ساختار رایزنی فرهنگی ایران باید تغییر کند

خبرگزاری شبستان: دکتر امیراحمدیان معتقد است اگر بخواهیم به فرهنگ ایران خدمت کنیم باید رایزنی فرهنگی را منحل کنیم و یا ساختارش را عوض کنیم زیرا ساختار کنونی رایزنی فرهنگی ایران کارآمدی لازم را ندارد.

دکتر بهرام امیراحمدیان، کارشناس قفقاز، پژوهشگر و استاد دانشگاه در پاسخ به این سوال که با توجه به مصادره مشاهیر ایران توسط کشورهای همسایه رایزنان فرهنگی چه اقداماتی باید انجام دهند به خبرنگار شبستان گفت: متاسفانه رایزنان فرهنگی از اهداف خود عقب افتاده اند. اگر بخواهیم به فرهنگ ایران خدمت کنیم باید یا رایزنان فرهنگی را منحل کنیم و یا ساختارشان را عوض کنیم. ساختار کنونی رایزنان فرهنگی کارآمدی ندارد.

 

دکتر امیراحمدیان با بیان اینکه رایزنان فرهنگی توانایی لازم را ندارند، عنوان کرد: در مسکو رایزن فرهنگی داریم که کارش اشاعه فرهنگ روسی است و کتاب روسی ترجمه می کند و این سوال پیش می آید که ایشان رایزن روس هست یا ایران؟ روس ها از ما شناختی ندارند، خوب است که با فرهنگ ایرانی آشنا شوند. کتاب های ایرانی باید به زبان روسی ترجمه شود و این یکی از راه های آشنایی با فرهنگ ایرانی است.

 

وی با اشاره به اینکه نباید خود را دست کم بگیریم، اظهار داشت: منابع و صنایع ما بیشتر از روسیه است. چرا باید خود را کوچک کنیم. من تمام نقاط روسیه را سفر کردم و تعجب می کنم که اینقدر روسیه را گنده می کنند، رایزنان ما باید قدرت ایران را به روسیه نشان دهند.

 

این کارشناس قفقاز خاطرنشان کرد: نمایندگان فرهنگی ایران در کشور ما نقش مهمی در معرفی ایران، تمدن شکوفا و فرهنگ غنی ایرانی دارند. در زمانی که جمهوری آذربایجان و قزاقستان نبود جغرافیای ایران بوده است.

 

دکتر امیراحمدیان با ذکر خاطره ای یادآور شد: در مراسمی رییس سازمان فرهنگی آی سس کو سخنرانی داشت. بعد از سخنرانی من به نزد ایشان رفتم و اعتراض کردم. او از گفت وگوی تمدن ها صحبت می کرد و از ایران سخنی نگفت و به همین دلیل من به وی اعتراض کردم.

 

به گفته این پژوهشگر و استاد دانشگاه، ما باید از کیان و هویت ایرانی خود دفاع و نگذاریم که سایر کشورها مشاهیر ما را به نام خود مصادره کنند.

 

وی با بیان اینکه ساختار در رایزنی های فرهنگی باید درست و اصلاح شود، عنوان کرد: اگر این ساختار درست شود، سبب نزدیکی کشورها به یکدیگر می شود پیشنهاد من این است که مشترک کار کنیم. در مورد ناصرخسرو، بوعلی، رودکی و خوارزمی با کشورهای آسیای مرکزی صحبت کنیم. فیلم مشترک بسازیم و کنفرانس مشترک برپا کنیم. این کارهای مشترک باعث گره خوردن فرهنگ های ما می شو.د به هر حال راه هایی است که ما را به هم نزدیک می کند ما باید با هم کار کنیم و به هم نزدیک شویم.

 

این پژوهشگر و استاد دانشگاه با اشاره با داستانی یادآور شد: سه دوست در سفری تصمیم می گیرند که ساعات شب را تقسیم کنند. دونفر بخوابند و یک نفر نگهبانی بدهد. شیفت نفر اول آغاز می شود. او برای اینکه خوابش نبرد شروع می کند با چوب عروسک ساختن. نفر بعدی برای نگهبانی بیدار می شود و از نفر اول می پرسد چه کردی که خوابت نبرد. خراط می گوید که عروسکی ساختم. نفر دوم که خیاط بود برای اینکه خوابش نبرد تصمیم می گیرد برای عروسک چوبی لباسی بدوزد. نفر سوم برای شیفت نگهبانی بیدار می شود و چشمش به عروسک می افتد و متوجه می شود که کار دوستانش است. او که عابد بوده شروع به دعا می کند که خدا روحی در عروسک بدمد و زنده شود صبحدم این سه دوست با دختر زیبایی مواجه می شوند و هر یک ادعا می کند این دختر من است. خراط می گوید اگر من از چوب عروسک را نتراشیده بودم الان دختری در کار نبود . نفر دوم می گوید من برایش لباس دوختم پس متعلق به من است. نفر سوم می گوید اگر من دعا نمی کردم که او جاندار نمی شد پس این دختر برای من است. حکایت مولوی ، حکایت این دختر است. ما ، ترکیه و افغانستان هر یک او را متعلق به خود می دانیم. مولانا در بلخ(افغانستان امروزی) به دنیا آمد، در ایران به رشد و شکوفایی رسید و در قونیه به خاک سپرده شد.

 

 

کد خبر 514357

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha