به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان « بزنگاه و تنگه احد انقلاب اسلامی همین مساله وحدت حوزه و دانشگاه است. اگر توجه خود را از این تنگه احد بگیریم، انقلاب اسلامی ما با شکست روبه رو خواهد شد. ما باید به سمت تولید علم برویم و این تولید جز با وحدت حوزه و دانشگاه امکان پذیر نمی شود.» این سخنان گوشه ای از صحبت های حجت الاسلام والمسلمین مصطفی جمالی، عضو هئیت علمی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم است که در خصوص مساله وحدت حوزه و دانشگاه با شبستان در میان گذاشته است؛ حاصل گفت و گوی ما را با این پژوهشگر دینی در ذیل می خوانید:
آقای جمالی! با توجه به این که در آستانه فرا رسیدن روز وحدت حوزه و دانشگاه هستیم، به نظر شما این وحدت تا چه اندازه ضرورت داشته و بر نوآوری های علمی تاثیر گذار بوده و در پرتو آن زمینه برای اصلاح سبک زندگی و تمدن سازی فراهم می شود؟
ببیند، امام خمینی (ره) با دقتی که بر موضوع وحدت حوزه و دانشگاه داشتند، همواره این موضوع را مورد توجه قرار می دادند. از سوی دیگر هر سال پیرامون این بحث، مباحثی در کشور مطرح می شود و این مساله ظرفیت آن را دارد که به صورت جدی مورد توجه نخبگان قرار بگیرد در غیر این صورت اصل کیان انقلاب اسلامی به خطر می افتد.
به چه دلیل؟
به دلیل این که مساله انقلاب، مساله تحقق تمدن نوین در دنیای امروز است. امام (ره) و پرچمدار کنونی آن مقام معظم رهبری بارها این مساله را به صورت جدی مطرح و مطالبه کردند و افق انقلاب را افق دستیابی به تمدن نوین اسلامی قرار دادند. تمدنی که قرار است خلاء تمدن های موجود را پُر کند به ویژه با فروپاشی ای که تمدن لیبرال دموکراسی در دنیای امروز پیدا کرده باید تمدنی جامع و کامل در ساحت های مختلف حیات اجتماعی انسان طراحی شود که هم سبک زندگی، هم الگوها، ساختارها و هم تمام الزامات یک تمدن تام و تمام را داشته باشد. بنابراین، تمدن باید مبتنی بر ارزش های دینی عرضه شود و بتواند یک نسخه جدید برای حیات و زیست بشر امروز ارائه کند.
اگر به این مطالبه دقت شود و این گفتمان تمدن اسلامی خوب فهمیده شده و نسبت به آن بصیرت پیدا شود، مخصوصا از جانب نخبگان علمی حوزه و دانشگاه، می توانیم افق های روشنی در این زمینه داشته باشیم. لذا باید به الزامات این گفتمان توجه شود.
این الزامات شامل چه مواردی می شود و چگونه با وحدت حوزه و دانشگاه ارتباط پیدا می کند؟
مهم ترین الزامات این گفتمان، آن است که حوزه و دانشگاه چند موقف تاریخی خود در دنیای امروز را درک کنند و هم رسالتی را که بر دوش دارند یعنی تحقق تمدن نوین اسلامی، نیازمند همان انقلاب فرهنگی است که امام خمینی (ره) فرمودند و بر آن تاکید داشتند. انقلاب فرهنگی نیز به این معناست که ما باید اندیشه تمدن اسلام را تولید کنیم.
بنابراین، باید از یک سو شبکه علوم اسلامی ما تولید شود و این کاری است که دانشگاه های ما انجام دهند و سپس دستیابی به علوم جدید داشته باشیم نه این که علوم موجود را اسلامی کنیم این برای دوره گذار ضرورتی بوده که الان هم مبتلا به آن هستیم. اما برای این که بتوانیم از هژمونی دنیای غرب بیرون برویم و فضای تمدنی غرب را بشکنیم و نسخه جدیدی ارائه دهیم، نیازمند طراحی الگوی جدیدی برای پیشرفت هستیم که این الگو نیازمند یک شبکه علوم کارآمد است.
در این راستا باید علم تولید شود و دانشگاه ما هدف اصلی خود را تولید علم قرار دهد و این تولید علم باید مبتنی بر مبانی دینی و اسلامی باشد و اینجاست که نیازمندی به دانشگاه ها، یک نیازمندی تخصصی و یک اضطرار جدی است نه اینکه فقط یک شعار سوری باشد که هر سال مطرح می شود یا برخی از همایش هایی که برگزار شود برخی از حوزویان دانشگاه بیایند و بر عکس برخی دانشگاهیان حوزه بروند و این گونه این مساله را سطحی بیگریم. بلکه باید وحدت و اتحاد میان این دو نهاد ایجاد شود و حتی دو نهاد نباشد و به یک نهاد جامع تبدیل شوند که جایگاه حوزه دقیق معلوم شود و جایگاه دانشگاه نیز تبیین شده و در یک پیوند تحصصی مبانی علوم را حوزه های علمیه در قالب فقه حکومتی، فقه تمدنی و فقه اجتماعی عرضه کنند و دانشگاه ها مبتنی بر این مبانی و اندیشه ها و آن کلان تمدن اسلایم که توسط حوزه ها جهت گیری ها و مطالبات آن تبیین شده، بتوانند علوم کارآمد را تولید کنند.
لذا وحدت حوزه و دانشگاه باید به عنوان وحدت علمی مورد نظر قرار گیرد نه وحدت صوری. همچنین، باید شبکه علوم کارآمد در حوزه های مختلف علوم به ویژه علوم انسانی تولید شود. در حقیقت بزنگاه و تنگه اُحُد انقلاب اسلامی همین مساله وحدت حوزه و دانشگاه است. اگر توجه خود را از این تنگه احد بگیریم، انقلاب اسلامی ما با شکست روبه رو خواهد شد. ما باید به سمت تولید علم برویم و این تولید جز با وحدت حوزه و دانشگاه امکانپذیر نمی شود.
آیا وحدت حوزه و دانشگاه می تواند بر آرامش فضاهای علمی و رشد علمی و تهذیب در کنار یکدیگر تاثیری نیز داشته باشد؟
وقتی طلبه و دانشجو رسالت خود را در حد تمدن اسلامی بدانند و احساس نیاز به یکدیگر کنند آن هم نه احساس نیاز کاذب یا بازی های سیاسی، - اگر چه این دو قشر باید به عالم سیاست وارد شده و بصیرت داشته باشند اما باید بدانند وظیفه اصلی دانشگاه ها تولید علم است. بنابراین، باید در این راستا گام موثری برداشته شده و فضای آرام همراه با نقد و نظریه پردازی داشته باشیم و بدانیم راهی هم جز این نیست.
این رسالت بزرگ به طور حتم و یقین بستر آرامش را در جامعه علمی کشور ایجاد می کند و از دانشگاه استفاده ابزاری نمی شود. یعنی دانشگاه ها باید یک جایگاه عمیق و بنیادی در کشور ما داشته باشد تا به مقصد اصلی خود برسد.
اما آسیب جدی که در این چند سال با آن مواجه هستیم، متاسفانه در این قبیل مراسم جای سوال دارد که چرا متولیان فرهنگی اصلی کشور آن چنان که باید توجه کامل به این مسائل ندارند. به طور مثال پژوهش هایی که در آمریکا و اروپا در خصوص علم انجام می شود و توجهاتی که به لحاظ ساختاری و بودجه ای به این پژوهش ها می شود، در کشور ما نمی شود و خلاء بزرگی در این باره احساس می شود که شاید دلیل این امور وجود مشکلات در ساختارهای آموزشی ماست یا ساختارهای تصمیم گیری ما در حوزه توسعه کشور مشگل دارد که توجه تام و کامل به مساله علم و تولید آن نشده است.
یکی از نقدهای من به دولت های گذشته این بوده که به تولید علم و وحدت حوزه و دانشگاه مساله اصلی نبوده و جای تعجب دارد که آنها از این مسائل بنیادی و محوری به راحتی عبور کردند.
بنابراین، این آسیب باید مد نظر باشد و اگر حل نشود به بیراهه رود، قطار انقلاب از ریل خود خارج می شود.
نظر شما