به گزارش گروه اندیشه خبرگزاری شبستان به مناسبت فرا رسیدن روز دانشجو با مصطفی عباسی مقدم، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان و مشاور پژوهشی و برنامه ریزی معاونت قرآن و عترت(ع) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پیرامون آرمان گرایی در دانشجو به گفت و گو نشسته ایم؛ گفت و گوی ما را با این استاد دانشگاه می خوانید:
جناب آقای عباسی مقدم! مقام معظم رهبری بر عدالت طلبی، آرمان خواهی و ظلم ستیزی قشر دانشجو تکیه دارند و بر این امور توصیه می کنند؛ ضرورت چنین رویکردهایی در قشر دانشجو در کنار علم آموزی چیست؟
جنبش دانشجویی یا به تعبیری حرکت آرمان خواهانه و دیندارانه دانشجویان از مباحثی است که همواره در کشور ما مطرح بوده، هر چند نوسانات و فراز و نشیب هایی داشته اما همواره یکی از جریانات مثبت و تاثیرگذار و رو به پیشرفت در صحنه های اجتماعی و سیاسی کشور ما بوده است. از آن جایی که هر حرکتی نیازمند آرمان و اهداف بلند است و بدون آن به روزمرگی و کندی گرایش پیدا می کند، جریان دانشجویی نیز باید افق و آرمان بلند داشته باشد تا بر اساس آنها همیشه انگیزه حرکت و تکاپو داشته باشد.
می توان تقسیم بندی کلی برای این آرمان گرایی در نظر گرفت؟
اگر قرار باشد این موضوع را بشکافیم دو نوع آرمان در این جریان دانشجویی وجود دارد، نخست دسته ای که به آرمان های ملی و بلکه جهانی که باید جامعه داشته باشد، باز می گردد که دانشجویان در رأس هرم آگاهی ملی پیش از همه باید به فکر این آرمان ها بوده و در خط مقدم تلاش برای رسیدن به آنها داشته باشند.
دسته دوم نیز آرمان های نظام فکری و علمی کشور است که در کنار آرمان های ملی و جهانی، این قسم باید در سنخ و قشر دانشجو وجود داشته باشد که به طور اختصاصی به ارتقای علم و فرهنگ بینجامد و قله های فرهنگی و علمی را در نظر بگیرد.
در چنین وضعیتی اگر دانشجویان این آرمان های علمی و فرهنگی را جدی گرفته و در پی تحقق آنها باشند، کمک شایانی به تحقق آرمان های ملی و جهانی نیز خواهند کرد و از اینجاست همه افرادی که در این عرصه صاحب نظرند از جمله رهبر انقلاب بر آن تاکید دارند که آرمان خواهی علمی و فرهنگی دانشجو نباید راکد شود تا به مانند موتوری محرک هم آرمان های جامعه را پشتیبانی کنند و هم آرمان های ملی.
به طور مثال ظلم ستیزی و مبارزه با نظام سلطه در جهان در قشر جوان دانشجو تجلی بیشتری دارد تا در اقشار مسن و سالخورده و اگر این حس و آرمان در میان جوانان دانشجو تقویت شود به دیگر اقشار نیز سرایت کرده و کمک می کند جامعه ما در برابر ظلم و ستم همیشه فریادش بلند باشد و در برابر آن مقابله کند. حتی تعداد اندکی در جامعه نباشند که بگویند ما را به آنچه که در کشورهای دیگر یا به آنچه که سر مسلمانان می آید چه کار است. اما اگر جریان دانشجویی سست شود، قشر جوان نیز سست شده و بقیه اقشار جامعه رو به سستی خواهند رفت که اگر چنین اتفاقی روی داد هر چه هم بزرگان و پیشوایان حرکت های اجتماعی بخواهند کاری کنند به جایی نمی رسند.
بنابراین، آرمان گرایی از طرفی لازمه یک جامعه پویا و زنده و شاد است و اگر بخواهیم آرمان گرا باشیم البته این حرکت با واقعیات و حقایق منافاتی ندارد. در حقیقت حرکت ما باید روی زمین باشد و نگاه و آرزومندی ما به افق های دوردست و آرمان های بلند و برای کم کردن فاصله میان این واقعیت ها و آن آرمان های بلند باید آستین همت بالا زده و تلاش برای رشد و پیشرفت کشور در حقیقت اینجا معنا پیدا می کند و به هر حال این آرمان ها باید یکجا تجسم پیدا کند.
تجسم این آرمان ها به چه صورت و شکلی است؟ آیا می توان برای آن ما به ازایی خارجی تصور کرد؟
تجسم آرمان ها به این است که در دانشگاه و جامعه جوان دانشجو از کار کردن طفره نرود، از ایجاد شغل با سخت ترین روش ها نترسد یعنی به دنبال کاری نباشد که ساده تر و راحت تر بوده بلکه به دنبال کاری باشد که هر چند سخت است اما جامعه را پیش می برد. در پاره ای از اوقات ما مشاهده می کنیم دانشجویانی در هسته های کارآفرینی یا شرکت های دانش بنیان کارهای سخت با درآمد پایین انجام می دهند که مشخص می شود این افراد به مسیری که انتخاب کرده اند، ایمان دارند؛ هرچند در ابتدای راه سود کمی ببرند اما قطعا آینده از آنِ این افرادی است که به فکر پر کردن خلاهای اقتصادی و صنعتی و فرهنگی جامعه باشند نه ابتدا به فکر جیب خودشان یا مثلا در عرصه فرهنگی و سیاسی باید قدرت تحمل عقاید مخالف را داشته باشند یعنی تنها به فکر این نباشند که صدا یا دیدگاه های خود را مطرح کنند بلکه همه صداها را اعم از دانشگاه و خارج دانشگاه باید شنیده و تحمل کنند و بر اساس آن آرمان های مشترک نظام و امام و انقلاب و رهبری و با اولویت وحدت و همگرایی حرکت خود را ادامه دهند به خصوص تحمل و صبر و استقامت نشان دهنده رشد جریان دانشجویی است. اگر قرار باشد در دانشگاه هم همچون محیط عمومی معمولی عده ای سر و صدا کرده و اجازه ندهند تبادل افکار اتفاق بیفتد این امر با آن آرمان جامعه فعال دانشجویی و سیاسی بودن دانشجو منافات دارد.
به هر حال یکی از آرمان های ما این است که جامعه در حالی که به سیاست پایبند است به آرمان ها و ارزش ها و مبادی دینی - در عین اینکه آزاداندیش است - نیز مقید باشد یعنی در عین آزاداندیشی و آزادفکری، به ارزش های دینی هم پایبند باشیم.
یا در عرصه علمی لازمه آرمان گرایی این است که ما روش های نامطلوب و غیراخلاقی اخذ امتیازات علمی را کنار گذاشته و استاد به دانشجو و دانشجو به استاد یاد دهند که روش های ناجوانمردانه امتیاز علمی هم فرد و هم جامعه علمی را به تباهی می کشاند و هیچ ثمره ای نداشته و حیف است که در جامعه علمی روش های ناپسند یا غیراخلاقی برای رسیدن به اهداف مادی یا صنفی در نظر گرفته شود و حرمت و شان جامعه علمی رعایت نشود.
اینها مصادیقی از آرمان طلبی است که باید همراه با رعایت اخلاق باشد. بنابراین، آرمان گرایی به معنای تندروی، اهانت به دیگری و جلوگیری از شنیده شدن صدای دیگران نیست بلکه آرمان گرایی همراه با احترام به افکار و اندیشه ها و تلاش و خوش خلقی و برخورد صحیح باید باشد.
آزاداندیشی ای که در محیط های علمی بر آن تاکید می شود تا چه میزان می تواند برگرفته از روشنگری های دینی و حاکمیت مباحث معنوی بر دانشجویان ما باشد؟
امیرمومنان امام علی (ع) که فردی آرمان گراست از طرفی حتی در صحنه های جنگ اجازه می دهد افراد سوالات خود را مطرح کند همان فرد نسبت به اجرای احکام در جامعه حساسیت لازم را نیز داشته و اجازه نمی دهد که مسامحه و لاباالی گری جامعه را فرا بگیرد یا ائمه معصومین علیهم السلام ما در عین اینکه متعبد به آداب دینی بودند مردم را نیز به این امر توصیه می کردند در عین حال ایشان با روی باز با همه گروه ها و جریانات مخالف و دگراندیش که در حیطه اسلامی و مسلمانان چه در خارج از حیطه مسلمانان و چه داخل آنها مباحثه و مناظره می کردند و عقاید اسلامی را با زبان جذاب و بلاغت و فصاحت مناسب همراه با شرایط روز مطرح می کردند. اینجا بود که اگر حتی مخالفی عقیده ائمه معصومین (ع) را نمی پذیرفت حداقل شیفته مرام و معرفت آنها می شد.
آنچه از تعالیم اسلام و به خصوص آموزه های قرآن و عترت (ع) اخذ می شود آن است که دین اسلام منادی آزاداندیشی و آزادفکری و حرمت انسانی است و این موارد ضرورت تلاش برای رسیدن به اهداف است که اگر بخواهیم هر یک از آنها را با آیات و روایات تطبیق دهیم موارد بسیاری در آیات و روایات یافت می کنیم که توصیه به تفکر و تعقل و عدالت ورزی و دادگری می کنند.
انسان بی حال و بی رمق مطلوب اسلام نیست. انسانی که به فکر دیگران و جامعه مسلمانان و مظلومان جهان نبوده و به فکر دفع خطر نیست، همچون مرده ای در بین زندگان است. بنابراین از تعالیم اسلام و اهل بیت (ع) این مفاهیم به خوبی برداشت می شود و مهم آن است که ما همه این تعالیم را به صورت جامع ببینیم و به آن فکر ملتزم باشیم نه اینکه به صورت یک جانبه عمل کنیم یعنی یک گوشه ای را بگیریم و بقیه را رها کنیم.
بنابراین، هم باید به فکر و اندیشه بها داده شود و هم قانون رعایت شود و هم بده بستان علمی و تعالیم فکری و اندیشه ای به صورت جدی با امنیت کامل انجام شده و افراد را به دلیل دیدگاه هایی متفاوت تکفیر نکرده یا از خود نرانیم.
نظر شما