به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، اسماعیل منصوری لاریجانی در همایش «بررسی آرا و اندیشه های حکمی و تفسیری آیت الله جوادی آملی از منظر پژوهشگران» که صبح امروز دوشنبه، 30 آذرماه به میزبانی دانشگاه تهران با حضور جمعی از اندیشمندان دانشگاهی و حوزوی در دانشگاه تهران برگزار شد، سوالاتی را از غلامحسین ابراهیمی دینانی، چهره ماندگار فلسفه پرسید.
بر اساس این گزارش، منصوری لاریجانی، محقق و مولف عرفان اسلامی با طرح این سوال که حکمت از نظر شما در حوزه فلسفه و معرفت شناسی چه معنایی دارد با توجه به اینکه در آثار شما حکمت تعبیر خاصی داشته و همان حقیقت بیداری را ایجاد کرده و صرف تعقل نیست، خطاب قرار داد و دینانی نیز در پاسخ چنین گفت: حکمت از نظر لغت از حکم می آید و حکم از استحکام؛ استحکام نیز یعنی بسیار محکم و حکم یعنی حاکم بودن عقل. بنابراین، حکمت یعنی اندیشه و تعقلی که عقلانی بوده و استحکام داشته باشد، به همین جهت در جهان اسلام ما به جای فلسفه بیشتر از کلمه حکمت استفاده می کنیم.
وی ادامه داد: فلسفه واژه ای خارجی و یونانی است که از زمان سقراط این کلمه به کار برده شد؛ سقراط خود را فیلوسوفوس یعنی دوستدار دانش می نامید. بنابراین، آنچه استحکام عقلانی و برهانی ندارد حکمت نیست و البته ما حکمای بسیاری در جهان اسلام داشته ایم.
در ادامه این همایش، لاریجانی با طرح سوال دیگری نظر و دیدگاه دکتر دینانی را درباره آیت الله جوادی آملی جویا شد و چهره برجسته فلسفه کشور اینچنین پاسخ داد: بدون ذره ای تعارف می گویم زمانی که افتخار داشتم در محضر علامه طباطبایی باشم حکمت و فلسفه را از ایشان آموختم؛ علامه درس روزانه ای داشت که تنها برخی از طلبه های خاص نزد ایشان حاضر شده و دوره اسفار الشفاء را درس می گرفتند اما ایشان جلسه های خصوصی شبانه ای هر پنجشنبه و جمعه در منزل های مختلف داشت که در آن زمان من که فرد مجردی بودم (اما آیت الله جوادی آملی متاهل و دارای فرزند بود) در این جلسات شرکت می کردم.
ثبات قدم آیت الله جوادی در کسب علم
وی ادامه داد: تعداد حاضران در این جلسات خصوصی از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی کرد و هیچ فردی بدون اجازه و پذیرش علامه نمی توانست در این جلسات حضور پیدا کند. آیت الله جوادی آملی، عضو ثابت و همیشگی این جلسات بودند که حتی یک نوبت نیز غیبت نداشتند. استاد همه مسایل را با نظم می نوشتند و جدیت خاصی در یادگیری داشتند. در این جلسات سوال های بسیاری مطرح می شد و گفت و گو انجام می گرفت و می توان به اصطلاح جدید به آن درس خارج فلسفه گفت که با تدریس یک کتاب ادامه پیدا نمی کرد بلکه سوالی مطرح می شد، سپس پیرامون این سوال بحث و گفت و گو شکل می گرفت به طور مثال بحث قوه و فعل چند ماه به طول می انجامید و اشکالات بسیاری بر مسایل مطرح شده وارد می شد که یکی از مستشلکان اصلی آیت الله جوادی آملی بودند.
این گزارش می افزاید: منصوری لاریجانی سوال بعدی خود را از ابراهیمی دینانی چنین پرسش کرد که چگونه دین و فلسفه با یکدیگر جمع می شوند؛ چهره برجسته فلسفه کشور نیز اینچنین پاسخ داد: هرچه عقل قوی تر باشد، دین نیز قوی تر می شود. روایت است که رسول اکرم (ص) وارد مسجدی شدند و دو حلقه از مردم نشسته بودند که گروهی از آنها عبادت و گروه دیگر بحث علمی می کردند اما پیامبر اسلام (ص) به گروهی که بحث علمی داشتند پیوستند و این مسئله نشان می دهد علم بر عبادت افضل است.
ابراهیمی دینانی تاکید کرد: امروز مدعیان دین در جهان اسلام یعنی گروه های تکفیری همچون طالبان، بوکوحرام و داعش بهره ای از علم نبرده اند اما افراد دینداری هستند به طور مثال ابوبکر البغدادی تمام قرآن را حفظ بوده و شاید بهتر از ما نیز می فهمد اما او اسلامی را به جهان نشان می دهد که فاجعه آمیز و بدنام است. در حقیقت داعش دین باور است اما عقل حسابی ندارد و شاید اگر یک دوره ابن سینا و علامه طباطبایی (ؤه) را می خواندند تا این اندازه بی عقل نبودند و این یعنی قشریت و بی عقلی بنابراین بلایی که آنها بر سر جهان اسلام می آورند مایه تاسف است، جهان اسلامی که سراسر علم و عقل است اما آنها چاقو به دست می گیرند و انسان ها را می کشند.
منصوری لاریجانی در ادامه دینانی را خطاب قرار داد و گفت: مسئله مشترک میان شما و آیت الله جوادی آملی، ارادت به علامه طباطبایی (ره) است که در بیانات و آثارتان هویداست، شما در علامه چه چیزی دیدید که همچنان پس از گذشت چند سال عشق ایشان در شما شعله می کشد؟
آزاداندیش تر از علامه ندیدم!
ابراهیمی دینانی در به پاسخ سوال یاد شده بیان کرد: این پرسش خوبی است و مرحوم علامه یکی از آیات مسلم حق بود؛ من با اینکه همه غرب را دیده و با فلاسفه آن آشنا هستم اما همچنان از عظمت علامه حیران هستم؛ ایشان مردی بود که از شهر سنتی تبریز برخواست در شهر سنتی نجف درس خواند، سپس به شهر سنتی قم مهاجرت کرد و به تحصیل و تدریس پرداخت یعنی علامه در سه شهر سنتی زندگی کرد، بنابراین، علی القاعده ایشان باید سنتی فکر کنند اما من که همه آثار فلاسفه غرب را خوانده ام آزاداندیش تر از این مرد ندیدم. وقتی ظاهر زندگی علامه و تعبد و آرامش ایشان را می دیدیم اینچنین گمان نمی کردیم اما استاد در خلوت به چیزی نبود که فکر نکرده و مطلبی بر او سنگینی نکرده باشد و ما هرچه می خواستیم به علامه می گفتیم و هیچ چیز بر او نکره نبود ضمن آنکه در عمل هیچ واجب و مستحبی از ایشان ترک نمی شد اما در اندیشه کاملا آزاد بود.
منصوری لاریجانی در ادامه سوال پایانی خود را از دینانی اینچنین مطرح کرد: آیت الله جوادی آملی علوم انسانی را اسلامی و غیراسلامی نمی دانند بلکه ماهیت تمامی علوم را الهی و کاشف از حقایقی می دانند که در هستی وجود دارد. نظر شما در این باره چیست؟
دینانی در پاسخ به سوال یاد شده بیان کرد: همین طور است و بدون هستی شناسی سرانجام فرد پوچ گرایی خواهد بود.
نظر شما