به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از صومعهسرا، داستان کربلا، داستانِ عشق و امام کربلائیان و امامِ عشق است، نام حسین (علیهالسلام) گره خورده با عشق و اشک است.
عاشقان شاه عشق( 6 آذر ) در قالب کاروان قافله عاشقی گیلان از گلزار شهدای رشت و با بیعت دوبارهای با شهدا به سوی حرم شاه عشق حرکت کردند به گونهای که صدای، هر که را عزم تماشاست «فَلیرحل مَعَنا» به گوش میرسید.
زائران به مرز مهران رسیدند و مدیران به دنبال اتوبوسهایی برای رفتن به نجف اشرف میگشتند، اتوبوس به سختی پیدا شد تا زائران را به پابوس امیرالمومنین(علیهالسلام) ببرد زیرا در آن هیاهوی جمعیت اکثر اتوبوسها، ونها و ماشینهای عراقی فریاد کربلا و کاظمین را سر میدادند و حاضر نبودند به دلیل ازدحام جمعیت، افراد را به سمت نجف حرکت دهند.
بعد از سپری کردن مسیر از مرز مهران به سمت نجف، کاروان قافله عاشقی در هتل نجف اسکان یافتند و زائران بعد از استراحت کوتاهی دسته به دسته به سوی حرم حضرت علی(علیهالسلام) رهسپار شدند.
ازدحام مردم و سختی پیدا کردن راهی برای گریز و رسیدن به مقصد از اهداف همه زائران بود، قبل از رسیدن به حرم باید از بازارهایی که مملو از از جمعیت بود و عبور و مرور به سختی و زحمت انجام میشد، گذشت. همهمۀ صدای خریداران و فروشندگان و فریاد دستفروشان در عرض 10متری خیابان برای جذب خریدار، آنهم در زمانی که همه برای رسیدن به پابوس شیرخدا عجله داشتند غیر قابل تحمل بود.
بالاخره بعد از ایست و بازرسی و تفتیش بدنی توسط ماموران امنیتی نجف، با دلی لرزان، چشمی خونبار و قلبی پر تپش به انتهای بازار سرپوشیدهای که ما را به حرم امام علی(علیهالسلام) میرساند، رسیدیم. حال عجیبی داشتیم، حالی که قطرهای کوچک از تقابل با بیکرانگی یک اقیانوس پیدا میکند، شرمساری و حقارت محض، حالی که ذره و غباری در برابر آفتاب دارد، یعنی چیزی شبیه «هیچ» در مقابل «وجود» ناب.
یک به یک به زانو مینشستیم و اشک بیاختیار از چشمهایمان جاری میشد، زبانها بند آمده بود به گونهای که تمام حواس پنجگانه از کار افتاده بود و همه به حیرت خالص تبدیل شده بودیم، در باورمان نمیگنجید که شاه عرب ما را به سوی خود دعوت کرده است و تجلی این همه «علو» و مجد و بزرگی فراتر از درک شهودی قلب ما بود.
آستان امام علی(علیهالسلام) یکپارچه جلال، کبریا و عظمت بود و دل پرآشوب ما تاب و توان وطاقت این همه عظمت را نداشت اما با این حال آرام آرام وارد حرم آن حضرت شدیم، وقتی چشمانمان به ضریح مقدس ابوالائمه(علیهالسلام) افتاد، دیگر حالمان دست خودمان نبود، هر کسی با هر زبان، گویش و لهجهای امام خویش را صدا میزد.
زیارت حضرت امیرالمومنین (علیهالسلام) که خود وصف ناشدنی است ولی آن دو روز و دوشبی که در نجف اشرف گذشت به همت مسئولان فرهنگی قافله عاشقی در صحن زیبای امام علی(علیهالسلام) اجتماع با شکوه گیلانیان برگزار شد و مداحان با مداحی و نوحهخوانی مراسم پر فیض و بسیار زیبایی را اجرا کردند به گونهای که مورد استقبال اکثر زوار امام (علیهالسلام) قرار گرفت.
زائران بعد از زیارت امیرالمومنین(علیهالسلام) به سمت کوفه حرکت کردند، کوفه جایی که فقط شنیده بودیم اما ندیده بودیم، جایی که مظلومیت علی و خاندانش به خوبی احساس میشد.
وقتی وارد این شهر شدیم غربت و تنهایی که اولاد پیامبر(صلیاللهعلیه و آله وسلم) را در بر داشت، به یکباره بر ما چیره و اشکها ونالهها بیاختیار به یاد غریبی امام علی(علیهالسلام) و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) از چشمها جاری شد.
آغاز 3 روز پیادهروی عاشقان شاه عشق از نجف تا کربلا
امام صادقعلیهالسلام فرمودند:شخصى که به زیارت قبر حضرت حسین بن على علیه السّلام میرود، زمانى که از اهلش جدا شد با اولین گامى که برمیدارد تمام گناهانش آمرزیده میشود. سپس با هر قدمى که بر میدارد پیوسته تقدیس و تنزیه شده تا به قبر برسد. و هنگامى که به آنجا رسید حق تعالى او را خوانده و با وى مناجات نموده و می فرماید: بنده من! از من بخواه تا به تو اعطاء نمایم، من را بخوان اجابتت نمایم، از من طلب کن به تو بدهم، حاجتت را از من بخواه تا برایت روا سازم.
راوى می گوید، امام علیه السّلام فرمودند:و بر خداوند متعال حق و ثابت است آنچه را که بذل نموده اعطاء فرماید.
حضرت آیتالله سید علی خامنهای رهبر معظم انقلاب نیز درباره اهمیت پاسداشت و بزرگداشت روز اربعین حسینی در اول فرودین سال 1385 چنین بیان کردند: «شروع جاذبه مغناطیسی حسینی در روز اربعین است، جابربن عبدالله را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشند، این همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی در دل من و شما هست».
ساعت 2 نیمه شب زائران حرم حسینی پیادهروی خود را از سمت نجف به کربلا کوله بر دوش با پرچمهای ایران که لبیک یا حسین بر آن منقش شده و سربندهای زردی که منقش به لبیک یا زینب(سلام الله علیها) بود، با ذکر یا حیدر و لبیک با حسین(علیه السلام) آغاز کردند.
در تمام طول راه، از نجف تا کربلا، مدام در این فکر بودیم که اولین مواجههمان با حرم چگونه خواهد بود؟ با چه حالی به کربلا خواهیم رسید؟ و مدام از این میترسیدیم که نکند تاب نیاوریم.
در طول مسیر راه پرچم عراق، ایران، پاکستان، سوریه و هند و دیگر کشورها زیاد به چشم میخورد و همه زائران با هر دین و مذهبی یک هدف را دنبال میکردند و آن رسیدن به حرم شاه عشق بود.
در ایام پیادهروی در تمام طول مسیر و ساعات شبانهروز موکبها از زائرین پذیرایی میکردند. غیر از زمان صبحانه، ناهار و شام در تمامی ساعات زائران با میوهها، شیرینیها و مواد غذایی مختلف پذیرایی میشدند و موکبداران با خوشرویی از زوار امام حسین(علیهالسلام) خواهش میکردند تا به موکب آنها بروند.
زوار حسینی عمود به عمود را میشماردند تا به عمود 452 که حرم حضرت عباس(علیهالسلام) است برسند، بعد از دو روز و نیم که از پیادهروی گذشت قدمهای زائران آنها را به سمت کربلا نزدیکتر میکرد. دیدن زائرانی از سراسر جهان که هرکدام به طریقی خود را به سمت کربلا میرساندند بسیار زیبا و اثرگذار بود، دختر خردسالی که همراه مادر خود پیاده راه را طی می کرد، نوزادی که در آغوش پدرش بود، جوانان و پیرمردهایی که با تمام وجود از زائران پذیرایی می کردند تصاویری بود که از ذهن ها پاک نخواهد شد.
از عمود 1350 به بعد هرچه به کربلا نزدیکتر میشدیم حال هوای معنوی عوض میشد. وارد کربلا که شدیم چشمها برق خاصی داشت همه بهت زده منتظر دیدن حرم بودند، تابلوهای «الی مرقد الحسین(علیه السلام)» از نزدیک بودن به حرم حکایت می کرد.
از روی پل روگذر در کربلا که عبور کردیم گنبد و گلدستههای حرم حضرت اباالفضل(علیه السلام) پیدا شد، همه ایستادند، بغضها امان نداد و چشمها غرق در اشک و در دلها قیامتی بر پا شد، بیم و امید و شکر و شکایت و اشک و لبخند به هم آمیخته بودند و از هجوم این همه احوال به ظاهر متناقض پریشان شده بودیم.
دلها در حال دویدن به سوی معشوق بود و به ناچار تن را هم به دنبال خود میکشاند. آه میکشیدیم، ناله میکردیم، به اندازۀ یک دنیا، حرف و نجوا در گلویمان ذخیره کرده بودیم ولی با دیدن حرم حضرت عباس(علیهالسلام)در سکوتی ژرف و بهتی عمیق فرو رفتیم و در آنجا فقط اشکها پیغامرسان میان عاشق و معشوق بود، اشکهایی که به جای واژهها سخن میگفتند و از چشمها جاری میشدند.
بعد از رسیدن به حرم حضرت عباس(علیهالسلام) و قرائت زیارت آن حضرت به سمت حرم امام حسین(علیهالسلام) حرکت کردیم ولی متاسفانه به دلیل خیل عظیم جمعیت قادر به حرکت نبودیم و به اجبار به سمت محل اسکان قافله عاشقی در کربلای معلی پیش رفتیم و بعد از استراحت چند ساعته به سمت بینالحرمین حرکت کردیم و توانستیم فقط از بیرون عرض ارادت خود را به سیدالشهدا(علیهالسلام) نشان دهیم و باز هم به دلیل ازدحام وارد حرم نشدیم.
روز اربعین حسینی(علیهالسلام) در آخرین طبقه ساختمان اسکان به همت مسئولان فرهنگی قافله عاشقی مراسم با شکوه زیارت اربعین با نجوای کربلایی اصلان رمضانی و با نوحه خوانی حاج محسن حامدی و کربلایی سید حسین رضویان و با سخنرانی حجتالسلام سعید مهدوی اجرا شد.
حجتالاسلام سعید مهدوی، مسئول نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاههای گیلان در مراسم اربعین حسینی(علیهالسلام) در جمع زوار گیلانی اظهار کرد: یکی از علائم مومنین زیارت اربعین است زیرا شیعه بعد از 40 روز به تنظیم عواطف و احساسات خود در راستای مصیبتهای وارده به سیدالشهدا(علیهالسلام) یاد مولای زمان خود باید باشد.
وی با بیان اینکه مقبولترین زیارت اربعین زیارتی است که سراغ امام زمان خود میروید، افزود: زیارت شوق یک انسان نسبت به یک ذات مقدس است و زائران حرکت کردند تا محبت خود را به حسین(علیهالسلام) نشان دهند و این موضوع باید خروجی داشته باشد.
غروب همین روز دسته عزادارای گیلانیان از محل اسکان قافله عاشقی به سمت بینالحرمین و حرمین مقدسه به حرکت آمد و با ذکر مداحی مسیر یک و نیم کیلومتری را گذراند تا به صحن امام حسین(علیهالسلام) رسید، وقتی جمعیت وارد صحن شاه عشق شد همه به صورت یک صدا لبیک یا حسین را سر دادند به گونهای که لرزه بر جان همه افتاد.
از صحن امام حسین(علیهالسلام) به بینالحرمین و از آنجا به صحن حضرت عباس (علیهالسلام) حرکت کردیم و مداحان با ذکر مداحی و سینهزنی ارادت خود را به ساقی عظشان نشان دادند.
بعد از خروج از صحن، هیئت سینهزنی کاروان قافله عاشقی جلوی مواکب حسینی توقف میکرد و شعری را به صورت دسته جمعی به زبان عربی که در وصف خادمین مواکب بود میخواندند که با استقبال عجیب خادمین موکبها همراه بود.
أنتمُ الشُّرفاءْ …أنتمُ الکُرماءْ
شما انسان های شریفی هستید… شما انسان های سخاوتمند هستید
خِدمَهً للحُسینْ … تَبذُلُونَ العَطاءْ
برای خدمت به امام حسین (ع) هر چه دارید را میبخشید
یا حسین یا حسینْ …یا ضِیا کُلِّ عینْ
یا حسین یا حسین … ای نور هر دیده
***
زادَکُمْ ربُّنا … نِعمهً و هَناءْ
پروردگار بر نعمت هایتان بیفزاید
شاکِرونَ لکمْ …کُلَّ هذا السَّخاءْ
از شما به خاطر این همه سخاوت سپاسگزاریم
یا حسین یا حسین …یا ضِیا کُلِّ عینْ
روز جمعه فرا رسید و همه زوار اباعبداللهالحسین(علیهالسلام) و حضرت عباس(علیهالسلام) با چشمی گریان وارد حرمین شدند تا دعای وداع را قرائت کنند باز هم به همت مسئولان فرهنگی قافله عاشقی برنامه بسیار پرباری در حرم حضرت عباس(علیهالسلام) برپا شد.
جملات زیارت وداع را به رسم ادب در زیر لب زمزمه کردیم اما دلها طاقت خداحافظی نداشت، عقب عقب که از حرم خارج میشدیم با گریه میگفتیم، «آقا من دلم نمیآید خداحافظی کنم با شما.»
آنقدر این انس و محبت در جانمان نشسته و به مذاقمان خوش آمده بود که دوست داشتیم حضرت را پدرمان بدانیم؛ دوست داشتیم در آغوششان جای بگیریم و سر بر پاهای مبارکشان بنهیم و با اشکهایمان آنها را شستشو دهیم.
چند قدمی رو به عقب رفتیم تا از حرم خارج شویم، اما باز دل تاب نداشت؛ دوباره برگشتیم و از پشت پنجرۀ باران خوردۀ چشمانمان به ضریح نگاه کردیم و جملاتی بر لبمان نشست، تا اینکه بالاخره چارهای جز خروج از حرم نداشتیم.
از حرم که بیرون آمدیم، هم حال خوشی داشتیم و هم نداشتیم! اشک و لبخندمان به هم آمیخته بود. خیابان مستقیم روبروی حرم را که به محل اسکانمان منتهی میشد، در پیش گرفتیم، اما مدام نگاهمان به پشت سر بود و به گنبد طلایی رنگی که شاید دیگر نتوانیم هرگز ببینمش. با تمام وجود میگفتیم: «و لاجعله الله آخر العهد منی لزیاتکم.» بغض همه وجودمان را تسخیر کرد.
لازم به ذکر است کاروان قافله عاشقی موکب پذیرایی از زوار حسینی(علیهالسلام) را در کربلای معلی برپا کرد و یک روز اختصاص به موکب فرهنگی قافله عاشقی داد.
و این، همه داستان کربلاست و حکایت عشقبازی حضرت عشق(علیهالسلام) با آن محبوب سرمدی.
گزارش از مائده فلاحتکار ضیابری
نظر شما