به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به مناسبت فرا رسیدن رحلت پیامبر رحمت و نبی اکرم اسلام (ص) با حجت الاسلام عبدالکریم پاک نیا تبریزی، پژوهشگر سیره اهل بیت (ع) و مدرس سطوح عالی حوزه در خصوص رافت و رحمت در سیره آن حضرت (ص) به گفت و گو نشسته ایم؛ گفت و گوی ما با مولف کتاب "خصائص النبویه" در ذیل از نظرتان می گذرد:
اسلام ناب چگونه در سیره حضرت محمد (ص) تبلور داشت و ایشان تا چه حد از عنصر رحمانیت در مدیریت فرهنگی و اجتماعی جامعه اسلامی استفاده می کردند؟
فلسفه بعثت پیامبر (ص) با توجه به آیات و روایات رحمت است چنان چه ایشان می فرماید: «اِنّى لَم اُبعَث لَعّانا وَ اِنّما بُعِثتُ رَحمَةً؛. من پيامبر نشده ام كه لعن و نفرين كنم، بلكه مبعوث شده ام تا مايه رحمت باشم.» (دلائل الصدق لنهج الحق، ج 4، ص 150)
همچنین، آیه 107 سوره مبارکه انبیاء نیز به طور صریح بر این امر دلالت می کند: «وَما اَرْسَلْناكَ اِلّا رَحْمَةً لِلعالَمينَ؛ ای پيامبر! ما تو را فرستاديم تا رحمتى بر اهل عالم باشی.»
این چهره رحمت برگرفته از صفات الهی و جلوه بارز آن است که در سیره پیامبر اسلام (ص) جلوه گر شده است؛ صفاتی همچون محبت، رافت، عطوفت، مودت و ... صفاتی هستند که خدا را با آن ها می شناسیم و حضرت محمد (ص) جلوه ای از آن را در اسلام و سیره خود به نمایش گذاشته اند. این درسی است برای ما که بر اساس رشته محبت و مودت، سبک زندگی خود را پیش ببریم و نظام زندگی خود را در این مسیر پایه ریزی کنیم تا مستحکم تر و عمیق تر از سبک های دیگر شود.
امروز با نفوذ فرهنگ غیر اسلامی، مهر و عاطفه و محبت در روابط انسانی کم رنگ شده و به دنبال آن فجایعی در میان انسان ها و بشریت رخ می دهد که به دلیل دور شدن از صفات رحمانیت است. با هجوم فرهنگ مادی و تمدن غربی که تهی از مهروزی است، به تبع مهر و عاطفه و مودت و رحمت در روابط و زمان ما کمتر شده و گرچه زندگی به ظاهر همراه با آسایش است، اما آرامش در آن جلوه ای ندارد که این مساله ریشه در دوری انسان ها از رحمت و رافتی است که اسلام به ما آموخته است.
بنابراین، اساسا مهم ترین علت و راز توفیق پیامبر (ص) در مدیریت فرهنگی و اجتماعی، -در کنار دیگر عوامل- مهرورزی و رحمت و عشق به مردم بود که به این راز و شیوه نیز در آیه 159 سوره مبارکه آل عمران اشاره شده است: «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ؛ به سبب رحمت خداست که تو با آنها اينچنين خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند.»
به مصادیقی از به کار گیری عنصر رحمت و مودت و رافت در سیره حکومتی پیامبر (ص) اشاره بفرمایید.
سال هشتم هجری وقتی رسول خدا (ص) با قدرت و پیروزی مکه را فتح کردند، طرفداران جبهه کفر و باطل که در بیست سال گذشته یعنی از زمان بعثت تا فتح مکه، بدترین جفاها و ستم ها را به پیامبر (ص) و یاران ایشان کرده بودند، با مشاهده پیروزی آن حضرت (ص)، از رعب و وحشت انتقام همگی به کنج و گوشه هایی پناه بردند و در این فکر بودند که پیامبر (ص) می خواهد با آن ها چه کار کند.
در واقع بهترین یاران پیامبر (ص) در مدت بیست سال گذشته به شهادت رسیده بودند و ایشان نیز بارها مورد آزار و اذیت و ترور و تهدید قرار گرفته بودند، بنابراین کفار و مشرکان مکه در انتظار انتقام به سر می بردند.
از سوی دیگر نیز سعد بن عباده نیز پرچم اسلام را در دست گرفته بود و فریاد می زد «اَلْيَوم يوم الْمَلحَمَه»؛ امروز روز انتقام است.
رسول خدا (ص) وقتی این سخن را شنیدند، دستور دادند پرچم اسلام را از سعد بن عباده گرفته و به حضرت علی (ع) بسپارند. سپس ایشان مردم را با سخنان ملاطفت آمیز به آرامش دعوت کردند و فرمودند: «الیوم یوم المرحمه؛ امروز روز رحمت و عطوفت است.»
سپس به کفار و مشرکان فرمودند: شما که مرا دروغ گو خواندید و به آن شهری که هجرت کرده بودم، حمله کردید و ... امروز از جنایات شما گذشتم و به دنبال زندگی خود برود که همه شما از آزادشدگان هستید. بنابراین، اکثر مشرکان و کفاری که این رفتار پیامبر (ص) را دیدند و روحیه مناسبی برای ایمان آوردن داشتند، رحمت آن حضرت (ص)را احساس کرده و مسلمان شدند. در حقیقت به دلیل این راز و مودت و مهربانی و رحمتی که پیامبر اسلام (ص) داشتند، سال ها مردم را جذب خود کردند.
مصداق دوم از اعجاز رحمت و محبت پیامبر (ص) مربوط به داستان جنگ حنین است. مالک بن عوف که از سخت ترین دشمنان حضرت محمد (ص) بود، در سال هشتم هجری با تحریک قیبله های ثقیف و هوازن، آتش جنگ حنین را برافروخت و دولت نوپای رسول اکرم (ص) را گرفتار جنگ دیگری کرد. اما به فضل خدا مسلمانان در این جنگ پیروز شدند و مالک که عامل اصلی جنگ بود، از ترس به طائف پناه برد. اما وقتی در مورد شخصیت پیامبر (ص) فکر کرد و رفتارهای توام با رحمت آن حضرت (ص) را مرور کرد، رفتن به نزد ایشان را بهتر دید لذا امان خواست و نزد آن حضرت (ص)حاضر شد و اسلام آورد.
پس از این ماجرا پیامبر (ص) خانواده او را که اسیر شده بودند، آزاد کرد و اموال او را پس داد و مالک با دیدن محبت ایشان، از نفوذ خود در منطقه طائف استفاده کرد و تمام هستی و زندگی خود را در راه گسترش اسلام هزینه کرد. مالک بن عوف در یکی از سخنان خود در مورد رفتار پیامبر (ص) و دلباختگی اش به ایشان می گوید: من هرگز در میان تمام مردم دنیا نه مانند محمد (ص) دیده ام و نه شنیده ام.
همچنین، مالک بن انس نیز از اصحاب پیامبر (ص) درباره آن حضرت (ص) بیان می کند: حضرت محمد (ص) بیشترین لطف و رحمت را به مردم داشت و من ندیدم کسی از او مهربان تر و رحیم تر و لطیف تر به مردم باشد. آن حضرت (ص) همیشه به ابراز لطف و مهربانی به مردم سفارش می کردند و فرمودند: «خدای عزیز و جلال مهربان است و هر فرد مهربان را هم دوست دارد.» (امالی شیخ طوسی، جلد دوم، ص 130)
بنابراین، افرادی که از راه مهرورزی و محبت و مودت پیامبر (ص) ایمان می آورند، ایمانی قوی تر و عمیق تر نسبت به کسانی که با برهان و استدلال ایمان می آورند، داشتند و هرگز از نبی اکرم (ص) جدا نمی شدند. حتی ابن ابی الحدید در مورد مدیریت فرهنگی پیامبر (ص) سخن عجیبی دارد و بیان می کند: نه تنها افرادی که مشتاق حق بودند، جذب حق می شدند و محبت پیامبر (ص) در دل آن ها جای می گرفت، بلکه حتی دشمنان ایشان وقتی این شیوه را می دیدند، خواه ناخواه جذب آن حضرت می شدند و می گفتند ما می ترسیم ولید بن مغیره – از بدترین دشمنان پیامبر (ص)- دل به دین محمد (ص) دهد. (شرح ابن ابی الحدید، جلد ششم، ص 390)
لذا مشرکان و کافران، فرزندان خود را از ترس اینکه جذب پیامبر (ص) و رفتار رحمانی ایشان نشوند، از نشستن و برخاستن با آن حضرت (ص) نهی می کردند.
با توجه به این که امروز گروه های تکفیری خود را منتسب به سیره پیامبر (ص) و اصحاب آن حضرت (ص) می کنند اما به دفعات مرتکب جنایات و اعمال و رفتار ضد انسانی و حتی ضد حیوانی می شوند، آیا می توان رابطه ای میان رفتار آن ها با سیره پیامبر اسلام (ص) در نظر گرفت؟
بطلان رفتار و ادعای تکفیری ها با تمسک به آیه ای که اشاره شد، یعنی آیه 159 سوره مبارکه آل عمران «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ؛ به سبب رحمت خداست که تو با آنها اينچنين خوشخوی و مهربان هستی اگرتند خو و سخت دل می بودی از گرد تو پراکنده می شدند»، کاملا مشخص می شود.
در حقیقت رفتار و افکار و منش و سیره این افراد کوچک ترین نسبت و سنخیتی با سیره حضرت محمد (ص) نداشته و آنها در پی پیاده کردن اهداف شوم دشمن و ساختن چهره ای خشن و غیر رحمانی از اسلام هستند. در حقیقت تکفیری ها آمده اند که به نام اسلام و سیره پیامبر (ص) و اصحاب ایشان، نام اسلام و حضرت محمد (ص) را محو کنند و چیزی از آن باقی نگذارند. لذا این توطئه دشمن است که از این طریق وارد شد تا اسلام را نابود کند.
نظر شما