سرگردانی در کوچه پس کوچه های فضای مجازی/ «تفاخر»؛ علت مهم فقر گفتگو

خبرگزاری شبستان: شفیعی تفاخر، عدم خلوص و صداقت را باعث ایجاد دافعه بین انسانها دانست و گفت: هنرمند امروز به جای اینکه با انگشت هنر کمال و تعالی را نشان دهد،خود را به رخ مخاطب می کشد.

کمال شفیعی از شعرای کشورمان با اعتقاد بر اینکه انسان امروز دچار بحران گفتگو شده است،به خبرنگار شبستان گفت: امروزه تنهایی و دادن اخبار غم انگیز به دیگران پز روشنفکری شده است. به دنبال این اخبار، سریع کمپین هایی در فضای مجازی راه می افتد. علایم بالینی بیماری اجتماعی در زمینه فقر گفتگو و ارتباط مشهود است. آدم ها به خاطر اینکه خود را طرح کنند دست به هر دستاویزی می زنند اما خود نمی دانند که از سر تنهایی این کار را می کنند. افراد نمی دانند که به قول حافظ "تو خود حجاب خودی".

 

شفیعی با اشاره به کاهش ارتباط بین نزدیکان بیان کرد: امروز همسایه طبقه بالا و پایین خود را نمی شناسیم اما قبلا هم محله ای ها همدیگر را می شناختیم. دیروز وجود پسرعمه ها و پسرخاله ها و اقوام و فامیل نعمت بزرگی محسوب می شد و رفت و آمد بین فامیل وجود داشت. امروز طایفه به خانواده تبدیل شده است و خانواده کمترین میزان ارتباط اجتماعی و فرهنگی را دارد.

 

سقف مشترکی به نام خانه

وی با بیان اینکه امروزه خانه به زیست و سقف مشترک تبدیل شده است، عنوان کرد: متاسفانه امروز افراد خانواده هدف و گفتمان مشترک ندارند ولو با نظرگاه مختلف. این مسئله تبعاتی هم به لحاظ روانشناسی دارد و حتی به لحاظ فرهنگ هم یک خطر تلقی می شود. نسل آینده با یکدیگر غریبه خواهند شد و فاصله بین افراد حتی در یک خانواده بسیار بیشتر می شود.

 

تفاخر اجتماعی علت عمده کاهش گفتگو

این شاعر بخش عمده کاهش گفتگو در کشورمان را تفاخر اجتماعی دانست و افزود: هنر، ادبیات و علوم باید زمینه ساز گفتگو و درک متقابل و مشارکت اجتماعی باشد اما امروز می بینیم که برعکس باعث شده است که انسان ها به غار تنهایی پناه ببرند. قبلا هنر و علوم را یاد می گرفتیم که ارتباط برقرار کنیم و پیام منتقل کنیم. با تابلو، فیلم، کتاب و زیبا پیام منتقل می کردیم اما امروزه پیام مهم نیست بلکه پز مهم است.

 

شفیعی ادامه داد: مهم نیست که چه شعری می گویم. مهم آن است که به عنوان شاعر، خوب شناخته شوم. من هنرمند به پیام شعر، تابلو و فیلم اهمیت نمی دهم بلکه به این اهمیت می دهم که تعداد آثارم زیاد شود تا در جمعی که قرار می گیرم، تحویلم بگیرند. قبلا کارکرد هنر این بود که زمینه حض روحی و بصری را فراهم کند، امروز از آن لایه کم شده است و هنر زمینه شهرت بدون پشتوانه معرفتی را فراهم کرده است.

 

هنر پنجره ای رو به کمال یا فخر فروشی

وی هنر را پنجره ای رو به کمال دانست و افزود: هنر دعوت انسان ها به جایی است که هنرمند می بیند. امروز هنر پنجره ای است به سمت فخرفروشی. بیایید من هنرمند را ببینید که چقدر با شما فاصله دارم. پنجره هنر رو به هنرمند است نه هنر. شاعر می خواهد، شاعر بنامی باشد و اینکه چه می گوید و چرا می گوید، مهم نیست. اینجا، خود مهم است اما قبلا هدف مهم بود نه فرد.

 

شفیعی با اشاره به تفاخر هنرمند امروز بیان کرد: قبلا هنرمند وظیفه اش این بود که جایی را که دیگران نمی دیدند را با انگشت هنر نشان می داد. با این هدف هم هنرمند و هنر دیده می شد و هم تعالی. فکر می کنم تفاخر هنرمند امروز به وسیله هنر باعث شده نشان دادن هنر هدف نباشد و بدین ترتیب از ذات هنر و علم دور شویم.

 

رنگ باختن گفتگو در غیاب خلوص و صداقت

وی اظهار داشت: در مورد تحصیل این مطرح می شود که دیپلم های قدیم به اندازه دکترهای امروز سواد داشتند. علت این است که افراد در قدیم برای تحصیل، تحصیل می کردند نه برای مدرک یا چیز دیگر. اگر به یک فرزندم بگویم مهم برای من یادگیری توست و به فرزند دیگرم بگویم برایم نمره مهم است، می توانم تفاوت در شیوه تحصیل و میزان سواد آنها را مشاهده کنم. مسلما فرزند دومم سعی می کند به هر شیوه ای اعم از تقلب نمره کسب کند.

 

این شاعر با بیان اینکه تفاوت دیدگاه پیدا کردیم، عنوان کرد: امروزه رفتارها خنثی و مصنوعی شده و زمینه حرف زدن ها، تفاخر است. این تفاخر را هم ما حس می کنیم و هم طرف مقابلمان و به همین دلیل همدیگر را دفع می کنیم و زمینه مشترک برای حرف نداریم. وقتی خلوص و صداقت نیست، زمینه گفتگو هم فراهم نمی شود.

 

نشاط اجتماعی زمینه ساز گفتمان مشترک

وی یادآور شد: قبلا نویسندگان و شاعران در جلسات ادبی داشته های خود را صادقانه در اختیار هم می گذاشتند و صادقانه نقد می کردند. الان نویسندگان و شاعران به جلسات ادبی می آیند که اطلاعات و تفاوت خود را به رخ دیگران بکشند. وقتی این آدم ها را می بینی، لذت نمی بری و از هم صحبتی با آنها حض نمی بری.

 

شفیعی معتقد است، متولیان فرهنگی باید به دنبال فرصت هایی به منظور ایجاد زمینه ای برای نشاط اجتماعی باشند زیرا نشاط اجتماعی می تواند زمینه گفتمان مشترک را فراهم کند.

 

مطرح کردن خود جسمی نه خود تفکری

وی تصریح کرد: باید تکلیف خود را روشن کنیم چرا شعر می گوییم؟ چرا داستان می نویسیم؟ چرا فیلم می سازیم؟ هنر وسیله ای برای انتقال مفاهیم است یا هنر هدف است؟ مدرک قرار است هدف غایی باشد یا راهی برای رسیدن به هدف غایی؟ وسایل ارتباطی هدف است یا راهی برای نزدیک شدن به هدف؟ اینترنت و تلفن همراه قرار است زندگی را راحت تر کند و راحت تر ارتباط برقرار کنیم یا اینکه به وسیله آنها خود را به رخ دیگران بکشیم؟ فضاهای مجازی، فرصتی برای خود تبلیغی ما شده است. این خودبینی باعث جا ماندن از تفکر می شود. ما خود جسمی را مطرح می کنیم نه خود تفکری مان را.

 

شفیعی با بیان اینکه بحران گفت و گو در خانواده هم وجود دارد، عنوان کرد: اگر در یک شب نشینی 8 نفر باشند، 8 نفر با 8 فضای مجازی هستند که سلام و علیکی می گویند و دیگر همدیگر را نمی بینند و مشغول فضاهای مجازی می شوند. افراد از هم فرار می کنند یا از هم صحبتی هم یا از فخرفروشی همدیگر گریزان هستند، زمینه مشترکی بین آنها نیست.

 

این شاعر فضاهای مجازی را در ایجاد طلاق تاثیرگذار دانست و افزود: خیلی از فضاهای مجازی موجب طلاق فیزیکی و گاه باعث طلاق عاطفی شده است. امروزه جدایی عاطفی بین همسران و والدین و فرزندان را شاهد هستیم. این جدایی می تواند بستر بسیار بسیار مناسبی برای رشد میکروب های ذهنی باشد. علاقه مندی به گروه در فضاهای مجازی دوستانی ایجاد کند که شاید ناباب باشند و همچنین زمینه اعتیاد و بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی را فراهم کند.

 

آدم ها در کوچه پس کوچه های فضای مجازی

وی با اشاره به اینکه فضاهای مجازی آدم ها را به خود مشغول کردند، بیان کرد: آدم ها وقتی به انزوا می رسند، شروع به خودخوری و بالا آوردن گنداب های وجودی خود می کنند مثل معتادی که ترجیح می دهد در خانه نباشد. آدم ها پنهان می شوند و در کوچه پس کوچه های فضای مجازی پناه می گیرند.

 

شفیعی خاطرنشان کرد: تا قبل از ورود تلویزیون، ما دور هم و روبروی هم بودیم و یکدیگر را می دیدیم. تلویزیون که به خانه های ما وارد شد، نمودار دیداری ما تغییر کرد. ما کنار هم بودیم اما دیگر روبروی هم نبودیم، رو به تلویزیون بودیم. گوشی های همراه که آمد ما هر یک به یک گوشه رفتیم. در واقع هر یک از ما یک جزیره تنهایی برای خود تعریف کردیم که سعی می کنیم از هم پنهان شویم و کار را بهانه می کنیم و می گوییم سرم شلوغ است و یا کار دارم اما حقیقت چیز دیگری است.

 

انسان بنده ابزار شده است

این شاعر فرهنگ سازی در مورد هر پدیده جدید را ضروری دانست و افزود: قبل از اینکه وسیله ای بیاید و کاربردی شود باید فرهنگسازی شود، در غیر این صورت آن پدیده تاثیر مخربش بیشتر از اثر مثبتش خواهد بود. چرا تلویزیون همیشه عصبانی است؟ چون کنترلش دست خودش نیست. قبلا وسیله ای که درست می شد، ابزاری بود در دست بشر و برای راحتی او اما الان وسیله ای که اختراع می شود مالک انسان می شود نه ابزاری برای استفاده او.

 

این شاعر تصریح کرد: اگر ساعت دو نصف شب کسی پیامک بدهد، شما خود را ملزم می دانید گوشی خود را نگاه کنی و جواب بدهی. این یعنی گوشی همراه مالک توست و تو در اختیار آن. امروزه ما تسلیم وسایل می شویم. هر وقت اینترنت مجال دهد پای آن می نشینید. اختیار در دست تو نیست بلکه دست اینترنت و فضاهای مجازی است.

 

 

کد خبر 507851

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha