حکومت و تمدن جامعه پیامبر(ص) مسجد محور است

خبرگزاری شبستان: حجت الاسلام مهاجری با اشاره به جایگاه مسجد در جامعه صدر اسلام، گفت: حکومت و تمدن جامعه پیامبر(ص) مسجد محور است.

به گزارش خبرنگار مسجد و کانون های مساجد خبرگزاری شبستان: مسجد در  زمان صدر اسلام نقش کلیدی در اداره جامعه داشت و آموزه های دینی و بسیاری از مسایل اجتماعی در مسجد فرصت بروز و ظهور داشتند. پیامبر(ص) مسجد را محور جامعه قرار داده بود و همین رویکرد آن حضرت نشان از جایگاه رفیع مسجد دارد که در طول اعصار بعد از پیامبر(ص) نیز حفظ و به امروز رسید. هرچند که امروز با تغییر شرایط جوامع شرایط به گونه ای دیگر رقم خورده است و شاید بسیاری از کارکردهای گذشته مسجد امروز در میان نهادهای دیگر تقسیم شده باشد ولی مسجد همچنان همان جایگاه وحدت بخش خود را دارد.

 

در راستای بررسی این مساله با حجت الاسلام مهاجری، کارشناس فرهنگی و صاحب نظر حوزه مسجد به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:

 

آموزه های راهبردی پیامبر اسلام نسبت به مساله مسجد چه بود و امروز چگونه می توانیم آن آموزه ها را احیا کنیم؟

 

برای پاسخ به این سوال موضوع صحبت ام را از دکترین پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) در عرصه سیاسی و اجتماعی و دفاعی آغاز می کنم.  برای اینکه با جایگاه مسجد در دکترین سیاسی اجتماعی پیامبر آشنا شویم یک مقدمه ای را باید بگویم و آن اینکه دین خدا در آموزه های وحیانی نور معرفی شده است و برای انسان ها و جامعه نورانیتی دارد.

 

خداوند در آیه اول سوره ابراهیم می فرماید: « الَر كِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ » (الف لام راء كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده ) .

 

در جامعه بسیاری هستند که با روشنایی موافق نیستند، کسانی که راهزن منافع و سرمایه های مردم بوده و دنبال تاریکی اند. روشنایی چهره ها را مشخص و راه از بیراه را مشخص می کند، دوست از دشمن را تبیین و تعیین می کند، در آیه دیگری در سوره فرقان می فرماید: « وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا » (و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از گناهكاران قرار داديم و همين بس كه پروردگارت راهبر و ياور توست ) .

 

هر پیامبری که آمد چراغ دین را روشن کند و روشنایی بدهد که مردم با دید باز ببینند و منافع و دوست و دشمن شان را بشناسند با مخالفت مواجه می شود و عده ای از آنان که منافع شان تهدید می شود رو به رویش می ایستند و این استثنا نبود، هر هابیلی آمد قابیلی مقابل اش در امد، هر ابراهیمی آمد نمرودی در برابرش و هر موسی که آمد فرعون و پیامبر ما نیز ابوجهل در برابرش ایستاد و مخالفت کرد.

 

در ارتباط با برخورد با انبیا به طور کل و حضرت رسول به  طور خاص آنها روش ها و برنامه هایی در ارتباط با رسالت نورانی انبیا که ما اوج این تقابل را در صدر اسلام می بینیم داشتند. جبهه کفر در برابر سپاه پیامبر چند رویکرد داشت.

 

دکترینی که پیامبر در عرصه مدیریت جامعه اتخاذ می کند بر اساس رویکردی است که دشمن دارد، چشم در چشم دشمن، کاملا رصد می شود و بعد تدبیر اتخاذ می شود، برخی واکنش و برخی کنش است.

آنها اقدام می کنند پیامبر جواب می دهد، این نکته را گفتم از این جهت که ما از نظر مشابهت های تاریخی عناصر و مولفه های مشترکی داریم و باید از راه و روش پیامبر در مقابله با دشمن استفاده کنیم.

وقتی پیامبر رسالت را برای جامعه آن زمان آورد اول حساس نبودند، چون پیامبر را می  شناختند، توان اقتصادی او را می دانستند، عقبه او را می دانستند، آنها با تهدید، یا اینکه با پیشنهاد سرمایه دادن به پیامبر، تهدید و تطمیع،  در هیچ حالتی شرایط را جدی نگرفتند، وقتی رسالت پیامبر را جدی گرفتند که ایمان الهی خانه های آنها را فتح کرد.

 

رفتند در خانه و دیدند که همسر و فرزندشان مسلمان شده اند و آنجا بود که وارد تقابل جدی با پیامبر (ص) شدند، وقتی تهدید را در خانه هایشان احساس کردند مقابله شان جدی شد، اولین کار این بود که کسانی که منافع شان دچار مشکل شده بود اهم از مسیحی و یهودی همه و همه و کسانی که خون یکدیگر را می ریختند با هم متحد شدند و در یک صف در آمدند و در مق ابل پیامبر ایستادند که اوج آن را در جنگ احزاب می بینیم.

 

در وهله دوم آمدند و پیامبرهراسی ایجاد کردند، در آیات آمده است که او را ساحر، مجنون، کذاب، همه چیز گفتند برای ایجاد جنگ روانی وسیع تا کسی رغبت نکند که سمت پیامبر رود.

راه شان را از راه پیامبر کج می کردند، مردم پنبه در گوش می گذاشتند تا ایات را نشوند، چون مردم را از پیامبر ترسانده بودند، سومین مرحله مرحله نفوذ بود که جامعه نبوی را از درون متلاشی کنند.

اما راه حل سوم جنگ نظامی بود که  پیامبر و اصحاب را فیزکی بکشند و از بین ببرند، طرح های ترور پشت طرح های ترور، یا تلاش می کردند از درون نفوذ کنند، تعبیری که اخیرا رهبری نسبت به آن هشدار دادند در واقع سابقه تاریخی دارد یعنی بحث نفوذ که بسیار خطرناک و تشخیص آن سخت است.

 

دشمن برای این که نفوذ کند با تابلو نمی آید، برای اینکه نفوذ کنند از خود ما باید مسلمان تر شوند، نفوذی ها همه جا هستند، گاهی اوقات از ما مسلمان تر، بمب گذاری های اول انقلاب که شهید رجایی را به شهادت رساند از سوی چه کسانی بود؟

 

ما نمی توانیم اعلام برائت کنیم که نفوذی بین ما نیست، هر صفی که هدف اش اسلام و انقلاب باشد همه جا در موضعی است که نفوذی های بیایند از قضا وقتی هم  می آیند از ما مومن تر می آیند و چنین جلوه ای دارند.

وقتی می خواهند نفوذ می خواهند کنند با پرچم یهود و بت پرستی که نمی آیند، باید مسلمان شوند، باید مسجد بسازند. بحث مسجد ض رار صحبت از مسجد نفوذی ها است. شعار و حرف شان اسلام است ولی در واقع عمل شان جز این است.

 

یعنی ملاک ظاهر نیست

بله، مسجد و نماز و سجاده انداختن و جانماز آب کشیدن شان ملاک نیست. خداوند در قرآن می فرماید: « وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ ». آنها عیب برادران را بزرگ می کنند، ترخیب می کنند، ویژگی اسلام ضراری همین است، از شعار نمی شود آنها را تشخیص داد. اتفاقا آنها مثل ما شعار می دهند در راهپیمایی شرکت می کنند، اطلاعیه می دهند اما در واقع روی دیگری دارند.

همچنین در قرآن در مورد مسجد ضرار می فرماید:  وَالَّذِينَ اتَّخَذُواْ مَسْجِدًا ضِرَارًا»  .

سوال کردند که آیا می توانیم این مسجد را بسازیم؟ گفتند: بله. ولی هدف آنها از ساخت مسجد تفرقه میان مسلمین بود، آنها قسم می خوردند که قصد ما اصلاح امت است.

اما رویکرد هجومی دشمن متفاوت است، یکی از بزرگترین ظلم ها در جامعه ما و به مسجد و مسجدی ها همین مقابله ها بوده است. باید بصیرت داشته باشیم.

 

با این وصف و با توجه به اشاراتی که نسبت به رویکرد دشمن برای نفوذ به جامعه مسلمین و مومنین داشتید، اولا نوع برخورد پیامبر (ص) در مواجهه با چنین گروه هایی چگونه بود و امروز ما باید از مسیر مسجد چگونه با دشمن مقابله کنیم؟

 

در ارتباط با این هجوم از اولین کارهایی که رسول الله داشت این بود که دشمن به درستی دوست و دشمن را تعریف می کند، دشمن را معرفی می کند. دوست را معرفی می کند تا کسی جرات نداشته باشد که آدرس دشمن را به دوستان بدهد. اساسا از نخستین آموزه هایی که در دستور کار پیامبر و اصحاب قرار گرفت همین است که حواستان جمع باشد که دشمن کیست.

 

خداوند در آیه 101 سوره نساء می فرماید:  «إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا» البته ما در آیات بسیاری در قرآن داریم که اول دشمن را مشخص کنید. اما مساله دوم معرفی دوستان بود که به آن اشاره کردم، اما مساله آن است که ما به هر بهانه ای حق نداریم کسی را غیر خودی کنیم، یعنی برایش وجاهت درست کنیم و بعد آبرویش را ببریم، مشکل جامعه امروزما جدا شدن از این آموزه هاست، امروز برادر با برادر چه می کند؟ باید ببینیم که اسلام به ما چگونه آموخته است، اگر برادر اشتباهی داشته باشد در روزنامه و رسانه نباید برد، انگار ما یادمان رفته است که باید یقه چه کسی را بگیریم، می فرماید مومنان برادرند و کسی حق ندارد که آنها را از هم جدا کند و در برابرشان قد علم کند. اگر کسی اشتباهی داشته باشد طبق آنچه که خدا فرمود باید او را اصلاح کرد نه اینکه با او دعوا داشت.

 

بنابراین باید خط کش قرآن داشته باشیم و ببینیم آیا ما در رویکردمان نسبت به دیگران و نسیت به برادران دینی در عمل به فرمایش الهی عامل بوده ایم یا خیر، گویی بیش از اینکه حواس مان به دشمن باشد به رصد خودی ها مشغول هستیم و فراموش کرده ایم که اسراییل و انگلیس چه می کنند، فراموش کرده این که اگلیس به دنبال اختلاف افکنی است.

 

اما دومین کاری که پیامبر(ص) کرد تا جامعه دینی ضربه نخورد  این بود که مشخص کرد که مسلمین حق ندارند برادر مسلمان خود را تحقیر کنند، یعنی اگر او مشکلی هم داشت باید به او توصیه کرد و از تحقیر اجتناب کرد. یعنی برادری را تقویت کنیم.

 

اما سومین مساله آن است که در جامعه اسلامی به دنبال ایجاد وجدت با خودی ها و انسجام با آنها باشیم، چه طور است که همه رقبای مسیحی، مشرکین، همه می آیند و علیه پیامبر(ص) در یک ردیف قرار می گیرند ؟

 

بنابراین صف مسلمانان باید متحد و محکم باشد و جای نفود نباشد. دشمن اگر وحدت دارد ما هم باید وحدت داشته باشیم. اما رویکرد چهارم در سیره پیامبر(ص) این بود که با تمام قدرت علیه دشمن حرکت می کرد، همان طور که دشمن در جنگ تمام اختلافات را فراموش کرد و همه گروه ها علیه پیامبر(ص) شوریدند. حال توجه کنیم که در جریان مسجد ضرار نیز اینچنین وضعیتی بود. از این جهت بود که مسجد را تخریب و آتش زدند.

 

 

کد خبر 511543

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha