انقلاب اسلامی آغاز انقلاب جهان اسلام به پرچم دارى امام عصر(ع)

خبرگزاری شبستان: بررسي اهداف انقلاب اسلامی مبين اين واقعيت است که اين اهداف در راستاي زمينه سازي و تحقق اهداف انقلاب جهاني امام مهدي(عج)، شکل گرفته و تعقيب مي شود.

خبرگزاری شبستان: با توجه به شرايط عمومي انقلاب ها، ظهور و انقلاب جهاني حضرت مهدي(عج) - علي رغم اينکه برنامه اي الهي و آسماني است - همچون ساير انقلاب ها و تحولات تاريخي و اجتماعي، به يک سلسه شرايط و موقعيت هاي عيني و خارجي، محيط مساعد و فضاي عمومي مناسب بستگي دارد که بدون فراهم شدن آن شرايط، تحقق نمي يابد. لذا بايد مؤمنان به وظايف خود عمل كنند و آماده ظهور آن حضرت بوده و و با حرکت هاي انقلابي و اصلاحي خويش بر عليه فساد و طاغوت و آگاهي و بيداري بشريت، زمينه رابراي ظهور منجي آسماني فراهم سازند. تا اينکه اراده خداوند متعال با توجه به اوضاع و شرايط جامعه و مناسب بودن زمينه ها و بسترها و براساس نياز جامعه جهاني، به ظهور آن حضرت تعلق گرفته و اذن قيام را صادر نمايد.

در این راستا انقلاب اسلامی ایران با نارضایتی از وضع موجود به مقابله با رژیم پهلوی پرداخته و در اثر تلاشهای انقلابیون، در نهایت به رهبری امام خمینی(ره) این انقلاب نه تنها نظام سلطنتي را برچيد ؛ بلكه برپا ساختن يك نظام اجتماعي، اقتصادي و سياسي جديد را بر اساس آموزشهاي دين اسلام بالخصوص آموزه انتظار هدف خود قرار داد. برای این انقلاب تعاریف متعددی ذکر کرده اند، از جمله اینکه در تعريف آن اينطور آورده اند: « انقلاب به مفهوم مكتبي، يعني تغيير حاكميت طاغوت به منظور استقرار حاكميت الله است. اين انقلاب يك انقلاب سياسي يا دگرگوني اجتماعي محض نيست، بلكه تجديد حيات اسلام را در تمام وجوه و ابعاد در نظر دارد و متضمن بازگشت به اصول اساسي بعنوان تنها مكتب جامع، اصيل و حاوي طرح كاملي براي زندگي و تضمين كننده عدالت، صلح، امنيت، آزادي، ارتقاي فرهنگي و معنوي انسان است".[31]

انقلاب اسلامى در كنار وجوه اشتراك و تشابهاتی كه با ساير انقلاب ها (به لحاظ شرايط و عوامل پيدايش و پيروزى) دارد، ويژگيهاى خاص خود را هم دارد و تمايزات اساسي انقلاب اسلامي ايران با ساير انقلابات در ريشه مذهبي و ماهيت ديني (خدامحوري)، رهبري ديني (نقش روحانيت) و عنصر حرکت مردمي[32]بوده است.

حال صرف نظر از روايات، مقايسه اهداف و آرمان هاي درخشان انقلاب اسلامي خصوصاً در زمينه هاي فکري و فرهنگي و مطابقت و تناسب آن با شرايط ظهور و هدف هاي انقلاب جهاني امام مهدي(عج)، اثبات کننده نقش ممتاز انقلاب اسلامي در زمينه سازي و فراهم نمودن زمينه‏ ها و بسترهاي ظهور و انقلاب بزرگ مهدوي مي باشد. هنگامى كه ما مى‏گوييم نهضت امام خمينى زمينه ساز انقلاب بزرگ مهدوى است، مقصود اين است كه اين نهضت در ادامه و در مراحل گوناگون خود و با تلاش رهبران و حاميان انقلاب و حتی نسل هاى آينده، زمينه ظهور امام مهدى(عج) را فراهم خواهند كرد. لذا برای اثبات چنین امری لازم است که ابتدا آرمانهای انقلاب اسلامی را شناخته و به علاوه با بررسی دستاوردهای این انقلاب در صحنه عمل، ارتباط آنها با اهداف انقلاب مهدوى و تناسبى كه بين آنها وجود دارد را بشناسيم تا ميزان صحت اين سخن كه نهضت امام خمينى زمينه ساز ظهور حضرت مهدى(عج) است، شناخته شود.

آرمانهاي انقلاب اسلامي: بررسي اهداف انقلاب اسلامی مبين اين واقعيت است که اين اهداف در راستاي زمينه سازي و تحقق اهداف انقلاب جهاني امام مهدي(عج)، شکل گرفته و تعقيب مي شود؛ انقلاب‌ اسلامي‌ ايران در سال ‌1357، نه‌ تنها یک انقلاب سياسي جهت‌ ساقط كردن‌ و فروپاشي‌ رژيم‌ پهلوي بود؛ بلکه همچنین به منظور استقرار نظام‌ سياسي‌ اسلام‌ و تحقق آموزه هاي متعالي اسلام در عرصه هاي مختلف و بنا نهادن‌ ساختارهاي‌ اجتماعي‌، اقتصادي‌ و فرهنگي‌ نوين‌ در چارچوب‌ ارزش‌ها و احكام‌ اسلامي‌ شكل‌ گرفت‌. مهمترين عناوين‌ برجسته‌ و اساسي‌ اين اهداف و آرمان ها عبارت‌ است‌ از:

 

1. ايجاد محيط مساعد براي رشد فضايل اخلاقي براساس ايمان و تقوا و مبارزه با تمامی مظاهر فساد وتباهي.

2. استقرار عدالت‌ به‌ معني‌ گسترده‌ و عميق‌ آن‌ در عرصه‌هاي‌ اقتصادي‌، سياسي‌، قضايي‌، و...

3. پرورش‌ افراد جامعه‌ و رشد علمي‌ در همه‌ ابعاد مورد نياز.

4. تربيت‌ و رشد معنوي‌ و ريشه‌دار شدن‌ ارزش‌هاي‌ اخلاقي‌ و انساني‌ در افراد جامعه‌.

5. آباداني‌ و پيشرفت‌ اقتصادي‌ براي‌ تأمين‌ رفاه‌ عمومي‌ و ريشه‌كن‌ شدن‌ فقر و محروميت‌.

6. احياء و اجراي‌ حدود و مقررات‌ الهي‌ براي‌ زمينه‌سازي‌ حيات‌ معنوي‌ و فضاي‌ مناسب‌ تعالي‌ انسان‌.

7. گسترش‌ انديشه‌ توحيدي‌ و الهي‌ در سطح‌ جهان‌ به منظور آشنايي‌ جهانيان‌ با انديشه‌ها و ارزش‌هاي‌ متعالي‌ اسلام‌.

8. مبارزه با مظاهر فساد و تباهي و فراهم‌ آوردن‌ زمينه‌هاي‌ مادي‌ و معنوي‌ سعادت‌ دنيوي‌ و اخروي‌ افراد جامعه‌.

9. نفي هرگونه ستمگري و سلطه گري و سلطه پذيري.

10. دفاع از حقوق مسلمانان و مستضعفان جهان و تلاش براي برقراري صلح، عدالت و امنيت جهاني. اين اهداف‌ و آرمان‌ها كه‌ به‌ عنوان‌ اصول و وظايف‌ اساسي‌ دولت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در قانون‌ اساسي بيان‌شده، ترسيم کننده جهت گيري اساسي و خط و مشي هاي اجرايي نظام اسلامي در سطح داخلي و بين المللي به منظور زمينه سازي براي حکومت جهاني حضرت مهدي(عج) مي باشد.

 

حضرت امام(ره) با وقوف‌ بر رسالت‌ خطير و الهي‌ خود، هدف‌ نهايي انقلاب‌ اسلامي‌ را امري‌ فراتر از تغيير حکومت و مسائل اقتصادي؛ يعني‌ زمينه‌سازي‌ انقلاب‌ جهاني‌ اسلام‌ و فراهم‌ آوردن‌ مقدمات‌ ظهور منجي‌ عالم‌ بشريت‌ حضرت‌ ولي‌عصر(عج) مي‌دانستند، و براساس‌ همين‌ اعتقاد، به‌ هدايت‌ و رهبري‌ انقلاب‌ اسلامي‌ و تحولات‌ ناشي‌ از آن‌ پرداختند.

ايشان در ماه هاي آخر عمر پر برکت خويش، به صراحت در این زمینه اظهار می دارند: « مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست، انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت می باشد كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهاد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار داد... بايد دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد، ولى اين به آن معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهانى اسلام است منصرف كند.[33]

از آنجا که انتظار موعود یا به عبارتی انتظار تحقق وعده الهی در حاکمیت جهانی دین اسلام می ‏تواند در احیای هویت اسلامی مسلمانان و مقابله با روحیه خودباختگی و احساس حقارت در مقابل فرهنگ و تمدن مغرب زمین بسیار مؤثر باشد، حضرت امام با ژرف‏اندیشی تمام احیای فرهنگ انتظار را به عنوان یکی از ارکان مهم احیای هویت اسلامی و وسیله‏ای برای تحقق دوباره شوکت مسلمانان در جهان مد نظر قرار داده و در یکی از بیانات خود که در اولین سال استقرار نظام اسلامی ایراد کردند، ضمن بیان مفهوم «انتظار فرج‏» وظیفه منتظران قدوم حضرت صاحب‏الامر(ع) را چنین برشمردند: « ما همه انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور ان‏شاءالله تهیه بشود. »[34]

دستاوردهاي انقلاب اسلامي: انقلاب اسلامي ايران نقطه عطفي در جريان مهدويت است که با تأثيرات جهاني خويش، نقشي مهم در زمينه سازي براي ظهور و انقلاب مهدوي(عج) ايفا مي نمايد. در اين راستا مهم‌ترين دستاوردهای انقلاب اسلامي را مي توان احياي ارزشها، گسترش بیداری اسلامي، برانگیختن روح حقیقت طلبی و جهاد در راه خدا، ترویج تفکر اسلام سياسي و تقابل آن با ایدئولوژی حاکم بر جهان دانست.

برانگيختن روح قیام و فداكارى و عدم مشروعیت حکومت های ظالم به امید آینده ای بهتر: یکی از مهم ترین دستاوردهاى نهضت امام خمينى، زنده كردن روح فداكارى، فرهنگ شهادت بود كه از نهضت امام حسين(ع) الهام گرفته است. اين روحيه قدرت اثرگذارى خود را - چه قبل از پيروزى انقلاب، چه بعد از آن - در مبارزه‏هاى بسيار سختى كه استبداد داخلی و استعمار جهانى با اتحاد وسيع خود بر ضد آن انجام داده‏اند، نشان داده است. روشن است كه زنده شدن اين روحيه عامل بسيار مهمى در زمينه سازى انقلاب مهدوى دارد كه همانا نابودى ستم، شرك و آزادى مستضعفان و پايان دادن به حاكميت مستكبران و ستمگران مى‏باشد و اين ماموريت دشوارى است كه موفقيت در آن بدون چنين روحيه جهادى استوار ممكن نيست، به ويژه آنكه ميدان مبارزه‏اى كه در آن خواهد جنگيد، بسيار گسترده است.

انقلاب اسلامي ايران ثمرة جوشش خونهاي عاشورا و رويش شكوفه‌هاي انتظار است و آموزة مهم و حياتي «عاشورا و انتظار» تأثير شگرفي در پيروزي انقلاب اسلامي ايران داشتند؛ عاشورا به عنوان الگوي مبارزه با زشتيها، ستمها و انحرافات و انتظار نیز زمينه سازي براي پذیرش رهبري نائب عام امام زمان بوده است. در این زمینه حامد الگار، تئوری‌پرداز سیاسی كه درباره اندیشه‌های سیاسی انقلاب اسلامی ایران متخصص و نظریه‌پرداز است و پیروزی انقلاب اسلامی ایران را با تكیه بر تئوری مذهب تحلیل می‌كند، آن‌گاه كه به تحلیل انقلاب اسلامی ایران و ریشه‌های وقوع این انقلاب می‌پردازد، به سه پارادایم و مؤلفه اصلی فكر شیعه اشاره می‌كند:

 

1. اعتقاد به مهدویت و مفهوم غیبت

2. اعتقاد به مفهوم شهادت، برگرفته از قیام امام حسین(ع)

3. عدم مشروعیت بخشی به تمامی حكومت‌های موجود در عصر غیبت.

وی اعتقاد به مهدویت را ركن اساسی و عامل مهم تمامی جنبش‌ها و حركت‌های آزادی‌بخش و تحول‌آفرین جوامع شیعه برمی‌شمرد و انقلاب اسلامی ایران را نیز متأثر از همین مؤلفه می‌داند. حامد الگار در كتاب « پیرامون انقلاب اسلامی »، به گونه‌ای ژرف و عمیق به این امر مهم می‌پردازد و بر خلاف بسیاری از دیگر تئوری‌پردازان انقلاب اسلامی كه به عناصر دیگری از فكر شیعه اشاره می‌كنند، ریشه‌‌‌های فكری انقلاب اسلامی را بر مسئله مهدویت مبتنی می‌داند. وی با این باور که برای شناخت انقلاب اسلامی باید به این سه مبنای مهم و كلیدی فكر شیعه توجه نمود، در اثبات اهمیت این عناصر اساسی به بررسی تاریخ شیعه از عصر صفویه تا انقلاب اسلامی می‌پردازد و دكترین امامت را كه مهدویت از مصادیق آن به ‌شمار می‌رود، بنیاد فكری شیعه و تحقق انقلاب اسلامی ایران یاد می‌كند[35].

انقلاب اسلامي ايران با استمرار و گسترش حاكميت دين و تفسير صحيح انتظار ظهور امام زمان(عج) و معرفي معيارهاي منتظران حقيقي در فرهنگ شيعه، غبار بدعت و تحريف را از انتظار ظهور و آمادگي براي حكومت جهاني مصلح كل زدود و نسل انقلاب را به تلاش و پويايي در تهيه مقدمات ظهور مهدي موعود(عج) و فراگير شدن حكومت اسلامي در جهان فرا خواند. بدین ترتیب نهضت امام خمينى آغازگر انقلاب بزرگ اسلامى است‏كه دلالت بر گسترش فرهنگ انتظار در جهان اسلام تا زمان ظهور امام مهدی(عج) داشته و این انقلاب در راستای زمینه سازی انقلاب بزرگ مهدوى و یا به عبارتی بخشى از آن بوده و همان هدفهاى استراتژيك آن را در باره برپايى حكومت جهانى اسلام دنبال مى‏كند.

رويکرد به اسلام و معنويت: انقلاب اسلامی با زنده كردن نقش اسلام در دنيا، به ويژه در جهان اسلام و تشكيل یک دولت بر پايه اسلام كه با تعهد و پايبندى به ارزشهاى اسلامى به نيازهاى عصر كنونى پاسخ داد، به طور عملى ادعاهاى غرب و غرب‏گرايان را باطل و نابود كرد و این در حالی بود که آنها تلاش براى تشكيل حكومت اسلامى در عصر كنونى را بى فايده مى‏دانستند؛ بدان خاطر که از نظر آنها اسلام در بهترين شرايط خود، يعنى چهارده قرن پيش فقط روش حكومتى خوبى بوده است، اما امروزه توان اداره كردن حكومت را ندارد و نمى‏تواند به نيازهاى اين عصر و تحولات اجتماعى، اقتصادى، سياسى و نظامى آن پاسخگو باشد. [36]

پیروزی انقلاب اسلامی با رويکرد به معنويت، احيا دين و دين‌گرايي، در دنیایی که با رشد سريع تفكرات الحادي، خدا گريزي، انسان محوري وگرايش برخي كشور‌‌‌‌هاي جهان به نظام فكري - سياسي سکولار حاکم بود، نه تنها توانست گفتمان ديني در ايران را تغيير دهد، ‌بلکه شرايط جديدي را به وجود آورده كه حاكي از ورود جهان به دوره اي متفاوت از ادوار گذشته وعصري با ويژگي‌‌‌‌‌هاي ممتاز ديني ومعنوي است. از ديدگاه بسياري از تحليلگران تجديد حيات معنوي و ديني بشر با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران آغاز شده و پيروزي اين انقلاب، موجب احياي نقش دين و دينداري در دنياي سكولار شده و با گسترش عظمت و عزت دينداران در سراسر جهان و زمينه سازي حـيات دوباره معتقدين به نقش برجسته دين در اجتماع، جوامع لـيبرال را كه همواره در جهت منزوی نمودن و حاشيه رانـدن ديـن و تـعاليم آن حركت نموده بودند، با تـحولات شگرف و غيرمنتظره‌اي مواجه نمود. در واقع انقلاب اسلامی در دنیای مملو از مکاتب مادی، ضمن گشودن دريچه اي از قدرت معنويات، اعتقادات ديني و مذهبي به روي مردم سایر ادیان، مسلمانان را نیز به آغوش اسلام باز گرداند که این موجبات چالش سایر مکاتب را فراهم آورد.

انقلاب اسلامی ایران « به همگان ثابت كرد كه مسئله بازگشت به اسلام تنها يك خيال و نظر نبوده؛ بلكه مي‌تواند واقعيت داشته باشد »[37]؛ اين در حالي بود كه‌ قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، مسلمانان دنيا تحت تاثير ايدئولوژي هاي قدرتهاي بزرگ فكر مي كردند كه اسلام پاسخگوي نياز مردم نيست و اصلا نمي تواند نيازمندي هاي جامعة مدرن و پيشرفتة امروز را پاسخگو باشد. بدین ترتیب پيروزي انقلاب اسلامي برخلاف اندیشه حاکم « نشان داد که اديان بويژه دين اسلام، با گذشت زمان و توسعه مدرنيزاسيون نه تنها به پايان راه خود نرسيده اند؛ بلكه هنوز بعنوان مهم ترين راه نجات بشريت از ظلم و بيدادگري مطرح می باشند»[38]. با پيروزي انقلاب و استقرار نظام سیاسی مبتني بر اسلام، همة مسلمانان در جهان هويتى تازه يافته و احساس عزت و شخصيت اسلامى در آنان دميده شدو در نتيجه كوششى كه در طول دهها سال از سوى قدرتهاى استعمارى و استكبارى براى تحقير مسلمانان به كار رفته بود، نقش بر آب گشته و در تمام عالم گرايش به اسلام روبه رشد و گسترش گذاشت و حتي اسلام گرايان در برخي از كشورها تا بدانجا پيش رفتند كه در صدد تشكيل حكومت اسلامي در كشورهاي خود برآمدند. [39]

رويارويي با ايدئولوژي هاي حاکم و طرح گفتمان اسلام سیاسی در سطح جهاني : پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در دهه های پایانی قرن بیستم که از آن به عصر پایان ایدئولوژی ها تعبیر می شد، بسان موجی خروشان در برابر اندیشه ها و نظریات مارکسیستی و لیبرالیستی حاکم شرق و غرب، طلایه دار راه جدیدی شده و ارزش‏ها و هنجارهايى را مطرح نمود. انقلابیون ایران در راستای رسالت جهانی و تعالی اهداف این انقلاب، علاوه بر نهادینه سازی آنها در جامعه ایران به صدور آن در سایر نقاط جهان مبادرت ورزیدند. اثرات عميق انقلاب اسلامي تنها در بعد نظري و فكري، محدود نگرديد؛ بلكه در بعد عملي توانست معادلات موجود در نظام بين الملل را دگرگون سازد. شکل گیری این وضعیت جدید در نظام دو قطبی، موجب شدتا قدرتهاي جهانی كه تابه حال در نزاع ليبراليسم و ماركسيسم در دو جبهه مقابل هم قرار گرفتند، با تهديد جديدي مواجه شوند. از آن جهت كه تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بيشترين دغدغه غرب در جهان اسلام و كشورهاي مسلمان، ترس از حركت‌هاي ناسيوناليستي و جنبش‌هایي روشنفكري بود كه غالبا تحت تاثير ايدئولوژي رقيب قرار مي گرفتند، لذا آنها از تهديدي همچون حركت هاي اسلامي رنج نمي بردند[40] و بالطبع در آن دوره زمانی باور همگان بر آن بود که براي سرنگوني يك رژيم بيش از اين كه احساسات یا ایدئولوژی لازم باشد، انقلابیون نیاز به اسلحه دارند؛ اما بر خلاف تفکر حاکم بر این دوره، اسلام گرایان شیعی در ایران بدون توسل به مبارزه مسلحانه، تنها با تکیه بر آرمانهای شیعی همچون انتظار، شهادت و... در مقابل رژيمي كاملا مسلح صف آرايي كردند و با غلبه ایدئولوژی انقلاب اسلامي عليه سلطه مورد حمايت همه جانبه قدرتهاي بزرگ جهاني، معيارهاي جديدي مطرح شد كه علاوه بر غلبه بر قدرتهاي مادي، همچنین امكان سنجش و مواجهه با معيارهای حاکم بر جهان را با مشكل مواجه نمود.

انقلاب اسلامي ايران در رديف بزرگ‌ترين انقلاب‌هاي جهان، با اتخاذ برنامه سياسي خاص جهت تأسيس نظام برخاسته از اسلام و پياده‌سازي اصول اسلامي در تشكيل حكومت و همچنين نفی گفتمان های غربی حاکم بر ساختار نظام بين‌الملل، در عين حال كه غرب را به لحاظ فني و صنعتي بر جهان اسلام برتر مي‌دانست؛ اما آن‌ ر‌‌ا از نظر اخلاقيات در انحطاط و پرتگاه نابودي دانسته و نظام سیاسی حاکم بر جهان را که مبتنی بر جدایی دین از سیاست بود، طرد می کرد و با پیروزی انقلاب اسلامی عملا « براي اوّلين مرتبه در تاريخ مدرن، گفتمان اسلام سياسي در حالی در دنياي لائيسم و سكولاريسم مطرح مي شد كه دين نه تنها از سياست جدا و به گفته ماركس افيون ملتها تلقی می شد؛ بلكه دوره آن نيز گذشته و آنرا متعلق به تاريخ می دانستند و معتقد بودند که دین چيزي براي ارائه به دنياي مدرن ندارد ». [41] حاکم شدن این گفتمان در کشوری همچون ایران که حوزه نفوذ اندیشه غربی بود، در عمل پيوند دين و سياست بر مبناى اسلام اصيل را محقق نموده و این موقعیت جدید، چالش دوران سيطره گفتمان غرب محور را به همراه داشت؛ بدان خاطر که در گفتمان حاکم بر نظام بین الملل با مرکزیت غرب، تمدنهاي غيرغربي در پيرامون قرار داشتند و گفتمان اسلام گرايي مبتنی بر اسلام سياسي شیعی، گفتمان جهاني را كه در طول دويست سال سازماندهي شده بود، زائد به حساب آورده و در این راستا ضمن احياي ارزش‌های اسلامي، در صدد گسترش آن به سراسر جهان برآمده و به اعتراف برخی از اندیشمندان مسلمان همچون « احمد هوبر »، « امام خمینی با طرح ابعاد واقعی اسلام، مسلمانان را سیاسی كرده و اندیشه و تفكر سیاسی را در میان مسلمانان ایجاد کرده و بسط داده و در پناه این تلاش ها مسلمانان اكنون دریافته‏اند كه اسلام تنها یك سلسله تشریفات و مناسك عبادی شخصی نیست؛ بلکه اسلام، قرآن و سنت پیامبر، یك منبع قوی و پر تحرك است كه می‏تواند در زمینه‏های مختلف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی تحرك ایجاد كند».[42]

 

خاتمه:

با توجه به تحولات به وجود آمده پس از انقلاب اسلامي، جهان‌ معاصر آبستن‌ تحولات عظیمی بوده‌ و عصر نويني‌ که‌ انقلاب اسلامي با رهبري امام‌ خميني‌(ره‌) آغازگر آن‌ بود، در حقيقت‌ مقدمه ای برای انقلاب جهانی حضرت‌ مهدي‌(عج‌) مي‌باشد. انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني(ره)، هويت مصلح بزرگ را به جهان معرفي نمود و آثار اين امر را در زيادشدن پرسش ها در ميان مسلمانان و غير مسلمانان از هويت مهدي منتظر(عج) و تلاش براي شناختن و انتظار ظهور او بعد از ديدن دستاوردهاي انقلاب نائبش به خوبي قابل مشاهده است. بنابراين از وظايف و مسؤوليت هاي ماست كه از نظام مقدس جمهوري اسلامي پاسداري نموده و در ترويج و کارآمدي ارزش های اسلامی و به ثمر رسيدن اهداف آن، به عنوان زمينه ساز قيام حضرت مهدي(عج) تلاش همه جانبه نمائیم تا انشاءالله با آشنايي هر چه بيشتر جهان با فرهنگ اصيل اسلام و اهل بيت(ع)، زمينة ظهور حضرت قائم(عج) را فراهم آوريم.

 

منابع:

1. اباذری محمود، مهدویت در اندیشه متفکر شهید مرتضی مطهری، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، شمار 11- 12، بهار و تابستان 1383

2. آصفی محمدمهدی، انتظار پویا، ترجمه تقی متقی، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال دوم، زمستان 1381، شماره 6

3. آقابخشي علي و مينو افشاري راد، فرهنگ علوم سياسي، تهران، نشر چاپار،1383.

4. ثقفي خديجه، دايره المعارف انقلاب اسلامي، تهران؛ انتشارات سوره مهر، 1383.

5. جرجیس فوازی، آمریكا و اسلام سیاسی، ترجمه محمد كمال سروریان، تهران،پژوهشكده مطالعات راهبردی، 1382.

6. حائری‏شیرازی محی‏ الدین، آثار تربیتی ‏انتظار، ماهنام موعود، بهمن و اسفند 1376، شماره 6.

7. حكيمى محمد، عصر زندگى، قم: دفتر تبليغات اسلامى، 1374

8. حیدری نیک مجید، نگاهی دوباره به انتظار، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال اول، پاییز1380، شماره 1.

9. خمینی روح الله، صحیفه نور (مجموع رهنمودهای امام خمینی)، تهران؛ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369.

10. خمینی روح الله، ولايت فقيه، قم، موسسه نشر آثار حضرت امام خمینی، 1373.

11. زمانى احمد، در انتظار رؤيت خورشيد‏، مجله کوثر، آذر 1377، شماره 21.

12. صدر احمد و دیگران، دائره المعارف تشیع، تهران؛ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1373.

13. صدر سيد محمد، تاريخ الغيبة الكبرى، (بيروت: دارالتعارف للمطبوعات) الكتاب الثانى.

14. طلوعي محمود، فرهنگ جامع سياسي، تهران ؛ نشر علم ؛ 1372.

15. علي بابايي غلامرضا، فرهنگ سياسي، تهران؛ نشر آشيان، 1382.

16. عميد حسن، فرهنگ فارسى عميد، تهران؛ اميركبير، 1356.

17. عيوضي محمد رحيم، "تحليل و ارزيابي شاخصه هاي انقلاب اسلامي"، فصلنامه انديشه انقلاب اسلامي »، سال اول، شماره اول، بهار 1381.

18. کارگر رحیم، انتظار و انقلاب، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال اول، شماره 2، زمستان 1380.

19. كديور جميله، رويارويي انقلاب اسلامي ايران و آمريكا، تهران؛ نشر اطلاعات، 1379.

20. كليني محمد بن يعقوب، اصول كافي.

21. الگار حامد، ایران و انقلاب اسلامی، مترجمین سپاه پاسداران، انتشارات سپاه پاسداران، بی‌جا، بی‌تا.

22. ماتيل الكساندر، دائره المعارف ناسيوناليسم، ترجمه كامران فاني و سايرين، تهران؛ انتشارات وزارت امور خارجه، 1383.

23. مجلسی محمد باقر، بحارالنوار، جلد 2، بیروت؛ موسسه الوفا، 1983.

24. محمدي ري‌شهري محمد، ميزان الحكمه، قم؛ مكتب العلوم الاسلامي، چاپ سوم، 1372.

25. محمدی منوچهر، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1385.

26. محمود عرفان، نهضت امام خمینی زمینه ساز ظهور دولت حضرت مهدی (عج)،ترجمه رحمت الله خالقی، روزنامه جمهوری اسلامی، 30/3/87

27. مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، قم؛ انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371.

28. مطهري مرتضي، قيام و انقلاب مهدی(عج)، تهران؛ انتشارات صدرا، 1371.

29. مطهری مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، قم؛ انتشارات صدرا، 1362.

30. موسوى اصفهانى محمد تقى، مكيال المكارم، ترجمه مهدى حائرى قزوينى، قم؛ انتشارات مهر قائم.

31. هانتينگتون ساموئل، سامان سياسى در جوامع دستخوش دگرگونى، ترجمه محسن ثلاثى، تهران؛ نشر علم، 1375.

32. هوبر احمد، دستاوردهای انقلاب اسلامی در جهان امروز، مجله حضور، شماره 1، خرداد 1370.

 

پی نوشت ها:

[31] علي آقابخشي و مينو افشاري راد، فرهنگ علوم سياسي، تهران، نشر چاپار،1383، ص 302

[32] محمد رحيم عيوضي، "تحليل و ارزيابي شاخصه هاي انقلاب اسلامي"، فصلنامه انديشه انقلاب اسلامي »، سال اول، شماره اول، بهار 1381، ص 103

[33] صحيفه نور، ج 21، صص 107- 108،

[34]همان، ج‏7، ص 255

[35] حامد الگار، ایران و انقلاب اسلامی، مترجمین سپاه پاسداران، انتشارات سپاه پاسداران، بی‌جا، بی‌تا، ص 14 ـ 15.

[36] عرفان محمود، نهضت امام خمینی زمینه ساز ظهور دولت حضرت مهدی(عج)،ترجمه رحمت الله خالقی، روزنامه جمهوری 30/3/87

[37] منوچهر محمدی، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1385، ص 518.

[38] همان، ص 27

[39] جميله كديور، رويارويي انقلاب اسلامي ايران و آمريكا، تهران؛ نشر اطلاعات، 1379، ص 101.

[40] فوازی جرجیس، آمریكا و اسلام سیاسی، ترجمه محمد كمال سروریان، تهران،پژوهشكده مطالعات راهبردی، 1382، ص 89.

[41] منوچهر محمدی، پیشین، صص 509 – 510.

[42] احمد هوبر، دستاوردهای انقلاب اسلامی در جهان امروز، مجله حضور، شماره 1، خرداد 1370

نگارنده: سید مهدی طاهری

کد خبر 522684

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha