امام (ره) با چشم ملکوت به باطن دنیا راه یافت

خبرگزاری شبستان: امام با چشم باطن سیر ملکوتی را در وجودشان انجام می دهند و به باطن دنیا راه پیدا می کنند. آن وقت دیگر آن غم های معمول دنیا برای این حکیم الهی بی معنا می شود.

خبرگزاری شبستان - گروه قرآن و معارف: "اگر شما می بینید که حضرت امام (ره) آن همه برکات و آثار الهی از خودشان بر جای گذاشتند به خاطر آن است که از بالا به این دنیا نگاه می کند و آن را یک بازیچه می بیند. یعنی اگر ما مثلا به چشم می بینیم که زمین در برابر عظمت هستی یک نقطه کوچک هم نیست، امام با چشم باطن این سیر ملکوتی را در وجودشان انجام می دهند و به باطن دنیا راه پیدا می کنند. آن وقت دیگر آن غم های معمول دنیا که آدم های دلبسته به دنیا را آزار می دهد، برای این حکیم الهی بی معنا می شود چون در این معادلات محقر دنیا حضور ندارد.  این بینش قرانی است که "لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ / به آنچه به دست می آورید شادمان نباشید و به خاطر آنچه از دست می دهید غصه نخورید" و امام هم ساخته و پرداخته چنین بینشی بود، چون با یک نگاه توحیدی و قرآنی به عالم و روابط آن نگاه می کرد. از این نظر شما  نمی دیدی که لغزش های رایج رهبران دنیا در وجود امام باشد.  تعبیر خود ایشان گویاست. تعبیر - نقل به مضمون - این است که اگر همه این آدم هایی که می گویند درود بر خمینی، علیه من شعار بدهند هیچ هیجانی در وجود من پیدا نمی شود و از آن راهی که انتخاب کرده ام عدول نمی کنم. شما وقتی می بینید امام دارد برمی گردد به ایران و در هواپیما از ایشان مصاحبه می کنند میلیون ها آدم منتظر حضور ایشان هستند، در همه جای کشور انقلاب شده است و هنوز حکومت و ارتش دست شاه است اما با این همه وقتی از امام در بحبوحه همه این هیجان ها می پرسند چه حسی دارید می گویند هیچ حسی ندارم، من دارم وظیفه ام را انجام می دهم." آنچه در ادامه می آید گفتگوی خبرنگار سرویس "قرآن و معارف" با حجت الاسلام و المسلمین امیر گلپور، کارشناس دینی و قرآنی درباره نگرش توحیدی حضرت امام (ره) به دنیا است.

یکی از زاویه های مهمی که در ارتباط با حیات طیبه حضرت امام (ره) می شود مطرح کرد،  نسبتی است که حیات این رهبر الهی با دنیا برقرار می کند. البته طبیعی است که نگاه امام به دنیا متأثر از آن نگاه وحیانی و منبعث از سیره معصومین علیهم السلام باشد. در این باره می توانید شرح و بسط بیشتری به بحث بدهید؟

بله، اجازه بدهید ما پیش از ورود به بحث اول از همه درباره دنیا سخن بگوییم. آن چیزی که فرهنگ قرآن درباره دنیا به ما یاد می دهد اندیشیدن درباره ماهیت آن است. اولا خود واژه دنیا در قرآن معنایش را فاش می کند. شما می دانید که کلمه دنیا از نظر لغوی اسم تفضیل است، همچنان که می گوییم اکبر و کبری، از ادنی هم به دُنُو یا دنیا می رسیم که به معنای پست تر است. دنیا از نظر قرآن یعنی جایی که پست است.  در روایات هم داریم که "حُبّ الدنیا رأس کُلّ خطیئه / دوست داشتن دنیا سرچشمه همه خطاهاست." البته این مفهوم نیاز به توضیح دارد. دوست نداشتن دنیا نه این است که پشت به دنیا کنی و از دنیا استفاده نکنی، منظور این است که حُبّ دنیا و علاقه به زیور و زینت های دنیا چنان در قلب فرد ریشه بدواند که او حاضر باشد برای رسیدن به متاع چند روزه دنیا پا روی حق الله و حق الناس بگذارد. این نوع دوست داشتن دنیا که آدمی لقمه حرام را هضم کند و با ربا و اختلاس و آزار به سمت دنیا برود مذموم است.

نگاه قرآن به بحث دنیا هم این است که دنیا متاع است. این تعبیر در چندین جای قرآن آمده است. مثلا در آیه 26 سوره رعد می فرماید: "وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلاَّ مَتَاعٌ." یعنی زندگی و حیات دنیا در برابر حیات آخرت یک چیز  بی ارزش است. عرب به تحفه بی ارزش می گوید متاع. در سوره آل عمران می فرماید: "وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ"  این جا اشاره می کند که دنیا هم متاع است، یعنی جنسی بی ارزش و هم مایه غرور. در سوره عنکبوت می فرماید: "وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ." این دنیا یک بازی و سرگرمی است مثل این می ماند که بچه هایی مشغول بازی با اسباب بازی هایشان هستند و سر همین بازی با همدیگر درگیر می شوند و کارشان به جنگ و جدال می رسد. اولیای الهی هم وقتی به آدم های دنیا نگاه می کنند، چنین درک و دریافتی دارند و غصه می خورند چون آن ها باطن دنیا را درک می کنند و متوجه آن معانی عالی شده اند، بنابراین نگاه شان به زندگی دنیا همان بازیچه است. 

امام باقر علیه السلام می فرماید: ای هشام! عاقل ها در دنیا زاهد هستند. زاهد هم کسی است که دلبسته به دنیا نباشد. این البته مغایرتی با برخورداری ندارد. ممکن است کسی صاحب خانه و ماشین خوب هم باشد اما دلبسته و فریفته اش نباشد. امام معصوم علیه السلام می فرماید: عاقل ها در دنیا زاهدند، حتی اگر همه دنیا را داشته باشند باز دلبسته به دنیا نیستند.  قرآن در سوره مبارکه حدید می فرماید: "اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ / بدانيد که زندگی اين جهانی بازيچه است و بيهودگی و آرايش و فخر فروشی."

در واقع نگاه توحیدی با یک نگاه از بالا دنیا را محقر می بیند؟

بله، احتمالا شما هم پاورپوینتی را که درباره نسبت های جهان هستی ساخته شده دیده اید. در این پاورپوینت می آید اول یک برگ را به شما نشان می دهد. یعنی فرض کنید از فاصله یک متری این برگ را می بینید. بعد آرام آرام از آن برگ فاصله می گیرید و مثلا به 10 متری می رسید. حالا دیگر به سختی برگ را می بینید. باز کنیم از برگ فاصله می گیرد مثلا به فاصله 100 متری می رسید، حالا دیگر به جای یک برگ، یک باغ را می بینید. فاصله بیشتر و بیشتر می شود طوری که آن باغ در دل یک شهر گم می شود. باز بالاتر می روید. حالا آن شهر کم کم یک نقطه کوچک می شود. دوباره اوج می گیرد طوری که زمین به اندازه یک توپ کوچک دیده می شود. بالاتر و بالاتر می روید و می بینید که همین زمین دارد شروع می کند به کوچک تر شدن. حال شما در منظومه شمسی هستید، دوباره اوج می گیرید و می بینید منظومه به این بزرگی در دل یک کهکشان نقطه ای کوچک هم دیده نمی شود. دوباره بالا می روید و همان کهکشان در مجموعه کهکشان ها به اندازه یک نقطه می شود. می بینید که کهکشان به آن بزرگی و عظمت به اندازه گرد و غباری ناچیز هم دیده می شود. گرد و غباری که می شود از روی کف دست فوت کرد. یکی از دانشمندان غربی وقتی این تصاویر را دیده بود گفته بود داخل همین زمین به اندازه یک نقطه، 7 میلیارد آدم زندگی می کنند. حالا شما تصور کنید که سر همین یک نقطه چه جنگ ها و جدال ها و دروغ ها و حیله ورزی ها که روی نمی دهد.  در سوره بقره آیه 117 می فرماید: "بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ / آفريننده آسمانها و زمين است، چون اراده چيزی کند، می گويد: موجود شو و آن چيز موجود می شود." خداست که این نسبت های حیرت انگیز و شگفت آور را در دنیا برقرار کرده است و انسان موحد، نگاهش به دنیا از این زاویه است.

اگر شما می بینید که حضرت امام (ره) آن همه برکات و آثار الهی از خودشان بر جای گذاشتند به خاطر آن است که از بالا به این دنیا نگاه می کند و آن را یک بازیچه می بیند. یعنی اگر ما مثلا به چشم می بینیم که زمین در برابر عظمت هستی یک نقطه کوچک هم نیست، امام با چشم باطن این سیر ملکوتی را در وجودشان انجام می دهند و به باطن دنیا راه پیدا می کنند. آن وقت دیگر آن غم های معمول دنیا که آدم های دلبسته به دنیا را آزار می دهد، برای این حکیم الهی بی معنا می شود چون در این معادلات محقر دنیا حضور ندارد.  این بینش قرانی است که "لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ / به آنچه به دست می آورید شادمان نباشید و به خاطر آنچه از دست می دهید غصه نخورید" و امام هم ساخته و پرداخته چنین بینشی بود، چون با یک نگاه توحیدی و قرآنی به عالم و روابط آن نگاه می کرد. از این نظر شما  نمی دیدی که لغزش های رایج رهبران دنیا در وجود امام باشد.  تعبیر خود ایشان گویاست. تعبیر - نقل به مضمون - این است که اگر همه این آدم هایی که می گویند درود بر خمینی، علیه من شعار بدهند هیچ هیجانی در وجود من پیدا نمی شود و از آن راهی که انتخاب کرده ام عدول نمی کنم. شما وقتی می بینید امام دارد برمی گردد به ایران و در هواپیما از ایشان مصاحبه می کنند میلیون ها آدم منتظر حضور ایشان هستند، در همه جای کشور انقلاب شده است و هنوز حکومت و ارتش دست شاه است اما با این همه وقتی از امام در بحبوحه همه این هیجان ها می پرسند چه حسی دارید می گویند هیچ حسی ندارم، من دارم وظیفه ام را انجام می دهم. یعنی برای چنین شخصی به به و چه چه یا نقطه مقابل آن مهم نیست لذا می بینید که در وصیت نامه شان می فرمایند با دلی آرام و قلبی مطمئن از حضور برادران و خواهران مرخص می شوم. این قلب مطمئن هم که امام به واقع مظهر آن بودند به آن نگرش و بینش توحیدی و سیره اهل بیت علیهم السلام  برمی گردد که همه این رشته ها به خداوند می رسد بنابراین کسی جز او در عالم موثر نخواهد بود و هرچه او بخواهد اتفاق خواهد افتاد.

شما می بییند که زندگی امام تحت تأثیر رهیافت های الهی تا چه اندازه بی اعتنا به زیورهای دنیاست. وقتی به جماران تشریف می آورند حسینیه جماران نیمه ساخت بوده و دیوارهایش کاه گلی بود تا آخر هم که امام در این حسینیه سخنرانی می کنند، وضعیت جماران همان طور باقی می ماند و امام نمی گذارد به آنجا دست بزنند. شما این بی اعتنایی به دنیا را در نوع غذا خوردن امام می بینید،  در اکتفا کردن امام به حداقل ها در مصارف می بینید. در این که اصرار دارند سطح معیشت و برخورداری حاکم اسلامی مثل پایین ترین افراد جامعه باشد می بینید چون امام بر این باور است که اگر حاکم اسلامی این گونه نباشد نمی تواند به یاد مستضعف ها و فقرای جامعه باشد.

کد خبر 522144

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha