خبرگزاری شبستان: «غزل» این عروس شعر پارسی، در طی اعصار و سدههای مختلف، جامههای رنگرنگ به بر کرده و به صورتهای گونهگون آراسته شده است. از روزگاری که تنها پیرهن مغازله و معاشقه او را خوش میآمد تا ایامی که عارفان شاعر و شاعران عارف، از آن برای بیان معانی و مفاهیم عرفانی بهره میگرفتند. از آن زمان که بر مسند پایتخت شعر ایرانزمین نشست و در کف شاعران بزرگ شیراز؛ سعدی شیرینسخن و حافظ لسانالغیب، بر اوج آسمان ادب، دلبری میکرد تا عصر مشروطیت که به متن جامعه آمد و جامه رزم پوشید و به مبارزه با ستم و بیعدالتی پرداخت.
با ظهور قالب نیمایی که از ظرفیتها و امکانات گسترده کلامی و بیانی برخوردار بود، غزل نه تنها برای چندین دهه به حاشیه رفت، بلکه با انتقاداتی به ویژه از سوی شاعران رادیکال مواجه شد که دوره آن را پایانیافته میدانستند. غافل از آنکه جایگاه غزل در عرصه شعر و ادب پارسی بسیار فراتر از آن است که به محاق فراموشی درافتد.
چنین بود که نسل تازهای از شاعران که در عین نوجویی و نوگرایی، دل در گروی ریشههای اصیل شعر پارسی داشتند، سر برآوردند و کوشیدند فصل تازهای برای غزل رقم بزنند. تلاشهایی که در نهایت به ثمر نشست و غزلی نو آفریده شد. و این مهم، مرهون همت بزرگانی است چون هوشنگ ابتهاج، منوچهر نیستانی، سیمین بهبهانی، محمدرضا شفیعی کدکنی، علیرضا طبایی، حسین منزوی، عمران صلاحی، محمدعلی بهمنی و... که با خلق آثاری ماندگار، غزلی متفاوت از غزل پیشینیان و با رنگ و بوی امروز سرودند.
بیتردید یکی از این شاعران، ولیالله درودیان است که با انتشار دو مجموعه شعر «تلخستان» و «در غریو باد و باران» نقشی در شکل گیری غزل نو دارد. هرچند که از درودیان تاکنون دو مجموعه شعر بیشتر منتشر نشده، اما وی در عرصه پژوهش و نقد ادبی بسیار فعال است و در این زمینه، آثار قابل تاملی منتشر کرده است.
«در غریو باد و باران» دومین مجموعه شعر این شاعر با 30 قطعه شعر است که بخش عمده ای از آن در قالب غزل سروده شده است. اما این کتاب دربرگیرنده تجربیات شاعر در قالب های رباعی و نیمایی هم هست.
زبان شعری درودیان به واسطه انس و الفت بسیار زیاد با ادب کلاسیک و شعر شاعران بزرگ ایرانزمین به ویژه حضرت حافظ، زبانی نسبتا آرکائیک و فخیم اما به دور از واژگان غریب و نامانوس است.
ربود رهزن ایام ماه نیمشبم
چراغ روشن ظلمتسرای بیطربم
چو ابرهای خزانی چرا نگریم زار
ستاره سحرم برد و چلچراغ شبم...
یکی از ویژگیهای غزلهای این مجموعه، بهرهمندی از وزنهای خوشآهنگ است. این ویژگی حاصل شناخت درست شاعر از اوزان عروضی و عدم بهکارگیری وزنهای نامطبوع و نیز استفاده بجا از قافیههای درونی است که سبب شده اشعار به راحتی در ذهن مخاطب بنشیند و بر زبان او جاری شود.
چو درخت در بهاران، به ترانههای باران
چه خوشست شستوشویی ز غبار روزگاران
چه خوشست باز گفتن غم و درد جان خود را
ز هراس نابکاران، به غریو باد و باران
چه خوشست چون سپیده، ز شب سیاه زادن
به نشاط خنده کردن، به شب سیاهکاران...
توانایی درودیان در تصویرپردازی از دیگر ویژگیهای شاخص کار اوست. تصاویر بکر و دلانگیز با الهام از طبیعت در جایجای غزلهای این کتاب به چشم میخورد و بر زیبایی آن میافزاید.
تک درختی رسته در سنگم به راه بادها
خسته و آزرده جانم از گزند یادها
جاودان، زندانی سنگم، نصیب کس مباد
اینچنین بیحاصلیها، اینچنین میلادها...
شاعر در شعری با عنوان «بر آستان حافظ» بر تعلق خاطر و تاثیرپذیری خود از شعر حضرت لسانالغیب به زیبایی گواهی میدهد:
این تلخ خوشگوار که پاک و مطهر است
فریاد درد ماست که خون مصور است
تا آشنای شعر تو گشتیم حافظا
فریاد شوق ما همه الله اکبر است
در چشمهسار شعر ترت غوطه میدهیم
دل را که از غبار کدورت مکدر است
در روشنای شعر تو دیدیم راه خویش
آفاق از چراغ صدایت منور است
شعر تو چلچراغ شب دیریاز ما
یا چشم آهوانه جادوی دلبر است؟
این طرفه بین که شعر تو چونان حدیث عشق
از هر زبان که میشنوم نامکرر است
چاپ اول مجموعه شعر «در غریو باد و باران» در بهار 1379 از سوی انتشارات چیچیکا و در 1200 نسخه منتشر شده است.
نظر شما