خبرگزاری شبستان //اهواز
مادر بزرگوار ایشان لیلا دختر ابی مره است، لیلا برای امام حسین پسری آورد، رشید، دلیر، زیبا، شبیه ترین کس به رسول خدا(ص)، رویش روی رسول، گفتگویش گفتگوی رسول خدا، هرکسی که آرزوی دیدار رسول خدا را داشت بر چهره پسر لیلا می نگریست، تا آنجا که پدر بزرگوارش می فرماید:" هرگاه مشتاق دیدار پیامبر می شدیم به چهره او می نگریستیم." به همین جهت روز عاشورا وقتی اذن میدان طلبید و عازم جبهه پیکار شد، امام حسین(ع) چهره به آسمان گرفت و گفت:" اللهم اشهد علی هؤلاء القوم فقد برز الیهم غلام اشبه الناس برسولک محمد خلقأ و خلقأ ومنطقأ وکنا اذا اشتقنا الی رؤیه نبیک نظرنا الیه ... ."
حضرت علی اکبر(ع) در کربلا حدود 25 سال داشت، برخی راویان سن ایشان را 18 سال و20 سال هم گفته اند؛ ایشان اولین شهید عاشورا از بنی هاشم بود. شجاعت و دلاوری حضرت علی اکبر(ع) و رزم آوری و بصیرت دینی و سیاسی ایشان، در سفر کربلا به ویژه در روز عاشورا تجلی کرد.
حضرت علی اکبر(ع) به سه طایفه معروف و مهم عرب پیوند پیدا کرده است، از جانب پدر به طایفه خوش نام و شریف بنی هاشم و به بزرگانی چون پیامبراسلام(ص)، حضرت فاطمه زهرا(س)، امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) و امام حسین(ع) و از جانب مادر به دو طایفه بنی امیه و ثقیف و افرادی چون عروه بن مسعود ثقفی، ابی سفیان، معاویه بن ابی سفیان و ام حبیبه همسر رسول خدا(ص) ارتباط فامیلی و خویشاوندی پیدا کرد، به همین جهت وی مورد احترام و اطمینان کامل طوایف مزبور و اهالی مدینه بود.
ابوالفرج اصفهانی از مغیره روایت کرد: روزی معاویه بن ابی سفیان به اطرافیان و هم نشینان خود گفت: به نظر شما سزاوارترین و شایسته ترین فرد امت به امر خلافت چه کسی است؟ اطرافیان گفتند: جز تو کسی را سزاوارتر به امر خلافت نمی شناسیم! معاویه گفت: این چنین نیست، بلکه سزاوارترین فرد برای خلافت، علی بن الحسین(ع) است که جدش رسول خدا(ص) می باشد و در وی شجاعت و دلیری بنی هاشم، سخاوت بنی امیه و فخر و فخامت ثقیف تبلور یافته است.
درباره شخصیت علی اکبر(ع) گفته شده که وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبراکرم(ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی بن ابی طالب(ع) به ارث برده و جامع کمالات، محامد و محاسن بود.
بنابه نقل ابوالفرج اصفهانی، آن حضرت در عصر خلافت عثمان بن عفان (سومین خلیفه راشدین) دیده به جهان گشود، این قول مبتنی بر این است که وی به هنگام شهادت 25 ساله بود.
بنابراین، وی در مکتب جدش امام علی بن ابی طالب(ع) و در دامن مهرانگیز پدرش امام حسین(ع) در مدینه و کوفه تربیت و رشد و کمال یافت.
امام حسین(ع) در تربیت وی و آموزش قرآن و معارف اسلامی و اطلاعات سیاسی و اجتماعی به آن جناب تلاش بلیغی به عمل آورد و از وی یک انسان کامل و نمونه ساخت و شگفتی همگان، از جمله دشمنانشان را برانگیخت.
به هر روی، علی اکبر(ع) در ماجرای عاشورا حضور فعال داشت و در تمام حالات در کنار پدرش امام حسین(ع) بود و با دشمنانش به سختی مبارزه می کرد.
روح جوان خوبیها را زودتر میپذیرد و به صفات انسانی سریعتر میگراید، امام صادق(ع) به یکی از دوستان خود به نام ابیجعفر احول که به نشر تعالیم اسلام مشغول بود، فرمود: تبلیغ خود را به نسل جوان معطوف دار؛ زیرا جوانان زودتر حق را میپذیرند و سریعتر به خیر و صلاح میگرایند.
در این حدیث، امام صادق(ع) به صفای باطن و فضیلتخواهی نسل جوان تصریح فرمودند و این مطلب اشاره به این دارد که در ایام جوانی میل به فضیلت خواهی در جوانان بیدار میشود.
قهرمانان تاریخ و دلیرمردان عرصه های نبرد، کمتر از دانش و بینش بهره دارند زیرا در مسیر رزم و جنگ قرار داشته و فرصت نداشته و یا علاقه کمتری به درس آموزی و دانش آفرینی از خود نشان می دهند اما علی اکبر(ع) جوانی چند بعدی بود و سطرهای کتاب وجودش با حکمت نگاشته شده بود.
چشمه های دانش و دانایی از اعماق وجودش می جوشید، در مجالس گوناگون عالمانه و اندیشمندانه لب به سخن می گشود و به دور از غرور متکبرانه سخن می گفت؛ ما جوانان هرچند از صفات خوبی بهره مند باشیم، گاه توان تحمل سختی ها و ظرفیت رویارویی با مصائب را از دست می دهیم و سنگینی ناملایمات زندگی، تعادل رفتار و گفتارمان را می رباید.
علی اکبر(ع) جوان بنی هاشم در چنین صحنه های سخت و طاقت سوز، تنها به رضا و تسلیم الهی فکر می کرد و چنان در برابر بلاهای الهی آرام و مطمئن بود که گاه حیرت و شگفتی دیگران را برمی انگیخت از این رو، در هنگامه دردآلود کربلا به پدر گفت:" اولسنا علی الحق"(پدر جان) آیا ما بر حق نیستیم؟ و چون امام فرمود: آری، گفت: در این هنگام، باکی از مرگ نداریم.
روز ولادت حضرت علی اکبر(ع) جوان بنی هاشم، روز جوان نامیده شده و سزاوار است جوانان این مرزو بوم از رهگذر آشنایی با شخصیت و ویژگی های این جوان برومند و رشید و باصلابت، از او درس جوان مردی و مقاومت و ایمان و ادب بیاموزند و نسلی را تربیت کنند که پویای راه نورانی آن شهید باشد.
بهترین دوران براى رشد معنوى و بالندگى روح انسان، دوران جوانى است، انبیاى بزرگوار که لیاقت دریافت وحى و افتخار رسیدن به نبوت را پیدا کردند، بر اثر عبادت هاى دوران جوانیشان بود.
پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «خداوند بزرگ به جوان عبادت پیشه، نزد فرشتگان افتخار مىکند، در حالى که مىفرماید: بندهام را بنگرید! براى من خواستههاى نفس خود را کنار نهاده است.»
حضرت صادق(ع) براى اصلاح جوانان توصیههاى مهم و کارسازى دارند که به نمونه هایى اشاره مىشود:
الف: ایشان در حدیثى مىفرمایند:«یا معشر الاحداث اتّقوا اللّه و لاتأتوا الرّؤساء دعوهم حتّى یصیروا أذناباً لاتتّخذوا و الرّجال و لائج من دون اللّه انا و اللّه خیرٌ لکم منهم ثمّ ضرب بیده الى صدره" اى گروه جوانان! تقوا پیشه کنید و نزد رئیسان نروید، رهایشان کنید تا زمانى که از ریاست بیفتند، مردان (شخصیّت هاى برجسته) را به جاى خداوند دوست همراز مگیرید، به خدا سوگند! من برایتان بهتر از آنان هستم. آنگاه با دست بر سینهاش زد (یعنى به جاى ما به دنبال رهبران ستمکار نروید".
در این حدیث گرانسنگ حضرت به چند نکته اشاره کرده اند:
1- تقوا و پاکى را پیشه سازید.
2- به دنبال رؤسا و مقام داران نباشید.
3- خصیت زده نشوید.
4- ما را در زندگى رها نکنید که از هر نظر مصالح شما را تأمین مىکنیم.
ب: آن حضرت در جاى دیگر، سخنان لقمان به فرزند جوانش را به عنوان سفارش به جوانان نقل کرده است، آنجا که مىفرماید: «یا بنىّ ایّاک و الضّجر و سوء الخلق و قلّه الصّبر فلایستقیم على هذه الخصال صاحب و الزم نفسک التّؤده فى امورک و صبّر على مؤونات الاخوان نفسک و حسّن مع جمیع النّاس خلقک،" فرزندم! بپرهیز از گرفتگى و بد خُلقى و ناشکیبایى، چرا که با این خصلت ها، دوستى استوار نمىماند، آرامش و وقار را در کارهایت حفظ کن و خود را بر هزینه کردن براى برادران وادار و با تمام مردم اخلاقت را نیکو ساز".
از مهمترین دغدغههاى دوران جوانى، مسئله ازدواج است. هر جامعه که امر ازدواج جوان ها را به خوبى و سادگى حل کرده، کمتر دچار انحرافات است و هر جامعهاى که نسبت به این امر بىتفاوت بوده، ضربههاى سختى از ناحیه انحرافات جنسى جوانان خورده است، به همین سبب، پیامبراکرم(ص) و امام معصوم(ع) طرح ها و راهکارهاى مفیدى براى این مسئله اندیشیدهاند.
پیامبراکرم(ص) فرمودهاند: «هر جوانى که در سن کم ازدواج کند، شیطان فریاد بر مىآورد که «واى بر من! واى بر من! دو سوّم دینش را از دستبرد من مصون نگه داشت. «پس بنده در یک سوّم باقى مانده، تقواى الهى پیشه سازد.»
حضرت صادق(ع) نیز بر این امر به عنوان یک راهکار مهم تأکید دارند، آنجا که مىفرمایند: «جوانى از انصار به نزد پیامبر(ص) آمد و از نیازمندىاش نزد ایشان شکوه کرد، پیامبر(ص) به وى فرمود:"ازدواج کن"، جوان گفت: خجالت مىکشم بار دیگر نزد پیامبر(ص) باز گردم (و بگویم که با دست خالى چگونه ازدواج کنم؟ آنگاه مردى از انصار به وى رسید و گفت: دخترى زیبا دارم، پس آن را به ازدواج آن جوان درآورد؛ از آن به بعد، خداوند در زندگى او گشایشى ایجاد کرد، جوان نزد پیامبر آمد و داستان را باز گفت، آنگاه پیامبر خدا(ص) فرمود:" اى جوانان! بر شما باد به ازدواج.»
این دسته از احادیث، این حقیقت را ثابت مىکند که در ازدواج، داشتن تمکّن مالى شرط نیست، بلکه حتى ممکن است ازدواج سبب تمکّن مالى نیز شود.
جوانی فرصت نیکو و نسیم رحمت است که باید به خوبی ازآن بهره جست و با زیرکی، ذکاوت و تیزبینی آن را پاس داشت; زیرا این فرصت، ربودنی و رفتنی است و ضایع ساختن آن، چیزی جز غم، اندوه و پشیمانی را برای دوران پساز آن به ارث نمیگذارد.
زندگی کوتاه است و راه کار دراز و فرصت زودگذر! تنها سرمایهگرانبهای ما وقت است که بازگشتی ندارد، از این رو بزرگترین فنبهترزیستن، بهره جستن از فرصت های بینظیری است که برما میگذرد; این سخن امام صادق(ع) را باید جدی گرفت:
"من انتظر عاجله الفرصه مواجله الاستقصاء سلبته الایام فرصته، لان من شان الایام السلب و سبیل الزمن الفوت"
به هرکس فرصتی دست دهد و او به انتظار بدست آوردن فرصت کامل آنرا تاخیر اندازد، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیراکار ایام، بردن است و روش زمان، از دست رفتن.
آدمی با ورود به دوران جوانی به دنبال هویت جدیدی میگردد آن احساس نسبتا پایدار از یگانگی خود، از این که من که هستم و که باید باشم؟ که دستیابی به آن، به فرد امکان میدهد کهارتباطات خود را با خویشتن، خدا، طبیعت و جامعه تنظیم دهد.
در این مرحله هویتیابی نقش آگاهی و بینش بسیار مؤثر وکارساز بوده، بررفتار و عمل پیشی دارد، در این دوران، ممکن است سرگردانی در هویتسبب شود که جوان نسبت به کیستی خود و نقش اجتماعی خود دچار تردید شود و این شک ضمن برهم زدنهماهنگی و تعادل روانی، او را به بحران هویت بکشاند، بحرانی که جوان به پیرامون اهداف بلند مدت، انتخاب شغل، الگوهای رفاقت، رفتار و تمایل جنسی، تشخیص مذهبی، ارزش های اخلاقی و تعهد گروهی با تردید و شک خواهد نگریست.
در شکلدهی هویت، معرفت دینی نقش مهمی را ایفا میکند و در واقع، دین میتواند تکیه گاه جوان و رهایی دهنده او از اینبحران باشد؛ البته دانش، کار و تلاش نیز در ساماندهیهویت او کارساز است.
باری، مقام معظم رهبری جوانان بر دنبال کردن سه خصوصیت تأکید کردند که این سه خصوصیت تحصیل، تهذیب وورزش می باشند. ایشان همچنین فرمودند:" جوانان باید همواره عدالت خواهی، آزادی اسلامی، استقلال کشور، مبارزه بافقر، امر به معروف ونهی از منکر را از مطالبات اصلی خود قراردهند و ضمن دشمن شناسی، تسلیم فریب رسانه های غربی برای واژگون جلوه دادن حقایق نشوند."
با توجه به اینکه مقام معظم رهبری توجه خاصی به جوانان که آینده سازان کشور هستند، دارند و در این زمینه مسئولان و مدیران با ایجاد یک سری امکانات و تسهیلات ویژه و متناسب با درخواست جوانان این مرزوبوم، در جهت رشد و شکوفایی هرچه بیبشتر کشور در جهان گام مهمی بردارن زیرا نگاه ویژه به نظرات و ایده های جوانان موجب می شود تا مملکت اسلامی ما در سطح دنیا که اکنون درخشیده بیشتر بدرخشد.
پایان پیام/
نظر شما