به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از پایگاه خبری ـ تحلیلی طلیعه؛ «امت واحده اسلامی» در کنار «وحدت» و «ساخت تمدن نوین اسلامی» از کلیدواژه هایی است که دریایی از معانی و راهبردها و نیز افقی کلان و روشن از آینده را ترسیم می کند و بیش از پیش رسالت جوامع اسلامی و مسلمین را به یاد می آورد تا راه را گم و هدف را فراموش نکنند اما متاسفانه هستند عواملی که برابر تشکیل امت اسلامی همچون دیگر اهداف مقدس و دارای بُرد جهانی مانع تراشی کرده و می کوشند از مسیر منحرفش کنند؛ تفکر تکفیر و علوم انسانی وارداتی از جمله این عوامل اند که در گفت و گویی با جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل خاورمیانه و آفریقا، کارشناس مسائل جهان اسلام و استاد دانشگاه درباره تاثیر آنها بر ساخت «امت واحده اسلامی» به بحث و بررسی پرداخته ایم که مشروح آن را در ادامه می خوانید:
با توجه به شرایط کنونی جهان اسلام و آنچه از جنگ و درگیری، خشونت و کشتار و تکفیر در حال وقوع است، آیا بازاندیشی و ارائه تعریف جدید در دو مفهوم دولت و ملت ضرورت دارد یا خیر؟ چرا؟
اگرچه ملت و امت هر دو بر مجموعه ای از افراد اطلاق می شود اما بین این دو تفاوت های بینادین وجود دارد. ملت اشاره به مجموعه ای از انسان ها و جامعه ای دارد که درون مرزهای یک کشور زندگی می کنند اما امت در مرزهای جغرافیایی محدود و محصور نمی شود و بسیار فراتر از ملت است، یعنی چارچوبی که افراد یک امت را به یکدیگر متصل می کند اعتقادات، اهداف و ایدئولوژی مشترک است.
به عبارت بهتر، امت مجموعه ای از افراد و یا جوامعی است که به سمت و سوی هدفی معین و مشترک در حرکت هستند در حالی که ممکن است ملت ها اهداف مختلفی داشته باشند اما چون در مرزهای یک کشور قرار دارند به نظر ملی اشتراکاتی داشته باشند اما در مورد امت هدف مشترک به عنوان اصلی راهبردی حرکت وجود دارد. این تاریخ و جغرافیای مشترک است که ملت را تشکیل می دهد اما اهداف راهبردی هستند که یک امت را می سازد و پیوند میان افراد آن بنیادی و اعتقادی است.
آیا با وجود مشکلات کنونی جهان اسلام اعم از تشتت، وابستگی، تفرقه و مزدوری برای استکبار، می توان انتظار تشکیل امت با معنایی که ذکر شد را داشت؟
هدف اسلام تشکیل امت واحده است که در صدر اسلام نیز محقق شد و امروز هم باید سمت و سوی تمدن اسلامی به سمت تشکیل همین امت واحده پیش رود، البته در این مسیر خطرات و موانعی وجود دارد. باید توجه داشت دشمن هیچگاه علاقمند نیست که چنین امتی تشکیل شود، لذا سعی می کند با ایجاد زمینه هایی با عنوان نوگرایی، اصلاحات و ضرورت تحول، امت اسلام اهداف خود را تغییر دهد، به عبارت دیگر کوشش دشمن برای تغییر اهداف راهبردی از مهمترین موانعی است که بر سر راه تشکیل امت واحده مانع تراشی می کند.
علاوه بر این، تقسیم امت اسلامی به اقوام و طوایف مختلف و تاکید بر پُررنگ کردن اختلافات زبانی، قومی و فرقه ای و حتی مذهبی هم از جمله موانع بر سر راه تشکیل امت اسلامی است و هم نشان می دهد که دشمن سال ها فعالیت کرده تا از طرقی همچون ایجاد مرزهای جغرافیایی مصنوعی میان کشورهای اسلامی از تشکیل این امت جلوگیری کند!
برای مثال در گذشته در شمال آفریقا کشورهای مصر، لیبی و تونس یک کشور بودند و نیز سوریه، لبنان، فلسطین و بخشی از عربستان هم یک کشور؛ اما در قرون اخیر دشمن کوشید مرزهای مصنوعی و جغرافیایی را پُررنگ و گرایش های زبانی را ایجاد کند تا اینگونه تشکیل امت اسلامی دچار نقصان شود. بنابراین، برای تشکیل امت اسلامی موانعی وجود دارد و نیز دشمنانی که در شرایط جدید با آخرین ابزارها درصدد اند موانع را پُررنگ و در مقابل، عواملی که سبب ایجاد امت می شود را کم رنگ کنند آنهم از طرقی همچون تغییر اهداف به جای تغییر شیوه ها و نیز به حاشیه راندن اعتقادات مذهبی!
علاوه بر این، یکی دیگر از روش های آنها در این مسیر، حذف ایدئولوژی از سطح تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها در جهان اسلام است برای این منظور در تبلیغ می کوشند که نشان دهند ایدئولوژی مانعی برای سیاستگذاری است البته آنها اهداف راهبردی را نیز تغییر داده و افکار و اندیشه در جهان اسلام را به سمت جزیره ای سوق می دهند چراکه تفکر جزیره ای از شیوه هایی است که دشمن برای کم ارزش کردن امت اسلامی از آن استفاده می کند؛ نتیجه آنکه وقتی ایدئولوژی تضعیف شود امت واحده اسلامی تشکیل نخواهد شد.
آنچه که امروزه گروه های تکفیری امثال جیش النصره، القاعده و طالبان انجام داده و به هر بهانه ای مسلمانان را تکفیر می کنند چقدر در مسیر تشکیل امت واحده اسلامی مانع تراشی کرده و جهان اسلام را این هدف اصیل دور می کند؟
گروه های تکفیری زیان های بسیار و خسارات جبران ناپذیری را در ابعاد مالی، جانی و فرهنگی به اسلام وارد کرده اند. برای مثال در بُعد مالی زیرساخت هایی بسیاری را در کشورهایی همچون سوریه و عراق به طور کلی از بین برده اند یا مقدمات این تخریب را فراهم کرده اند، در بُعد جانی بسیاری از افراد را کشته و آواره کرده اند؛ علاوه بر این، چهره ای زشت و کریه از اسلام به نمایش گذاشته اند که این مسئله بر سر راه تشکیل امت اسلام مانع تراشی می کند چراکه امت اسلامی زمانی تحسین برانگیز و افتخارآفرین است که چهره اسلام مخدوش نباشد.
اما تکفیری ها با مخدوش کردن چهره اسلام، علاقمندی به تشکیل امت واحده اسلامی را کاهش می دهند؛ آنها همچنین با بدبین کردن شیعه و سنی نسبت به یکدیگر می کوشند این دو مذهب هیچ گاه به هم نزدیک نشوند و این بزرگترین اقدام علیه امت واحده اسلامی است، البته نتوانسته اند بخش های بزرگی از پیروان مذاهب را مقابل یکدیگر قرار بدهند، اما متاسفانه برخی بدبینی های فرهنگی را رقم زده اند. آنها به شیوه های نظامی متوسل و به تحرکات باندی محدود شده اند و خوشبختانه موفق نشده اند که توده مسلمین را مقابل یکدیگر قرار بدهند اما به طور کلی هدفشان این است که جنگ میان شیعه و سنی را به راه انداخته و امت اسلامی را به رویایی دست نیافتنی تبدیل کنند!
آیا علوم انسانی غربی و مبانی فکری ای که همچون اومانیسم القاء می کند می تواند مانعی بزرگ بر سر راه تشکیل امت واحده اسلامی و نیز نفی این امت با اهداف اصیل و جهانشمول باشد؟
علوم انسانیِ غربی از چند جهت زمینه تشکیل امت اسلامی را از بین می برد؛ نخست آنکه این علوم تعریفی از انسان ارائه می کند که دیگر فرد، انسانی نیست که باید در امت اسلامی فعالیت کند، باید توجه داشت امت اسلامی به خدا اعتقاد دارد و در اشتراکات اعتقادی نسبت به خدا، قرآن و پیامبر (ص) پیوند دارند اما علوم انسانی غربی با نفی خدا، قرآن و پیامبر (ص) و معنویت، طبیعتا پیوند اصلی که باید بین آحاد امت اسلامی ایجاد شود را نیز از بین می برند.
همانطور که گفته شد امت در هدف و اعتقادات مشترک با ملت تفاوت دارد اما علوم انسانی غربی، اشتراکات اعتقادی را حذف و انسان را حیوانی پیچیده تر از حیوانات معمول تعریف می کند، یعنی انسان را حیوان رشدیافته می داند که جنبه معنوی واعتقادی در او معنا ندارد و این یعنی تضعیف تشکیل امت اسلامی.
در مرحله بعد می رسیم به حرکت و هدف مشخص؛ علوم انسانی جدید در هدفی که برای انسان معرفی می کند هیچ ارتباطی با اهداف عالیه و الهی و معنوی ندارد بلکه رفاه و آسایش انسان را در نظر دارد که نهایتا به نوعی پوچ گرایی و فایده گرایی و زندگی مسالمت آمیز می انجامد و هیچ گاه نمی تواند موجب تشکیل امت اسلامی که دائما باید رو به پیشرفت باشد و مجموعه انسان ها را به سمت رشد ببرد، شود.
نهایتا آنکه علوم انسانی غربی، اعتقادات اروپایی و فرنگی را با عنوان اصول خود به جوامع اسلامی القاء می کند که عدم دینی و علمی بودن و نیز اثبات نشدن این اصول، اندیشه های غربی را ترویج می کند و به هر اندازه که به این اندیشه های غیرعلمی و غیردینی آلوده شویم به همان اندازه از تشکیل امت واحده اسلامی دور خواهیم شد.
تشکیل امت اسلامی با دایره شمول و راهبردها و اهداف کلان چه تاثیر بر ساخت تمدن نوین اسلامی و احیای مولفه های تمدنی گذشته ما دارد و آیا بین این دو رابطه ای معنادار برقرار است؟
قطعا بین این دو ارتباط و پیوند است؛ چراکه زمانی می توان از احیای تمدن بزرگ اسلامی سخن گفت که ما امت اسلامی را داشته باشیم و به این سمت حرکت کنیم چرا که حرکت امت اسلامی به این سمت است. امت اسلامی باید هدف راهبردی و معین داشته باشد که تشکیل تمدن این هدف است و در مقابل امت اسلامی باید تشکیل شده باشد از مجموعه ای هدفدار و معتقد به اسلام که این نیازمند تشکیل امت اسلامی است. پس بین این دو ارتباطی معنادار برقرار است.
نظر شما