انقلاب اسلامی زمینه سازحکومت موعود جهانی

خبرگزاری شبستان: انقلاب اسلامی همانند ساير انقلاب ها مبتني بر وجود علل و شرايط مهمي است. انقلاب اسلامی یکی از انقلاب ها است که زمینه ساز انقلاب جهانی امام مهدی(عج) است.

خبرگزاری شبستان: آموزه ظهور منجی به عنوان یکی از اصول مشترک و فراگیر ادیان آسمانی، آرمانی دیرپا برای زندگی بشردر یک مدینه فاضله است که افراد مؤمن در راستای تعالیم انبیاء الهی، همواره به آن چشم دوخته و تحقق عدالت عمومى، رهایی جوامع از ستمگرى، استبداد و محروميت را به انتظار نشسته اند.

طرح مباحثی همچون انتظار و آرمان ظهور منجي براي نجات بشريت در همه اديان و مذاهب، نوعي اميدواري به آينده را براي انسان‏ها به ارمغان آورده و در دین مبین اسلام بالخصوص مذهب شیعه نیز با توجه به سفارش نبی اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع)، انتظار به گفتمانی تبدیل شده است که شیعیان همواره منتظر ظهور امام زمان(ع) بوده و بي‏توجهي و عدم معرفت ایشان نیز مرز بين اسلام و جاهليت معرفي شده است.

توجه خاص شیعیان به این آموزه باعث شده است تا به تدریج انتظار با ورود به ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه و زندگی فردی و اجتماعی، به صورت یك مفهوم سیاسی اجتماعی درآمده است که بر مبنای آن شیعه با انتظار انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج)، هیچ حکومت ظالمی را مشروع نمی داند.

فرضیه مورد نظر در این مقاله آن است که اين انقلاب بزرگ جهاني همانند ساير انقلاب ها مبتني بر وجود علل و شرايط مهمي است که تحقق آن نیازمند مقدماتی می باشد و مدعای نگارنده این است که انقلاب اسلامی ایران یکی از انقلاب ها است که زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت مهدی(عج) می باشد.

با توجه به برداشت های مختلف از انتظار، نگارنده در این مقاله برای اثبات مدعای خود، ابتدا مفهوم انتظار و برداشت های متفاوت آنرا بررسی نموده و پس از نقد دیدگاه های مخالف بدان نتیجه دست یافت که انتظار در مفهوم واقعی اش، به معنای ظلم ستیزی به مقدار توان و آمادگی برای ظهور حکومت موعود جهانی می باشد. سپس در ادامه با پی گیری مباحث مرتبط با انقلاب شامل مفهوم انقلاب، شرایط عمومی انقلاب ها، نقطه تمایز انقلاب اسلامی ایران از سایر انقلاب ها، آرمانها و دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران را مورد بررسی قرار داده و در نهایت بدین نتیجه دست یافت که انقلاب اسلامی ایران با برداشت صحیح از مفهوم انتظار، موجب گسترش حاکمیت دین اسلام بالخصوص شیعه در دنیای سکولار شده و ضمن معرفی معیارهای حقیقی انتظار و نحوه آمادگی برای حکومت مصلح جهانی در فرهنگ شیعه، سایر نسل ها را نیز به تلاش و پویایی در تهیه مقدمات ظهور و فراگیر شدن حکومت اسلامی در جهان فراخواند.

 

مقدمه:

آموزه ظهور منجی، از آموزه‌های مشترک و فراگیر ادیان آسمانی است. ظهور منجی موعود، تحقق بخش آرمان دیرپای بشری برای زندگی در یک مدینه فاضله است. هر چند چنین آرمانی تاکنون محقق نشده؛ ولی مؤمنان در راستای تعالیم پیامبران خود، همواره چشم به راه آن بوده‌اند. با وجود آنکه تحقق چنین جامعه ای به طول انجامیده است؛ اما با این حال این آموزه از آرمان‌های تغییرنیافته و پایدار انسان در طول قرن‌ها و از مسلمات اعتقادی مشترك اديان مختلف آسمانى بوده است؛ بدان خاطر که پيامبران گذشته در ميان امتهاي خويش از اصلاح اساسى و اجراى عدالت همگانى سخن مي‏ گفتند و وعده ظهور مصلح بزرگ به پيروان خود مي‏ دادند.

علی رغم آنکه آنها با تمام توان خود گرفتاريهاى بسياری را جهت اصلاح جوامع تحمل مي‏كردند؛ ولى اصلاح فراگير و جهان شمول تحقق پيدا نكرد. از آنجایی که بشر بر اساس طبيعت خويش، در پى تحقق عدالت عمومى است تا همه گروههاى جامعه از ستمگرى و استبداد و محروميت خويش و ديگران رها گردند، لذا این حالت انتظار در همه افراد بشری وجود داشته و حتى اعتقاد به حتمى بودن ظهور موعود نجات بخش جهان، در مكاتب مادى نيز وجود داشته و عقيده به ظهور چنين موعودى بيش از هر عقيده ديگرى افكار عمومى بشر را به سوى خود جلب كرده است.

در این راستا حضرت آیت الله آصفی استدلال کرده اند که « مساله انتظار از محدوده دین فراتر رفته ومذاهب ورویكردهای غیردینی نظیر ماركسیسم را نیز شامل شده است. چنان كه «برتراند راسل‏» می‏ گوید: انتظار، تنها به ادیان تعلق ندارد، بلكه مكاتب ومذاهب نیز ظهور نجات‏بخشی كه عدل را بگستراند وعدالت را تحقق بخشد، انتظار می ‏كشند » [1]

طرح مباحثی همچون انتظار و آرمان ظهور منجي براي نجات بشريت در همه اديان و مذاهب براي انسان‏ها نوعي اميدواري به آينده ايجاد كرده است. در اسلام كه دين خاتم است اين انتظار روشن‏تر و در شيعه نیز در قیاس با سایر فرق اسلامی از شفافيت بيشتري برخوردار است، زيرا بسياري از ويژگي‏هاي آن مصلح و منتظران او، از قبل توسط پيامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) مشخص شده و در روايات نیز با تشویق مردم به انتظار فرج، آنرا به منزلة بهترين اعمال معرفي نموده اند.[2]

با شکل گیری دوران غیبت امام زمان(عج)، حالت انتظار و فرج به صورت محسوس در میان شیعیان ایجاد شد و « بدین سان فراروي شيعه گفتماني شكل مي‏گيرد كه در آن همواره منتظر ظهور امام(ع) هستند به‏طوري كه بي‏توجهي و عدم معرفت امام عصر عليه‏السلام مرز بين اسلام و جاهليت معرفي شده است ».[3] در دوران معاصر نیز انتظار نزد شیعیان به صورت یك مفهوم اجتماعی درآمده كه در ساختار ذهنی، اسلوب اندیشه، شیوه زندگی وچگونگی نگرش ما به آینده به شكل فعال ومؤثر دخالت داشته و همچنین در ترسیم خط سیاسی نیز تاثیرگذار بوده و قریب به هزار وصد سال است كه مساله انتظار به گونه مؤثری در ساختار اندیشه سیاسی وانقلابی ما دخالت داشته است.

انتظار از مهم‌ترين مباحثی است که در گفتمان مهدویت مطرح می‌شود. اما این مسئله به صورت یک فرضیه و تئوری صرف نبوده و برداشت‌ها و تفاسیر مختلف از انتظار باعث شده که معانی ودیدگاه‌هاي متعددی درباره آن مطرح شود. برداشت‌هاي متفاوت از مفهوم انتظار، موجب گرديده تا نظرات متفاوت و متضاد رخ بنمايد و بر اساس اين برداشت‌ها، تكاليف متفاوتي ارائه شود. براي روشن‌شدن وظيفة شيعيان و منتظران واقعي حضرت، بررسي مفهوم نواع انتظار در لغت و اصطلاح، نظريات و ديدگاه‌های متفاوت در این زمینه و در نهايت برداشت صحيح آن ضروري به نظر مي‌رسد.

مفهوم انتظار: «انتظار» در لغت، به معناي « چشم به راه بودن، ديده‌باني، درنگ در امور و نوعي اميد داشتن به آينده » است و همچنين به « حالت رواني كسي گفته مي‌شود كه از وضع موجود خسته شده است و براي ايجاد وضع بهتري تكاپو و تلاش مي‌كند »[4]. در اصطلاح نیز انتظار عبارت است از « اميد به آينده‌اي كه در آن ظلم، بي‌عدالتي، تبعيض و زشتي نباشند و جهان از آن‌ها رهايي يافته و عدالت‌گستري بر گيتي حاكم باشد »[5]. و یا به عبارت دیگر انتظار يعنى « چشم‏داشت هميشگى به اين كه وعده بزرگ الهى روى دهد و روزى فرا رسد كه بشر در سايه عدالت كامل به رهبرى حضرت مهدى (عج) زندگى كند ».[6]

 

انوع انتظار: انتظار یک حالت روانی به همراه درنگ و تامل است که می‏توان دو نوع برداشت کرد:

1ـ انتظار به مفهوم انزوا، بى‏تفاوتى و بى‏اعتنايى نسبت به حكومت‏هاى نامشروع و بى‏توجهى نسبت به اصلاح جامعه است. [7] ( انتظار سلبی، مخرب، ویرانگر و... ): این حالت روانی و چشم به راهی، انسان را به عزلت و اعتزال و انزوا می کشاند و منتظر، دست روی دست گذارده و با تحمل ضعیت فعلی، به امید آینده‏ ی مطلوب، فقط انتظار می کشد.

2ـ انتظار به معناى قيام و انقلاب عليه دولت‏هاى ظالم و غاصب و مبارزه با فساد و تباهى براى زمينه‏ سازى ظهور امام زمان(ع) و شكل دهى به حركت اصلاحى و سازنده است.[8] (انتظار ایجابی، سازنده، پویا و. . . ): این چشم به راهی و انتظار باعث‏حرکت، پویایی و اقدام و عامل عمل و آمادگی وسیع‏ تر گردد.

اینک سؤال این است که کدام یک از این دو معنا، مراد و مقصود بزرگان و رهبران دینی است ؟ پاسخ به این سئوال نیازمند آن است که بحث بیشتری در مورد برداشت های فوق انجام گرفته و پس از موشکافی ابعاد و زمینه های آنها، انتظار به مفهوم صحیح را بازگو کنیم.

 

برداشت اول - انتظار سلبی:

بر مبنای برداشت اول که از آن به عدم زمینه سازی یا زمینه سازی منفی تعبیر می شود، درون آن نیز دیدگاهها و گروههای متفاوتی وجود دارد:

عده‌اي انتظار فرج را به اين معنا دانسته‌اند كه جامعه بايستي به حال خود رها شود و نبايد به فساد آن توجهي نشان داد تا زمينة ظهور ـ كه دنيايي پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آيد. عده‌اي نیز فراتر از اين عقيده معتقدند نه تنها نبايد جلوي فساد و گناهان را گرفت، بلكه بايستي به آنها دامن زد تا هر چه بيشتر زمينة ظهور حضرت مهدی(عج) فراهم آيد.[9]در این راستا اينان هر حركت اصلاح‏طلبانه‏اي را محكوم به شكست دانسته و به هيچ تحول و حركتى كمك نمي‏كنند و به همه حركتها با بدبينى مي‏نگرند. « این گروه طبعاً به مصلحان و مجاهدان و آمران به معروف و ناهیان از منکر با نوعی بغض و عداوت می‌نگرند؛ زیرا آنان را از تأ‌خیر اندازان ظهور و قیام مهدی موعود(عج) می‌شمارند. بر عکس اگر خود هم اهل گناه نباشند، در عمق ضمیر و اندیشه با نوعی رضایت به گناهکاران و عاملان فساد می‌نگرند؛ زیرا اینان مقدمات ظهور را فراهم می‌نمایند».[10] این نوع برداشت از ظهور و قیام مهدی و این نوع انتظار فرج، که منجر به نوعی تعطیل در حدود و مقررات اسلامی و گسترش فساد به وسیله مستکبران می‌شود، نوعی «اباحی‌گری» باید شمرده شده و به هیچ وجه با موازین اسلامی و قرآنی مطابقت ندارد.

از جمله معتقدان این دیدگاه مي‌توان به انجمن حجتيه اشاره نمود كه به وسيلة « شيخ محمود ذاكر زادة تولايي، معروف به شيخ محمود حلبي » تأسيس شد. این انجمن هیچ اندیشه‌ای برای حکومت در دوران غیبت نداشته و در راستای دفاع از مهدویت، تنها به مبارزه با بهائیت محدود شده و برای دستیابی به این هدف، همواره با حکومت پهلوی در تعامل و سازش بوده و ظلم رژیم به مردم ایران را نادیده می انگاشتند. پس از انقلاب اسلامي نيز به دليل تضاد افكار آنان با انقلاب اسلامي، نه تنها با آن همكاري نكردند، بلكه در مواردي با آن مقابله نيز مي‌كردند. اين گروه هيچ مسئوليتي را متوجه مردم ندانسته، بلكه تنها، دعا را براي ظهور حجت، لازم مي‌دانستند.

اين گروه در پي سخنراني امام خميني(ره) مبني بر مذمت كساني‌كه معتقد به زياد شدن فساد براي ظهور امام زمان(عج) بودند، منحل شد؛ بدان خاطر که « امام خميني اين فكر را يك انديشه داراي ريشه استعماري مي‌دانست. يعني استعمارگران انديشه جبر و انفعال را از اين طريق در ميان دينداران ترويج مي‌دهند تا به راحتي سلطه خود را ادامه دهند. لذا امام خميني اين را يك فكر تزريقاتي و وارداتي مي‌داند كه دينداران را اسير خود كرده است.[11]

به طور کلی دو دیدگاه اول در این برداشت اول بر آن هستند كه چون حضرت صاحب، زماني ظهور خواهند كرد كه ظلم و فساد جهان را پر كرده باشد، پس بهترين كار براي ما منتظران آن است كه به گسترش ظلم و فساد در جهان كمك كنيم تا زمينه ظهور حضرت زودتر فراهم شود، يا اگر در گسترش ظلم كاري نمي‌توانيم انجام دهيم حداقل، به گسترش ظلم و معصيت كاري نداشته باشيم تا اينكه حضرت صاحب خودشان بيايند و تمامي ظلم و فساد را ريشه‌كن كنند. بنابراين طبق اين ديدگاه‌ها وظيفه ما جلوگيري از گسترش ظلم نيست بلكه كمك به گسترش آن و يا حداقل مانع نشدن در مقابل آن مي‌باشد.

نقد و بررسی این دو دیدگاه: آن چه که مهم است، این است که یکی از ضربه‌هایی که در طول تاریخ بر اسلام ضربات جبران ناپذیری را وارد ساخته است، تحریف برخی از ارزش‌ها مثل ولایت، محبت، زهد و... است که انتظار فرج هم از این دست برد در امان نبوده و با تحریف و تفسیر نادرست آن به بی‌تفاوتی و پرهیز از هرگونه اقدام اصلاحی و تعطیل امر به معروف و نهی از منکر و حتی دامن زدن به فساد برای تسریع و تعجیل ظهور حضرت، ضربه‌های جبران ناپذیری بر اسلام وارد شده است. در این دیدگاه انتظار عمدتاً در حد اصلاح فردی با ابزار دعا برای تعجیل فرج و صدقه دادن برای سلامت آقا و گریه شوق در فراق موعود خلاصه مي‌گردد. گاهی نیز انحراف در این بینش به حدی مي‌رسد که با تغییر انحرافی بعضی روایات، ترویج فساد و ستم مقدمه ظهور پنداشته مي‌شود. پیروان این دیدگاه برای انتظار جنبه انفجاری قائل هستند و معتقدند که برای اصلاح جهان باید اوضاع چنان پریشان گردد که به مرحله انفجار برسد.

این دیدگاه ویران‌گر و اسارت‌بخش که در واقع نوعی اباحی‌گری است، به توجیه واقعیات موجود و تسلیم شدن در برابر ظلم و جور مستکبران و در یک کلام سرگرم شدن در انحرافات، مهر تأیید زده و برای آن‌که زمان انفجار به تعویق نیفتد، هر اصلاحی را محکوم مي‌شمارد؛ زیرا هر اصلاحی نقطه روشنی است و با وجود آن دست غیب ظاهر نمي‌شود. در حالی که مفهوم واقعي انتظار، مسئوليت‌ساز و تكليف‌آفرين است و منتظران حقيقي همواره مزاحم طبقه ظالم می باشند. از آنجایی که حاكمان انديشه‌هايي را كه موجب براندازي و تضعيف حكومت‌شان مي‌شد، تحريف مي‌كردند، از اين روي دست‌هاي نامرئي طبقه حاكم براي حفظ موقعيت خود سعی می کردند تا انتظار معناي واقعي خود را از دست بدهد.

امام خمینی(ره) در رد این دو دیدگاه می فرمایند: « از غيبت صغرى تا كنون كه هزار و چند سال مى‏گذرد و ممكن است صدها سال ديگر (بگذرد) و مصلحت اقتضاء نكند كه حضرت تشريف بياورد. در طول اين مدت (آيا) احكام اسلام بايد زمين بماند و اجرا نشود و هر كس هر كارى خواست بكند؟ آيا قوانينى كه پيامبر اسلام، در راه بيان و تبليغ و نشر و اجراى آن 23 سال زحمت طاقت فرسا كشيد، فقط براى مدت محدودى بود؟ آيا خداوند اجراى احكامش را محدود كرد به دويست سال؟ و آيا پس از غيبت صغرى، اسلام ديگر همه چيزش را رها كرده است ».[12]

حضرت امام در جاى ديگر از سخنان خويش درباره حكومت اسلامى در عصر غيبت، اين نكته را بيان مى‏كند كه « نسبت اجتماعيات قرآن با آيات عبادى آن، از نسبت صد به يك هم بيش‏تر است و مقدارى از احكام هم مربوط به اخلاقيات است و بقيه همه مربوط به اجتماعيات، اقتصاديات، حقوق و سياست و تدبير جامعه بوده »[13] و قرآن نیز همه را لازم الاجرا مى‏داند.[14]

از سوى ديگر انتظار در انديشه عالمان فرهيخته « كيفيتى روحى است كه موجب به وجود آمدن حالت آمادگى (انسان‏ها) براى آن چه انتظار دارند، مى‏شود و ضد آن يأس و نااميدى است. هر چه انتظار بيش‏تر باشد، آمادگى نيز بيش‏تر است. آيا نمى‏بينى اگر مسافرى در راه داشته باشى و چشم به راه آمدن او باشى، هر چه زمان رسيدن نزديك شود، آمادگى براى آمدنش فزونى مى‏يابد...[15]. آن چه در اين تعريف نمايان است اين است كه انتظار حقيقى سبب تلاش براى تعلیم، آمادگى و كوشش هماهنگ در راستاى آرمان «منتظر» است و شاید يكى از علل اين گونه آموزش‏ها اين بوده است كه پيروان امام مهدى(ع) بكوشند تا خود را به امامشان نزديك كنند، مانند او بينديشند و در راستاى اهداف او حركت كنند. [16] در هر حال، غافل بودن و همه امور را رها كردن و دست روى دست گذاشتن، به معناى غفلت و بى‏خبرى و بى‏تفاوتى نسبت به «منتظَر» و اهداف اوست، پس چگونه مى‏توان خود را با اين عقيده منتظر دانست.

در نتيجه برداشت انزوايى از «انتظار» چيزى جز مفهوم رهبانيت در اسلام نيست؛ مفهومى كه با مبانى دينى و گسترش دليل‏هاى جريان اسلام در همه عصرها، سازگارى ندارد و باطل است. بنابراين، تنها برداشت درست از انتظار، انتظارى سازنده، تحرك بخش و تعهد آور است كه سبب مى‏شود تا هر كجا كه ممكن است در راستاى پياده كردن احكام الهى تلاش صورت گيرد.

 

برداشت دوم - انتظار ایجابی:

این برداشت که از آن به تعابیر متفاوتی همچون انتظار سازنده، پویا و زنده تلقی می گردد، به عنوان زمینه سازی مثبت برای حکومت موعود جهانی، انتظار را به معنای «فراهم آوردن زمينه‌هاي ظهور، ظلم‌ستيزي به مقدار توان و آمادگي براي ظهور حضرت» دانسته [17] و بر خلاف كساني كه تصور مي‌كنند بايد فساد شديد جامعه را فرا گيرد تا زمينة ظهور فراهم آيد؛ بر مبنای این برداشت، جامعة اسلامي بايستي با به كار بردن تمامي امكانات، سعي در آمادگي و رشد انسان‌ها براي فراهم آوردن بستر لازم براي ظهور كند.

در این دیدگاه برخلاف نظریه پیشین که برای انسان تکلیفی قائل نبود، فرد منتظر باید با برخورداری از اعمال پاک، شهامت و آگاهی، خود و جامعه را مهیای ظهور منتظَر نماید. انسان منتظر نیز در خودش زمینه آمادگی برای اطاعت و پیوستن به آن حضرت ‏را پیداکرده و همچنین ‏زمینه را برای آن حضرت فراهم می کند. [18]

در انتظار سازنده چنانچه مؤمنان تلاشى پي‏گير در اصلاح جامعه نداشته باشند و با زشتيها و منكرات مبارزه نكنند، منتظر شمرده نمي‏شوند. در اين نوع انتظار، جامعه آمادگى ويژه‏اى دارد؛ در هر حال خود را در خدمت مصلحى بزرگ مي‏بيند و آماده است با تلاش صادقانه جامعه بشرى را متحول كند و با رهبرى آن نجات‏بخش، عدل و انصاف را بر سرنوشت همه انسانها حاكم گرداند. [19]

بر مبنای این برداشت اگر سبب تاخیر در فرج، عدم وجود یارانی باشد كه جامعه و دنیا را برای ظهور امام وقیام فراگیر وی آماده سازند وپشتیبان وتكیه‏ گاه انقلاب امام تلقی شوند، از این رو چاره‏ای جز اقدام وتجهیز وآمادگی وامر به معروف ونهی از منكر به منظور برپایی اقتدار حق بر زمین وحصول فرج امام(عج) نیست.

با مشاهده تاریخ می فهمیم که از صدر اسلام تا‌کنون، شیعه به عنوان گروهی انقلابی و تحول‌آفرین، هیچ‌گاه ولایت ظالمان را برنتابیده و در برابر سلطه و اقتدار سیاسی نامشروع، موضع رد و منفی داشته است. بر همین مبنا وجود آموزه‌هایی همچون «موعودگرایی»، «انتظار فعال»، «اجتهاد سازنده» و «مرجعیت و ولایت‌فقیه»، پویایی خاصی به مکتب تشیع بخشیده و این مذهب را به دکترین پیشرو جهان اسلام مبدل ساخته است.

نقطه شكوفايى و اوج اين تفكر، در عصر پيروزى انقلاب اسلامى ايران نمودار گشت. در دوران تاريك و پر از ظلم و فساد رژيم پهلوى و آگاهى فزون‏تر علما و عموم شيعيان، زمينه براى ظهور و بروز آثار و پيام‏هاى اصلى «انتظار» فراهم‏ شد و اين رژيم كه به سرعت‏به سمت دين ستيزى، ترويج مفاسد، ارزش زدايى، خفقان، استبداد،... پيش مى‏رفت، با غفلت از باورهاى عميق و درونى مردم متدين، به روحيه ظلم ستيزى، شهادت‏طلبى و اصلاح گرايانه آنان توجهى نداشت.

در حالی که آحاد مردم، در پشت گرايش ظاهرى به رسوم وعادات غربى، به اسلام وفادار بودند و اين پديده خلاف قاعده‏اى بود كه بسيارى از روشنفكران ايرانى و خارجى را بر آن داشت تا تصور كنند كه گرايش‏هاى مذهبى رو به افول است. در این وضعیت زمانی امام خميني(ره) قدس با طرح انديشة حكومت اسلامي در عصر غيبت، به «انتظار»، معنا و مفهوم تازه‌اي بخشيد. ايشان ضمن مقابله با ديدگاه‌هايي كه انتظار را «تن دادن به وضع موجود» مي‌دانستند، فرمودند: انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور، ان‌شاءا... تهيه شود.[20]

به طور کلی آنچه از این برداشت می توان ارائه داد این است که انتظار در اینجا به معنای حركت، اقدام وجهاد بوده و در اینجا انتظار مفهومی است كه مهیاسازی زمین برای ظهور امام وقیام جهانی او را طلب می‏كند. [21]

ظهور و قيام حضرت مهدي(عج) عظيم ترين و بي سابقه ترين انقلاب تاريخ است که تحولاتي اساسي و همه جانبه در وضعيت فكري،‌ فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي جهان به وجود مي آورد. اين انقلاب بزرگ جهاني همانند ساير انقلاب ها ي اجتماعي برآيند و مبتني بر وجود علل و شرايط مهمي است. چنین انقلابی به ناچار زمینه‏سازی‏های زیادی را در سطح عالی از جهت نیروها وامكاناتمی‏طلبد.

اگر این آمادگی‏ ها ایجاد نشود، چنین انقلاب فراگیری در سنت ‏های الهی در تاریخ بشری به تحقق نخواهد پیوست. از اموري كه باعث تسريع در انقلاب جهاني حضرت مهدي(ع) شده و موجب بيداري، ‌آگاهي... جامعه جهاني و در نتيجه فراهم آمدن زمينه ظهور ميگردد قيامها و انقلابهاي بيدارگرايانه است. مدعای ما این است که انقلاب اسلامی ایران یکی از انقلاب ها است که زمینه ساز انقلاب جهانی حضرت موعود می باشد. لذا برای اثبات مدعای خود لازم است که مباحث مرتبط با انقلاب شامل مفهوم انقلاب در لغت و اصطلاح، شرایط عمومی انقلاب ها، نقطه تمایز انقلاب اسلامی ایران از سایر انقلابات و چگونگی زمینه سازی آن برای انقلاب جهانی موعود اشاره ای داشته باشیم.

 

مفهوم انقلاب:

انقلاب يكى از موضوع هاى كلاسيك انديشه اجتماعى بشر است و با اين كه مفهومى كليدى در تفكر سياسى مدرن به شمار مى رود، در عين حال مبهم ترين مفهوم نيز هست؛ بدان خاطر که همانند ساير پديده‏های علوم اجتماعي و سياسي، به لحاظ مفهومي هنوز راجع به مفهوم انقلاب به اجماع نرسيده ‏اند. واژه انقلاب معادل کلمه « Revolution » است كه ماخوذ از كلمه « Revolutio - on » و ريشه « Revolver» مي باشد. اين واژه ابتدا از اصطلاحات اخترشناسي بود كه بتدريج در علوم طبيعي اهميت يافته و سپس براي نخستين بار در سده هفدهم، به صورت يكي از اصطلاحات سياسي بكار گرفته شد.[22] در فرهنگ فارسي عميد، انقلاب به معناى « حالى به حالى شدن، دگرگون شدن، برگشتن، تحول و تقلّب و تبدل، تغيير كامل و مشخص در چيزى و يك چرخش دورانى » است[23]

در فرهنگ مصطلح سياسي، با همه اختلاف نظرهايي که در مورد تعريف کامل از پديده انقلاب وجود دارد؛ ولی یکسری ويژگيهاي عمده ای است که آنرا از ديگر تحولات جامعه و تغييرات اجتماعي جدا می کند. از آنجایی که تاکنون براي انقلاب، معنا و مفهوم جامع و مانعي ارايه نشده است، لذا براي آشنايي با تعريف اين پديده، برخي از تعاريف صورت گرفته توسط انديشمندان را با توجه به ابعاد مختلف آن نقل مي كنيم: « ساموئل هانتينگتون » يكى از نويسندگان معاصر، انقلاب را به عنوان « يك تحول داخلى سريع، اساسى و خشونت آميز در ارزشها و اسطوره هاى حاكم بر جامعه و در نهادهاى سياسى، ساختارهاى اجتماعى، رهبرى و فعاليتها و سياستهاى دولت» تعريف كرده و آنرا از ديگر انواع بى ثباتى سياسى نظير كودتا، شورشها و طغيانهاى اجتماعى و جنگهاى استقلال طلب متمايز مى سازد. [24]

همچنين در تعريف ديگر، انقلاب از لحاظ سياسي « به حركت مردمي گفته مي شود كه نظام سياسي يك كشور را از ميان بر مي دارد و نظام جديدي را جايگزين آن مي كند كه معمولا همراه با خشونت است» [25].

استاد شهید مطهری در تعریف انقلاب می‏ گوید: «انقلاب عبارت است‏از طغیان و عصیان مردم یک ناحیه و یا یک سرزمین علیه نظم حاکم ‏موجود برای ایجاد نظمی مطلوب. از این رو ایشان ریشه انقلاب را دو چیز می‏داند:1- نارضایی و خشم از وضع موجود 2- آرمان یک وضع مطلوب. در هر انقلابی نفی و اثبات ‏وجود دارد ( نفی وضع موجود و اثبات وضعیت مطلوب ). [26]

در این راستا انقلاب اسلامى نیز به دلیل نارضايتى از وضع موجود، با اعتقاد مردم شيعه‏ ايران به پيروى از رهبرى امام خمينى(ره) به عنوان نايب امام زمان(عج) و وجوب اطاعت و پيروى از ايشان) با هدف ايجاد وضع بهتر - از بين بردن عوامل ظلم و فساد و تشكيل حكومت اسلامى و زمينه‏ سازى براى تشكيل حكومت واحد جهانى امام زمان(عج) - به پيروزى رسيد.

 

انواع انقلاب: در وقوع انقلاب ها، مجموعه تحولات و شرايط فکري، فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي مداخله دارد و بنابراين، با توجه به موقعيت و تحولات کشورها، مسيرهاي متفاوتي در رسيدن به اين عوامل وجود دارد و به طور كلي سرنگوني نظامهاي سياسي بر اثر انقلاب، به چند شكل ممكن است صورت گيرد:

الف: اعتصاب، اعتراض و جنبش اكثريت مردم، كه ممكن است شكل خشونت آميز به خود بگيرد و سبب انتقال قدرت به ديگران شود: مانند انقلاب اكتبر در روسيه.[27]

ب:‌ رهبران و هواداران انقلاب ناچار شوند كه مدتها به مبارزه مسلحانه بپردازند دولت حاکم را سرنگون كنند: انقلاب كوبا نمونه اي از اين روش انقلابي بود.[28]

ج: گاهي انقلاب ها به منظور برچيده شدن نظام سياسي پيشين و ايجاد نظام سياسي جديد به وقوع مي‌پيوندد كه به آنها انقلاب سياسي مي گويند: مانند انقلاب فرانسه.[29]

د: دسته اي ديگر از انقلاب ها به غير از تغيير در نظام سياسي، تغييراتي نيز در نظام اجتماعي بوجود مي آورد: به عنوان نمونه انقلاب سال 1917 در روسيه به غير از آنكه رژيم پادشاهي تزارها را برانداخت، دگرگوني‌هاي مهمي در نظام اجتماعي آن كشور پديد آورد. همچنين انقلاب فرهنگي چين در سال 1966 نيز نمونه اي بود كه در آن تلاش شده بود تا كشور چين به يك دگرگوني بنيادي و فرهنگي برسد » [30].

 

منابع:

1. اباذری محمود، مهدویت در اندیشه متفکر شهید مرتضی مطهری، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، شمار 11- 12، بهار و تابستان 1383

2. آصفی محمدمهدی، انتظار پویا، ترجمه تقی متقی، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال دوم، زمستان 1381، شماره 6

3. آقابخشي علي و مينو افشاري راد، فرهنگ علوم سياسي، تهران، نشر چاپار،1383.

4. ثقفي خديجه، دايره المعارف انقلاب اسلامي، تهران ؛ انتشارات سوره مهر، 1383.

5. جرجیس فوازی، آمریكا و اسلام سیاسی، ترجمه محمد كمال سروریان، تهران،پژوهشكده مطالعات راهبردی، 1382.

6. حائری‏شیرازی محی‏الدین، آثارتربیتی‏انتظار، ماهنام موعود، بهمن و اسفند 1376، شماره 6.

7. حكيمى محمد، عصر زندگى، قم: دفتر تبليغات اسلامى، 1374

8. حیدری نیک مجید، نگاهی دوباره به انتظار، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال اول، پاییز1380، شماره 1.

9. خمینی روح الله، صحیفه نور ( مجموع رهنمودهای امام خمینی )، تهران؛ سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1369.

10. خمینی روح الله، ولايت فقيه، قم، موسسه نشر آثار حضرت امام خمینی، 1373.

11. زمانى احمد، در انتظار رؤيت خورشيد‏، مجله کوثر، آذر 1377، شماره 21.

12. صدر احمد و دیگران، دائره المعارف تشیع، تهران؛ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1373.

13. صدر سيد محمد، تاريخ الغيبة الكبرى، (بيروت: دارالتعارف للمطبوعات) الكتاب الثانى.

14. طلوعي محمود، فرهنگ جامع سياسي، تهران ؛ نشر علم ؛ 1372.

15. علي بابايي غلامرضا، فرهنگ سياسي، تهران؛ نشر آشيان، 1382.

16. عميد حسن، فرهنگ فارسى عميد، تهران؛ اميركبير، 1356.

17. عيوضي محمد رحيم، « تحليل و ارزيابي شاخصه هاي انقلاب اسلامي»، فصلنامه انديشه انقلاب اسلامي »، سال اول، شماره اول، بهار 1381.

18. کارگر رحیم، انتظار و انقلاب، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال اول، شماره 2، زمستان 1380.

19. كديور جميله، رويارويي انقلاب اسلامي ايران و آمريكا، تهران؛ نشر اطلاعات، 1379.

20. كليني محمد بن يعقوب، اصول كافي.

21. الگار حامد، ایران و انقلاب اسلامی، مترجمین سپاه پاسداران، انتشارات سپاه پاسداران، بی‌جا، بی‌تا.

22. ماتيل الكساندر، دائره المعارف ناسيوناليسم، ترجمه كامران فاني و سايرين، تهران؛ انتشارات وزارت امور خارجه، 1383.

23. مجلسی محمد باقر، بحارالنوار، جلد 2، بیروت؛ موسسه الوفا، 1983.

24. محمدي ري‌شهري محمد، ميزان الحكمه، قم؛ مكتب العلوم الاسلامي، چاپ سوم، 1372.

25. محمدی منوچهر، بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، تهران؛ پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1385.

26. محمود عرفان، نهضت امام خمینی زمینه ساز ظهور دولت حضرت مهدی (عج)،ترجمه رحمت الله خالقی، روزنامه جمهوری اسلامی، 30/3/87

27. مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن، قم؛ انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371.

28. مطهري مرتضي، قيام و انقلاب مهدی (عج)، تهران؛ انتشارات صدرا، 1371.

29. مطهری مرتضی، پیرامون انقلاب اسلامی، قم؛ انتشارات صدرا، 1362.

30. موسوى اصفهانى محمد تقى، مكيال المكارم، ترجمه مهدى حائرى قزوينى، قم؛ انتشارات مهر قائم.

31. هانتينگتون ساموئل، سامان سياسى در جوامع دستخوش دگرگونى، ترجمه محسن ثلاثى، تهران؛ نشر علم، 1375.

32. هوبر احمد، دستاوردهای انقلاب اسلامی در جهان امروز، مجله حضور، شماره 1، خرداد 1370.

 

پی نوشت ها:

[1] محمدمهدی آصفی، انتظار پویا، ترجمه تقی متقی، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال دوم، زمستان 1381، شماره 6، ص 97.

[2] قال رسول الله(ص): « افضل اعمال امتي انتظار فرج » بهترين اعمال امت من، انتظار فرج (گشايش) خداوند عزوجل است. بحارالانوار، ج 52، ص 122،

[3] محمد بن يعقوب كليني، اصول كافي،ج1،ص185.

[4] حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، قم؛ انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1371، ص 66.

[5] احمد صدر و دیگران، دائره المعارف تشیع، تهران؛ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1373، جلد 2، ص 353.

[6] سيد محمد صدر، تاريخ الغيبة الكبرى، بيروت؛ دارالتعارف للمطبوعات، الكتاب الثانى، ص 236

[7] مجید حیدری نیک، نگاهی دوباره به انتظار، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال اول، پاییز1380، شماره 1، صص 81 – 82.

[8] رحیم کارگر، انتظار و انقلاب، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، سال اول، شماره 2، زمستان 1380، ص 132.

[9] محمد محمدي ري‌شهري، ميزان الحكمه، قم؛ مكتب العلوم الاسلامي، چاپ سوم، 1372، ج1، ص 285.

[10] محمود اباذری، مهدویت در اندیشه متفکر شهید مرتضی مطهری، فصلنامه علمی تخصصی انتظار، شمار 11- 12، بهار و تابستان 1383، صص 382 – 383.

[11] صحيفه نور، ج21، صص 13 - 16.

[12] روح الله خمینی، ولايت فقيه، قم؛ موسسه نشر آثار حضرت امام خمينى، 1373، ص 19

[13] همان، ص 5.

[14] براى نمونه ر.ك. آيات: ابراهيم، 52، يونس، 2، حج، 49، احزاب 40، يس، 70 و غيره...

[15]‏ « هو کیفیه نفسانيةٌ يَنبَعِثُ منها التهيوُء لما تنتظره، و ضده اليأس فكلما كان الانتظار اشد كان التهيوءُ اكَد، الاترى انه اذا كان لك مسافر تَتَرقَّعُ قدومَهُ اِزدادَ تهيؤك لقدومه كلما قرب حينه...»، محمد تقى موسوى اصفهانى، مكيال المكارم، ترجمه مهدى حائرى قزوينى، قم: انتشارات مهر قائم، ج 2، ص 235.

[16] محمد حكيمى، عصر زندگى، قم؛ دفتر تبليغات اسلامى، 1374 ش، چاپ دوم، ص 265.

[17] مرتضي مطهري، قيام و انقلاب مهدی (عج)، تهران؛ انتشارات صدرا، 1371، ص 61.

[18] محی‏الدین‏حائری‏شیرازی، آثارتربیتی‏انتظار، ماهنامه موعود، بهمن و اسفند 1376، شماره 6، ص 14.

[19] احمد زمانى، در انتظار رؤيت خورشيد‏، مجله کوثر، آذر 1377، شماره 21، ص 12

[20] صحيفة نور، ج7، ص255

[21] محمدمهدی آصفی، پیشین، ص 103.

[22] غلامرضا علي بابايي، فرهنگ سياسي، تهران؛ نشر آشيان، 1382، صص 112 – 111

[23] حسن عميد، فرهنگ فارسى عميد،تهران؛ اميركبير، 1356 جلد اول، ص167

[24] ساموئل هانتينگتون، سامان سياسى در جوامع دستخوش دگرگونى، ترجمه محسن ثلاثى، تهران؛ نشر علم، 1375، ص 385

[25] محمود طلوعي، فرهنگ جامع سياسي، تهران؛ نشر علم ؛ 1372، ص 191

[26] مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم؛ انتشارات صدرا، 1362، صص 29 – 30.

[27] خديجه ثقفي، دايره المعارف انقلاب اسلامي، تهران؛ انتشارات سوره مهر، 1383، جلد اول، ص 110

[28] همان

[29] غلامرضا علي بابايي، پيشين،ص 113

[30] الكساندر ماتيل، دائره المعارف ناسيوناليسم، ترجمه كامران فاني و سايرين، تهران؛ انتشارات وزارت امور خارجه، 1383، ص 210

دامه دارد...

نگارنده: سید مهدی طاهری

کد خبر 522636

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha