به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به مناسبت فرا رسیدن 9 دی، «روز بصیرت و میثاق امت با ولایت» در خصوص مساله بصیرت با حجت الاسلام والمسلمین حمید پارسانیا، رییس پژوهشگاه علوم وحیانی معارج، عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم عليهالسلام، استاد دانشکده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و همچنين عضو گروه مطالعات انقلاب اسلامی و غربشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفت و گو نشسته ایم؛ گفت و گوی ما را با مولف کتاب های «حقیقت و دموکراسی» و «سکولاریسم، مبانی معرفتی و سیمای اجتماعی سکولاریسم و معنویت» در ذیل می خوانید:
جناب آقای پارسانیا! نگاه اسلام به بصیرت از چه زاویه ای قابل بررسی است و این دین ناب چه نقشی برای بصیرت در توفیق انسان و اجتماع قائل است؟
بصیرت نوعی بینش است که با آن انسان توان درک اموری را می کند که با آنها مواجه است. معرفت انسان معرفتی است که انسانی بودن آن با بصیرت مشخص می شود وگرنه حواس را همه موجودات دارند. بنابراین، بصیرت تنها یک درک معرفتی نیست بلکه درک وجودی است که علاوه بر فهم، در انگیزه هم حضور دارد.
افراد وقتی که با حوادث مواجه می شوند بر اساس آن شناخت کلی که نسبت به جهت گیری و جایگاهشان در جهان، به تحلیل مسائل می پردازند. اگر نگاه کلان ما نگاه محدودی باشد، موجب می شود همه ادراکات و رفتارهایمان نیز محدود باشد. وقتی نگاه کلان انسانی کور باشد، فاقد بصیرت است. انسان مومن بصیرتی کامل داشته و هم ایمان دارد به خداوند همه هستی، و هم همه ادراکات خود را در ارتباط با او سامان می بخشد، می داند از نزد او آمده به سوی او می رود. اما انسانی که فاقد بصیرت است، در محدوده هواهای دنیوی و زمینی خود همه چیز را تحلیل می کند لذا از درک واقعیات عاجز می ماند و به تناسب انگیزه های محدود خود به تحلیل مسائل می پردازد.
پیام و جهت گیری نخستینِ اسلام، بصیرت بخشیدن به انسان است و افق نگاه انسان را گسترده و باز کرده و همین مساله باعث می شود تا آدمی از تحمیل انگیزه های محدود خود برای شناخت حقایق مصون بماند.
بصیرت ابعاد مختلف نسبت به موضوعات گوناگون دارد؛ در حوزه مسائل اجتماعی نیز بصیرت داشتن یک شناخت کلی و کلان نسبت به مسائل پیرامون خود داشتن است.
حضرت امام (ره) در یکی از اولین نوشته های اجتماعی ایشان که به دست ما رسیده، دعوت به مفاد همین آیه کرده اند و زندگی اجتماعی و سیاسی ایشان نیز مصداق عمل کردن به این آیه بود. امام (ره) در فعالیت های اجتماعی خود، منافع محدود و پیرامون خود را هدف قرار نمی دادند و مسائل اجتماعی را در ارتباط با آثار منافع و مضاری که به این گونه از امور باز می گشت، تحمیل نمی کردند و عمل اجتماعی خویش را با این معیارها سازمان نمی دادند؛ قیام و قعودشان را در مدار آن چه که خدا می خواست شکل می دادند و مسائل را هم با میزان آن می سنجیدند و این یعنی بصیرت.
اهم مشکلاتی که در جامعه اسلامی و فعالیت های اجتماعی با آن مواجه هستیم، بی بصیرتی و کم بصیرتی است؛ خود و گروه و باند خود و علایق و منافع خود و کسانی که را که با خود مرتبط هستند، مبانی تحلیل و عمل قرار می دهیم و افق نگاه مان را به منافع و اولویت های جهان اسلام و مسلمانان پیوند نمی زنیم و این مساله موجب می شود بسیاری از فرصت های تاریخی را از دست بدهیم و در درازمدت خود و گروهمان و نیز مجموعه ای که برای آن تلاش می کنیم آسیب می ببیند.
با این ضرورت و نیاز حیاتی انسان به بصیرت و معرفت به امور، چه راهکارهایی برای بصیرت افزایی می توان به کار بست؟
از آن چه که درباره بصیرت بیان شد، راه های تحصیل و افزایش آن هم مشخص می شود و یکی از مهم ترین آنها این است که انسان به سوی موازین و معیاهاریی در این زمینه حرکت کند یا خود را متهم بداند: «بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ؛ هر چند در ظاهر براى خود عذرهايى بتراشد.» (آیه 14 سوره قیامت)
بنابراین، تا مطلبی روشن و حجتی برای انسان تمام نشده، شتاب زده عمل نکند و وقتی که حقیقتی برای او روشن شد، برای رعایت منافع و مصالح شخصی و گروهی خود، از بیان و افشای آن حقیقت و تلاش برای آن خودداری نکند و بداند هر قدم و گامی که انسان به سوی حقیقت برمی دارد، به تناسب افق های جدیدی به سوی او باز می شود: «إِن تَتَّقُوا اللَّهَ يَجعَل لَكُم فُرقانًا».
لذا کسی که بر اساس تقوا عمل می کند، خداوند فرقان و عامل تشخیص بین حق و باطل را برای او قرار می دهد. در واقع مفهوم این آیه آن است که اگر انسان به مقداری از حقیقت که فهمید عمل نکرد، بصیرت او در تشخیص حق و باطل کم می شود.
بصیرت در دشمن شناسی تا چه میزان می تواند به عنوان عنصر اثربخش در نظر گرفته باشد و از سوی دیگر با توجه به این که امروز جهان اسلام در آتش تکفیر می سوزد، تا چه حدی به افزایش بصیرت در میان مسلمانان نیازمندیم؟
بی بصیرتی موجب می شود انسان در تشخیص دوست و دشمن دچار مشکل شده و دشمنان اصلی را از دشمن غیراصلی تمییز ندهد. بی بصیرتی در مرحله نخست آن چنان نیست که دوست به جای دشمن و دشمن را به طور مطلق جای دوست قرار دهد، انسان که به این مرحله می رسد دیگر کاملا کور می شود. شیطان برای انسانی که بصیرت او گرفتار مشکل شده و برای منحرف کردن اش و دور کردن او از بصیرت، به فریبکاری و خدعه می پردازد و حق و باطل را در هم می آمیزد و خطاهایی که می خواهد انجام دهد، در قالب حق زینت می بخشد. در این راستا در نخستین قدم ها به ویژه در زندگی اجتماعی و مسائل آن، دشمنان اصلی را پنهان می کند و انسان را از تشخیص دوستان محوری و مسیرهای اصلی باز می دارد چرا که حوزه مسائل اجتماعی، حوزه تزاحم هاست بنابراین یک امر فرعی را اصلی تر و برعکس جلوه می دهد و در شرایطی که فتنه اوج می گیرد، تشخیص این مسائل اصلی و فرعی سخت دشوار می شود.
در دوران بعد از رحلت رسول خدا (ص) همه می دانیم که چه فتنه هایی به پا شد و امیرمومنان امام علی (ع) کانون بصیرت امت اسلامی بود. ایشان با امواج مختلفی از مشکلات مواجه شد اما هنر علی (ع) این بود که در آن مقطع تاریخی، مشکلات اصلی را تشخیص دادند و هدف های مهم و اهم را شناختند و اهم را فدای مهم نکرده بلکه مهم را فدای اهم کردند لذا تشخیص اهم و مهم نیاز به بصیرتی دقیق دارد.
در حقیقت شیطان برای فریب دادن در این مواقع از امری که مهم است، استفاده کرده تا امر اَهَم را قربانی کند در واقع در این مواقع شیطان امر و فرمان به سوء و کار بد نمی دهد بلکه انسان را به سوی کار خوب می خواند تا کار خوب تر قربانی شود.
در این خصوص اگر ممکن است اشاره ای کوتاه به یکی از مصادیق تاریخی در خصوص بی بصیرتی که جوامع اسلامی را به انحطاط و انحراف برده است، داشته باشید.
بعد از رحلت پیامبر اکرم (ص) حفظ امت اسلامی و اصل اسلام و جلوگیری از بازگشت و غلبه مجدد کفر مهم ترین کار بود و این امر نیاز به حفظ وحدت امت اسلامی داشت؛ مسائل دیگر از جمله حفظ امامت و ولایت امیرمومنان علی ابن ابی طالب (ع) نیز کار مهمی بود اما در تزاحم بین این دو امر، امیرمومنان (ع) اهم را به خوبی شناختند و از امر مهم به نفع امر اهم دست شستند. این در حالی بود که شیطان های مجسم همچون ابوسفیان نزد علی (ع) آمده و از آن حضرت (ع) می خواستند برای مسائل سیاسی داخل امت اسلامی که بعد رحلت پیامبر (ص) پیش آمده، ایشان وارد عمل شوند. یعنی ابوسفیان در پی آن بود تا با ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی که آن زمان به بهانه یک امر مهم انجام می شد، اساس اسلام را نابود کند.
لذا مشاهده می شود داشتن بصیرت در تشخیص اهم و مهم چه اثر تاریخی تاثیرگذاری دارد. امروز امت اسلامی اعم از شیعه و سنی به برکت این بصیرت امیرمومنان امام علی (ع) مهمان قرآن کریم و پیام روح بخش اسلام هستند.
نظر شما