بنابراین گزارش، روزنامه اعتماد ابتدای سال جاری در گزارشی مفصل به بررسی روابط تجاری ایران و افغانستان پرداخته بود و در بخشی از آن نوشته بود: "حضور ٥٠٠ شركت ايراني در افغانستان و هزار شركت افغاني در ايران به تاييد رايزن بازرگاني ايران و افغانستان نشاندهنده وجود زمينه همكاري مناسب دو كشور است. اين شركتها تنها در شهرهاي مرزي مستقر نيستند و دامنه حضور آنها به شهرهاي داخلي نيز كشيده شده است. همين مساله هم حكايت از وجود پتانسيل بالا براي گسترش اين همكاري دارد. هزار شركت افغان فعاليتشان را بيشتر در صنعت نفت و گاز معطوف كردهاند و سرمايهگذاري آنها صرف نظر از موانع تبادلات پولي نشان از جدي بودن آنها در ورود سرمايههايشان به ايران دارد. بررسي تركيب كالايي واردات و صادرات ايران و افغانستان نشان ميدهد بيشترين صادرات ايران به افغانستان بنزين با ١٧٣ ميليون دلار و بيشترين واردات از افغانستان شتر با ٦/٥ ميليون دلار ارزش بوده است. صادرات ايران به افغانستان شامل بنزين، حلالها و رقيقكنندههاي آلي مركب، كف پوشهاي غيرمخملي باف، ميلههاي آهني، هيدروكربنهاي گازي شكل، فرآوردههايي كه بيش از ٧٠ درصد شامل نفت يا روغن معدني قيري، سيمان سفيد پرتلند، شيريني، نان و رب گوجه ميشود و در مقابل آنچه از افغانستان ميخريم به غير از شتر، دانهها و ميوههاي روغني، بوژي براي حمل و نقل كالا، قطعات خودرو، نباتات و گاو است. شركتهاي ايراني فراواني در اين حوزهها در حال فعاليت هستند و شبكه عظيمي را تشكيل دادهاند. به تازگي در بخشهاي مربوط به معادن نيز شركتهاي ايراني وارد شدهاند. ما شاهد افزايش روزافزون صادرات ايران به افغانستان هستيم و به نظر ميرسد به دليل مشتركات فرهنگي و زباني دو كشور روابط تجاري رونق خيلي خوبي داشته است. افغانستان تقريبا توليدات صنعتي بسيار كمي دارد و بيش از ٩٥ درصد نيازهايش را از خارج تامين ميكند. كالاهاي ارزان قيمت چيني و با كيفيت پايين بازارهاي افغانستان را پر كرده است و مردم به دليل ارزاني ترجيح ميدهند كالاي چيني خريداري كنند. البته اجناس ساخت پاكستان، ايران و تركيه كه غالبا پوشاك است هم فراوان است."
یادآور می شود: آغاز روابط ایران و افغانستان را میتوان قرن دانست یعنی زمانی که افغانستان به تحریک انگلستان از ایران جدا شد و اعلام استقلال کرد. پیش از این واقعه افغانستان و خراسان منطقهای واحد در نظر حاکمان ایران بودند و مشترکات فرهنگی بسیاری داشتند. تلاش انگلیس برای ایجاد یک دولت مستقل هرچند ضعیف در شمال غربی هندوستان که بتواند مانع به خطر افتادن هند از جانب روسیه و ایران باشد، اصلیترین عامل استقلال افغانستان به شمار میرود. در اوایل شاهنشاهی امانالله سعی به عمل آمد که رابطه برقرار شود و در سال ۱۹۲۰ نماینده افغانستان وارد ایران شد و پیشنهاد پنج مادهای را به دولت ایران پیشکش کرد که حاوی این مطالب بود: افتتاح مذاکره دوستی، مبادله سفرا، اقامه قونسل افغانی در مشهد، استقرار روابط پستی و روابط تجاری. این مذاکرات بعد از یک سال منجر به امضای معاهده مودت در سال ۱۹۲۱ بین نمایندگان دو کشور گردید. در مفاد این معاهده، دوستی خوبی بین دو دولت تأکید شده بود. همچنان در سال ۱۹۲۶ معاهده بین دو دولت در نه فصل در کابل به امضا رسید که تأیید مواد معاهده قبلی، عدم تعرض و حفظ بی طرفی هنگام تعرض دولتهای دیگر و امضای قراردادهای تجاری جزء مفاد این معاهده بود. بعد از استقلال افغانستان از ایران، بحث اختلافات مرزی دو کشور، جنگ داخلی و ظهور طالبان و القاعده در افغانستان از دلایل رونق نگرفتن روابط بین دو دولت بودهاست. این روند تا زمان حمله آمریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ ادامه داشت. از آن زمان به بعد بود که با استقرار دولت واحد متمرکز در افغانستان، دو طرف سعی کردند مناسبات خود را گسترش دهند اما اختلافات مرزی ایران و افغانستان همچنان از مهمترین چالشهای موجود بر سر تحکیم روابط است.
نظر شما