خبرگزاری شبستان - گروه قرآن و معارف: "علمای اخلاق همواره به ما گوشزد کرده اند که آن نقطه ای که انسان در این راه باید از آنجا شروع کند و پیش برود، عمل به واجبات و پرهیز از محرمات است. این شیوه راهیافتگان به معرفت الهی است که انسان اگر می خواهد در مسیر این سلوک قرار بگیرد از عمل به واجبات یعنی حداقل واجبات آغاز کند. توجه کنید که در مجموع دین درباره اعمال واجبات خیلی سختگیرانه عمل نمی کند. آیه قرآن است که می فرماید: "يُرِيدُ الله بِكُمُ اليسر وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ العسر/ خداوند برای شما آسانی و گشایش می خواهد . خداوند برای شما سختی و تنگنا نمی خواهد." مثلا در احکام اسلام واجبات نماز روزانه 17 رکعت تعیین شده است که اجرایش سخت نیست. نکته بعدی که علمای اخلاق به ما در کنار انجام واجبات تأکید می کنند این است که از محرمات دوری کنیم تا آن واجبات برای ما بمانند. اگر ما این دو ضرورت را در کنار هم پیش بردیم در آن صورت آرام آرام خداوند توفیقاتی را برای ما پیش می آورد تا بتوانیم گام های بعدی را به تدریج طی کنیم. مثلا وقتی کسی از همان واجبات حداقلی آغاز و محرمات را هم ترک کرد، آرام آرام شوق مستحبات هم در قلب او جوانه می زند و او را به افق های جلوتری هدایت می کند تا توفیق درک درجات بالاتر و بالاتر را داشته باشد."
بخش سوم و پایانی گفتگو با مجید معارف، کارشناس قرآن وحدیث را درباره چگونگی دستیابی به تناسب عمل و قول یا رفع شکاف میان گفتار و رفتار را می خوانید.
در برخی از آموزه های دینی حتی در همین یقین هم به عنوان عامل تناسب میان علم و عمل یا گفتار و رفتار طبقه بندی هایی دیده می شود. این که مثلا می بینیم که گفته می شود پایین ترین مرتبه یقین، علم الیقین است و بعد هم عین الیقین و سرانجام حق الیقین. ارتباط این مفاهیم با همان تناسب میان علم و عمل در چیست؟
بله، ببینید در فرهنگ دینی ما همه چیز مراتب دارد. نکته این جاست که تقوا هم مراتب دارد. ما یک تقوای حداقلی داریم که "فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ / تا آن جا که می توانید تقوا پیشه کنید و از خدا پروا داشته باشد" و یک تقوای حداکثری هم داریم که "اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ." توجه کنید که آن جا می گوید تقوای الهی را تا آن جا که می توانید مراعات کنید و در این جا می گوید تقوای الهی و پروای خداوند را مراعات کنید آن طور که شایسته خداوند است. یعنی به هر حال این مسیری است که از حداقل آغاز می شود که برای انسان های عادی است، آدم هایی که می خواهند این تطابق بین گفتار و رفتار را طی کنند در آغاز مسیر در حد توان و استطاعت پروای خداوند را داشته باشند. در این جا هم شما در همان مسیر تطابق هستی، یعنی گفتار و رفتارت دارد به هم نزدیک می شود اما در آن حد اعلا معصومین، پیامبران و امامان قرار دارند و این تقوای حداکثری که "اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ" از عهده معصومین برمی آید اما افراد عادی هم در همین مسیر می توانند جلو بروند. اما آن طبقه بندی که شما اشاره کردید هم با این بحث تناسب دارد، یعنی آن مرتبه تقوای حداقلی و میانی همان مرتبه علم الیقین و عین الیقین است. یک وقت شما از دور دودی را در هوا می بینی. خود آتش را نمی بینی و آتش در منظر نگاه تو نیست اما با دود به وجود آتش پی می بری و از اثر به مؤثر می رسی. این هم یک نوع کشف حقیقت و همان تقوای حداقلی است. یک نوع علم و آگاهی است و از آثاری به مسبّب و علت می رسید که در نزدیکی های این دود، آتشی برپا شده است و یک وقت هم نزدیک تر می شوید - به آن حقیقت تقرب می جویید - و آتش را با چشم خودتان نمی بینید یعنی به تدریج از آن تقوای حداقلی عبور می کنید و حقیقت را با چشمان خود می بینید که در این صورت باز آن انطباق میان علم و علم یا گفتار و رفتار در شما بیشتر می شود و به غنای بیشتری می رسد. یک وقت هم کسی اصلا درون آن آتش است و می تواند حقیقت آن آتش را متوجه شود. این دیگر در مرحله اعلا یا همان تقوای حداکثری و عصمت است که هیچ گونه تناقض و تباینی میان علم و عمل در وجود شخص دیده نمی شود.
پس می توان امیدوار بود که آدم های عادی هم با مجاهدت و تلاش به مراتب بالای این تصفیه روح و جان برسند و آن تناقض ها در وجودشان کم رنگ شود؟
بله، دقیقا همین طور است. اگر انسان در این مسیر قرار بگیرد نصرت های الهی با او خواهد بود و به میزانی که انسان در این راه توفیق به دست می آورد به درجات بالا و بالاتر هم می رسد. در روایات از پیامبر داریم که: "من عمل بما يعلم، ورّثه اللّه علم ما لم يعلم / هر كس به آنچه مى داند عمل كند. خداوند آنچه را نمى داند به او ياد مى دهد". یعنی وقتی شما به آن چه می دانی عمل کن و به واسطه عمل به آن دانش، خداوند شما را به مراتب و سطوح عالی تری از آگاهی ومعرفت می رساند.
نکته مهمی که این وسط وجود دارد این است که بسیاری از افراد می خواهند و حقیقتا دوست دارند که این مسیر تطابق میان عمل و گفتار را طی کنند. یک وقتی کسی از این شکاف در درون خودش اطلاع ندارد یا آن را به چیزی نمی گیرد یک وقتی هم ما آدم هایی را می بینیم که واقف به این شکاف در درون خودشان هستند و آزار می بینند وقتی متوجه می شوند در آنچه می گویند با آنچه که به آن عمل می کنند نوعی دوگانگی وجود دارد. اگر کسی می خواهد در این باره تمرین و ممارست کند تا به آن مراتب بالاتر که آن جا این دوگانگی ها مرتفع می شود برسد چه کار باید بکند؟
ببینید علمای اخلاق همواره به ما گوشزد کرده اند که آن نقطه ای که انسان در این راه باید از آنجا شروع کند و پیش برود، عمل به واجبات و پرهیز از محرمات است. این شیوه راهیافتگان به معرفت الهی است که انسان اگر می خواهد در مسیر این سلوک قرار بگیرد از عمل به واجبات یعنی حداقل واجبات آغاز کند. توجه کنید که در مجموع دین درباره اعمال واجبات خیلی سختگیرانه عمل نمی کند. آیه قرآن است که می فرماید: "يُرِيدُ الله بِكُمُ اليسر وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ العسر/ خداوند برای شما آسانی و گشایش می خواهد . خداوند برای شما سختی و تنگنا نمی خواهد." مثلا در احکام اسلام واجبات نماز روزانه 17 رکعت تعیین شده است که اجرایش سخت نیست. نکته بعدی که علمای اخلاق به ما در کنار انجام واجبات تأکید می کنند این است که از محرمات دوری کنیم تا آن واجبات برای ما بمانند. اگر ما این دو ضرورت را در کنار هم پیش بردیم در آن صورت آرام آرام خداوند توفیقاتی را برای ما پیش می آورد تا بتوانیم گام های بعدی را به تدریج طی کنیم. مثلا وقتی کسی از همان واجبات حداقلی آغاز و محرمات را هم ترک کرد، آرام آرام شوق مستحبات هم در قلب او جوانه می زند و او را به افق های جلوتری هدایت می کند تا توفیق درک درجات بالاتر و بالاتر را داشته باشد.
نظر شما