علیرضا ملایی توانی، رییس پژوهشکده تاریخ پژهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در گفت و گو با خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان در پاسخ به این سوال که این پژوهشگاه در طول عمر پنجاه ساله خود چه خدماتی در حوزه علوم انسانی داشته است، گفت: برای پاسخ به این سوال ما باید بر این نیم قرن گذشته مروری داشته باشیم.
وی با بیان این که این سال ها طی سه دوره متفاوت قابل بررسی است، ادامه داد: دوره نخست که نسبتا طولانی است و در قیاس با دو دوره بعدی، فاصله سال های 1344 تا 1361 را شامل می شود؛ دوره دوم فاصله سال های 1361 تا 1363 را در بر می گیرد که این پژوهشگاه با نام موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی فعالیت می کرد و دوره سوم از سال های 1373 تا امروز را شامل می شود.
ملایی توانی با بیان اینکه ما در دوره نخست با مجموعه متنوعی از نهادها رو به رو هستیم که هر یک با انگیزه ها و اهداف و کارویژه های متفاوتی تاسیس شده بودند، افزود: اما روح کلی و غالب بر همه این نهادها تفکر و تامل و پژوهش در حوزه مطالعات علوم انسانی بوده که عمدتا بر مباحث فرهنگی و اجتماعی و ادبی ایران تاکید داشته است؛ موسساتی همچون بنیاد فرهنگ ایران، بنیاد شاهنامه، مرکز اسناد آسیایی، مرکز بررسی فرهنگ ها، انجمن حکمت و فلسفه ایران، فرهنگستان زبان و ادب فارسی و ... در همین راستا فعالیت کرده اند.
رییس پژوهشکده تاریخ پژهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ویژگی دیگر دوره یاد شده را نظارت مستقیم و غیرمستقیم مقامات ارشد حکومت پهلوی بر این نهاد علمی دانست و گفت: انتظار کلی از این موسسات آن بود که در راستای تحکیم مبانی فکری و دفاع از هویت ایرانی – البته آن گونه که حکومت تعریف می کرد- و در مواجهه با مخاطراتی که اصل و بنیان حاکمیت وقت را تهدید می کرد، فعالیت داشته باشند اما با این وجود در این دوره موسسات ذکرشده توانستند کارهای مهمی به ویژه در عرصه بازخوانی، گردآوری و انتشار آثار فاخر مرتبط با تاریخ و فرهنگ و علم و هنر ایرانی ارائه کنند لذا فعالیت عمده این موسسات در این دوره بر همین وجه از اقدامات متمرکز بود.
به گفته وی در دوره نخست اقدام مهمی که نهادهای یادشده انجام دادند، شناسایی و ساماندهی شبکه ای و مجموعه ای پژوهشگران و متفکرانی بود که در این عرصه ها به صورت پراکنده در حوزه های مختلف علوم انسانی فعالیت می کردند و این موسسات توانستند این افراد را شناسایی کرده و در همکاری با نهادهای فرهنگیِ بین المللی همچون یونسکو، نقش مهمی در جهان فرهنگی ایرانی ایفا کنند.
وی با بیان این که در دوره دوم یعنی فاصله میان سال های 61 تا 73 دوره گذار به شرایطی است که منتهی به تأسیس پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی شد، اضافه کرد: در این دوران مجموعه نهادهای پراکنده با کارکردهای مختلف ناگزیر بودند در ذیل موسسه فرهنگی فعالیت کنند، بنابراین، هنوز نیاز به زمان بیشتری بود تا یک نوع انسجام و وحدت فکری و عملی و نظری پیرامون فعالیت های آن شکل بگیرد تا موسسه مطالعات فرهنگی بتواند هویت علمی و فرهنگی مشخصی پیدا کند.
رییس پژوهشکده تاریخ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: بنابراین از آنجا که دستیابی به این هویت با توجه به فضای فرهنگی پس از انقلاب و تغییر در جهت گیری و نگرش های انقلاب اسلامی و نگاه متفاوتی که به مقوله علوم انسانی و به مساله فرهنگ می شد و با تلقی های حکومت پهلوی در تضاد کامل بود لذا در مسیر این هویت یابی جدید، ناگزیر برخی موسسات با سابقه تر همچون فرهنگستان زبان و ادب فارسی یا انجمن حکمت و فلسفه از پیکره آن جدا شدند.
به گفته وی در این دوران به دلیل شرایط پُرتلاطم سیاسی کشور و نیز تلاش حوزه های علمیه برای مدیریت و تاثیرگذاری بر علوم انسانی پژوهشگاه نتوانست فعالیت علمی درخشانی داشته باشد.
ملایی در ادامه بیان کرد: اما دوره سوم، زمانی است که پژوهشگاه هویت علمی، خط مشی فرهنگی و جایگاه و هویت خود را بازیافته است و به همین دلیل بر اساس یک ساختار منسجم و شکل دادن پژوشکده های مختلف می کوشد جایگاه مسلطی را در گفتمان سازی، پیشرفت و تحول علوم انسانی در ایران ایفا کند و تمام تلاش آن این است که نقش پیشگامی خود را تداوم بخشد.
به گفته عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این مسیر انبوهی از مجلات علمی پروهشی، طرح های تحقیقاتی و پایگاه های الکترونیکی برای توسعه علوم انسانی همچون پرتال جامع علوم انسانی شکل گرفت و پژوهشگاه به کانونی در جهت رایزنی های علمی در حوزه علوم انسانی تبدیل شده است و به نظر می رسد با عنایت برنامه توسعه و نیز طرح های جامعی که درباره تحول و شکوفایی علوم انسانی در دست مطالعه دارد، در آینده بتواند جایگاه مسلطی در میان دانشگاه ها و نهادها و همه موسسات دست اندر کار در عرصه علوم انسانی ایفا کند.
ملایی در پایان خاطر نشان کرد: خوشبختانه این ظرفیت ایجاد شده و بستر برای همکاری و همفکری بزرگان علوم انسانی و صاحبنظران و اندیشمندان شکل گرفته است و همین امر چشم انداز روشن و امیدبخشی را به سوی اعتلای علوم انسانی در ایران و افزایش نقش و کارکرد دانش آموختگان ایفا می کند.
نظر شما