شهيد گلمايي خردسال ترين انقلابي ساري

خبرگزاری شبستان: شهيد محمدجواد گلمايي ثمره زندگي زوجي شيفته مكتب رسول الله(ص) دانش آموز چهارم ابتدايي دوشادوش انقلابيون ساروي در راهپيمايي ها و تظاهرات عليه رژيم ستم شاهي حاضر مي شد كه آبان ۵۷به خيل شهداي انقلاب پيوست.

خبرگزاري شبستان//مازندران

ساروي ها از كم سن ترين تا بزرگ سال، مرد و زن همانند پيرجماران حضرت امام خميني(ره) كمر همت بسته بودند تا دست رژيم منحوس پهلوي و عمال خودفروخته را از ميهن عزيزمان ايران كوتاه نمايند و در اين راه فرزندانشان نظير محمدجوادها را تقديم نهال نو رس انقلاب اسلامي نمودند.

 

نوجوان شهيد محمدجوادگلمايي سال1347در ساري ديده به جهان گشود. پدر و مادر محمدجواد از شيفتگان مكتب رسول الله و محبان ائمه اطهار(عليهم السلام) بوده و هستند و از اين رو فرزندشان را به گونه اي پرورش دادند تا او نيز با پيروي از كلام الله مجيد و سرمشق قرار دادن سيره خاتم الانبيا و امامان همام به گونه اي تربيت شود كه از خادمان اهل بيت و اسلام به شمار آيد.

 

پدر، محمدجواد رابه هنگام شركت در اقامه نمازجماعت با خود همراه مي كرد. او در زمان كودكي و طفوليت به همراه مادر نيز در مراسم مذهبي و روضه خواني شركت مي كرد. آن زمان شهيد محمدجواد در كلاس چهارم ابتدايي تحصيل مي نمود در راهپيمايي هايي كه در سطح شهر برگزار مي شد شركت مي كرد.

 

روز29آبان57كه انقلاب مردم ايران در سراسر شهرها و روستاها گسترش يافته بود آن نوجوان شيردل به همراه سه شهيد ديگر مورد اصابت گلوله ماموران خودفروخته ستم شاهي قرار گرفت و به ديگر شهيدان انقلاب و اسلام پيوست.  

 

شهيد محمدتقي چمني

شهيد محمدتقي چمني، شهريورماه1334 به دنيا آمد. از آنجا كه اولين پسر خانواده بود، تولدش براي اعضاي خانواده رخدادي بسيار خوشايند جلوه كرد و آنان را غرق شادي و شعف نمود. پدر و مادر، همه همت و تلاش خود را جهت تربيت و آموزش شهيد به كار گرفتند و از همان ايام طفوليت با هدايت او به مراسم مذهبي و عزاداري، روح آن بزرگوار را با عطر اهل بيت(عليهم السلام) عجين كردند استمرار اين روند تاثير شگرفي در شكل دهي شخصيت و منش اسلامي و انساني شهيد برجا نهاد.

 

شهيد در مكتب خانه، مقدمات روخواني كلام الله مجيد را آموخت و بعد از رسيدن به سن تحصيل وارد دبيرستان شد.

 

 پس از پايان تحصيلات ابتدايي، براي ادامه تحصيل وارد دبيرستان شد با توجه به نگرش و زمينه هاي فكري، در دوران دبيرستان به مسائل سياسي گرايش يافت. در اين دوره از زندگي، شهيد به صورت سامان يافته در مراسم سياسي مذهبي و جلسات ديني شركت مي نمود. علاوه بر آن، خود شهيد نيز به كمك دوستانش، جلسات سياسي مذهبي سازماندهي مي نمود و جهت بهره برداري بهينه از اين تشكيلات از تجربيات روحانيت حوزه علميه قم مدد مي گرفت. به دليل توزيع اعلاميه و نوارهاي حضرت امام خميني(رحمت الله عليه) بارها به وسيله ساواك دستگير، زنداني و شكنجه شد.سرانجام در يكي از شب هاي اوايل دي ماه سال57، جلادان رژيم شاه راه را بر او بسته و او يورش برده با باتوم و كابل به شدت مصدومش نمودند.

 

شهيد، با مشقت خود را به خانه رساند در همان شب به سردرد سختي دچار شده تا اينكه در اثر ضايعه مغزي روز6دي ماه57 به بيمارستان بوعلي سينا ساري انتقال يافت و پس از معالجه سرپايي از بيمارستان به خانه برگشت، اما پس از سه روز وخامت حال، مجددا در 12دي ماه 57به بيمارستان بوعلي سينا انتقال يافته و در همان روز شربت شيرين شهادت را نوشيده دعوت معشوق خويش را لبيك گفت.

 

شهيد عزت الله رهنما

شهيد عزت الله رهنما،سال1339در خانواده اي كارگر و مقيد به آداب مذهبي و ترك زبان در ساري ديده به جهان گشود. از همان ابتداي طفوليت طعم فقر و محروميت را چشيد در هفت سالگي جهت شروع تحصيل به دبستان رفت، اما متاسفانه به دليل ضعف شديد مالي و تعدد افراد تحت تكفل خانواده از ادامه تحصيل محروم ماند و به منظور كمك به معيشت خانواده به عنوان كارگر ساختماني مشغول به كار گرديد.

 

هم زمان به كار و فعاليت روزانه، به خاطر اشتياق به ادامه تحصيل بصورت شبانه تحصيلات خود را پي گرفت و توفيق يافت تا مدرك تحصيلي سوم دبيرستان را اخذ نمايد.

 

شهيد ورزشكار بود و به ورزش فوتبال علاقه اي وافر داشت. بعد از رسيدن به سن خدمت سربازي، به نظام وظيفه اعزام شد، اما براساس مقررات نظام وظيفه از ادامه خدمت معاف شد. از آنجا كه شهيد عزت الله از همان ابتداي زندگي طعم ناخوشايند استضعاف را مزه مزه كرده بود و از فاصله هاي طبقاتي روحش معذب بود، نتوانست در مقابل ظلم فاحش رژيم پهلويسر فرود آورد و هم زمان با آغاز حركت انقلابي ملت مسلمان ايران، فعاليت سياسي مذهبي خود را آغاز نمود.

 

اين دلاور مرد از افراد شاخص و برجسته انقلابي زادگاهش ترك محله ساري بود و در توزيعاعلاميه ها در سطح شهر و محل زندگي و نوشتن شعار و نصب تصاوير حضرت امام، همواره از سرآمدان محسوب مي شد. به عنوان يكي از اعضاي فعال شوراي مسجد اماميه كه در همان زمان به منظور انجام كارهاي سياسي تاسيس گرديده بود، شمرده مي شد.

 

شهيد رهنما، نه تنها شركت در راهپيمايي هاي شهرستان ساري را برخود وظيفه اي واجب مي دانست، بلكه در تظاهراتي كه در شهرستان هاي بابل و قائم شهر برپا مي گرديد، فعالانه شركت مي نمود.

 

اعلاميه ها و نوارهاي حضرت امام خميني(رحمت الله عليه) را به عنوان سرگروه، جهت توزيع به افراد تحت مديريتش تحويل مي داد و با دقت تمام بر نحوه توزيع آن نظارت مي نمود. در تحصني كه به منظور آزاد نمودن مبارزين دستگير شده در ساري به مدت دو روز و يا همراهي چهل نفراز همرزمانشان انجام شده بود، حضوري شايسته داشت و از اين رو، به وسيله ماموران حكومت پهلوي مورد شناسايي قرار گرفت و ناچار شد به زندگي اش به صورت نيمه مخفي ادامه دهد.

 

سرانجام در تظاهراتي كه از مسجد جامع ساري كه پايگاه انقلاب شمرده مي شد آغاز شده و تا ميدان ساري ادامه داشت بر اثر اصابت تير مستقيم دژخيمان به ناحيه سر، شهد شيرين شهادت را سرافرازانه نوشيد و به آرزويي كه هميشه به دنبال تحقق آن بود نائل آمد.

 

گزارش برگرفته از خاطرات خانواده هاي معظم شهداي انقلاب و كتاب روزشمار مازندران(ساري) به روايت اسنادساواك است.

ادامه دارد...

کد خبر 520663

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha