده امن و امان است
نظایر این رخدادها و حوادث را میتوان در تحولات یک دهه اخیر به ویژه بعد از حملات یازده سپتامبر جستوجو کرد. حادثهای که هنوز با وجود گذشت یک دهه از آن جعبه سیاهش بازخوانی و نقش صهیونیستها و غرب در طراحی آن برملا نشده است اما هیچکس از یاد نبرده است که همین رخداد عامل جنگافزاری و کشتار میلیونها انسان بیدفاع غیرنظامی در دو کشور افغانستان و عراق شد.
جنگی که شعلههای ویرانکنندهاش به بهانه دستگیری بن لادن و کشف سلاحهای کشتارجمعی در افغانستان و عراق روشن شد اما نه فرجام بن لادن برای افکار عمومی مستقل در کشورها قانعکننده بود و نه در عمل سلاح کشتارجمعی در عراق پیدا شد، با این همه آمریکا و متحدان اروپاییاش با لشکرکشی عظیم به عراق و افغانستان که هزینههایش را مالیاتدهندگان و مردمان کشور ایشان تأمین میکردند این دو کشور را به قربانگاه فجایع بزرگی تبدیل کردند که زنان و کودکان بیدفاع به جرمی که مرتکب نشده بودند از پای درمیآوردند اما رسانههای غرب میکوشیدند این رخدادها را حاشیههایی گریزناپذیر از نجات جهان از حکومت طالبان و صدام نشان دهند.
انگار نه انگار که این دو چهره زیر نفوذ غرب در چند دهه گذشته رشد کرده و به این نقطه رسیده بودند.
ادامه دارد ....
پایان پیام/
نظر شما