به گزارش خبرگزاري شبستان، پايگاه «ميدل ايست مانيتور» در گزارشي نوشت: «رولا خلاف» خبرنگار فايننشال تايمز در گزارش اخير خود چالش هاي عمده اي را براي پادشاهي عربستان سعودي برشمرد؛ مشکلاتي که او به عنوان بخشي از يک «زنگ هشدار» براي آل سعود از آنها ياد کرد. مشکل اصلي عربستان سعودي حرکت در شرايط است که قيمت پايين نفت به يک واقعيت دائمي براي اين کشور و جهان تبديل شده است. بنابراين، بايد شرايط کنوني در عربستان سعودي را اين چنين توصيف کرد که به شهروندان براي پذيرش حکومت استبدادي رشوه داده مي شود، در حالي که حاکمان همچنان تلاش مي کنند نوعي ثبات اقتصادي مصنوعي ايجاد کنند. دستياران سلطنتي تحت حمايت گروهي از مشاوران غربي دريافته اند که دولت سعودي ميلياردها دلار از بيت المال را بذل و بخشش کرده اند که پادشاهي ديگر از پس اين هزينه ها بر نمي آيد. تنها افرادي که در حال حاضر ثروتمند مي شوند، کساني هستند که به دستياران سعودي و همتايان غربي خود پول هاي کلاني مي پردازند.
در دوران پس از بهار عربي، زماني که توده هاي عرب چهار ديکتاتور را سرنگون کردند، تمام حکومت هاي ديکتاتوري از جمله عربستان تحت فشار شديد براي انجام اصلاحات قرار گرفتند. در عين حال حکومت سعودي در خصوص اينکه چگونه بايد يک حکومت خوب را اداره کند، مستاصل بود. در اين ميان، پادشاه بيمار عربستان، ملک سلمان، تحت يک فرايند بسيار مشکوک و با استفاده از نفوذ خود و پارتي بازي قدرت بيش از حدي را به فرزند جوان خود، محمد، داد و او جنگ پرهزينه اي را در کشور همسايه خود – يمن – به راه انداخت. در اين روند، او هنوز بايد خود را به عنوان يک فرماندار زيرک يا يک جنگجوي زيرک به اثبات برساند. با توجه به اشتهايي که «محمد بن سلمان» براي جزئيات و اطلاعات دارد، اين شاهزاده جوان براي جانشيني پدرش براي چندين سال آماده است. او از دستياران خود خواسته است تا مناطقي را که نياز به اصلاحات دارد شناسايي کنند. پس از مرگ ملک عبدالله پادشاه سابق تحولات گسترده اي رخ داد که از آن با عنوان «سونامي قدرت» ياد مي شود. هرگز در تاريخ پادشاهي اين کشور اين تعداد حکم انتصاب به طور يک جا صادر نشده بود.
مشکل اصلي حاکمان معاصر عرب اين است که در حالي که آنها در مورد استخدام تحليلگران غربي براي شناسايي مشکلات مهم پيش روي سياست خود و استفاده از آن اطلاعات براي حل مشکلاتشان وسواس زيادي به خرج مي دهند، خودشان به حداقل تجهيزات براي انجام اين کار مجهز هستند بنابراين هيچگاه نمي توانند به يک حکومت به ظاهر مدرن دست پيدا کنند. پادشاهي هاي خليج فارس نمونه غم انگيزي از اين واقعيت هستند.
يکي ديگر از مشکلات مهم در مورد استخدام تحليلگران غربي اين است که آنها نسخه تحليلي / آماري از مزدوران هستند. آنها نه درک لازم از آن پادشاهي را دارند و نه واقعا تمايلي به ارائه مشاوره دقيق دارند؛ اقدامي که ممکن است به قيمت از دست دادن شغل شان تمام شود.
نياز اول همه پادشاهي هاي خليج فارس، تحول در سبک حکومتي است. با اين حال، تصور آن بسيار سخت است که دولت عربستان صادقانه تلاش کند تا خود را به سمت نوعي دموکراسي متحول کند. وهابيت مانع اصلي اين اقدام است، زيرا اين فرقه به شدت با اسلام و دموکراسي ناسازگار است.
نفرت و بيزاري عربستان سعودي از ايران يکي ديگر از چالش هاي عمده عربستان است که آنها را از حرکت به سوي موفقيت باز مي دارد. در واقع، احساس من اين است که رقابت ايران و عربستان است به احتمال زياد در سال هاي آينده تشديد خواهد شد.
توافق هسته اي ايران اين کشور را به يک قدرت منطقه اي و جهاني تبديل مي کند و اين کشور اکنون در همين مسير نيز پيش مي رود. اين در حالي است که عربستان سعودي، از سوي ديگر، تا حد زيادي به دليل حمايت هاي گمراه کننده اش از تروريست ها در سوريه و امتناع از پايان دادن به جنگ در يمن، با کاهش فزاينده نفوذ خود در منطقه مواجه شده اشت.
حتي از منظر يک چالش در حال رشد از سوي داعش نيز، آينده عربستان سعودي به نظر اميدوار کننده نمي آيد. با تشديد جنگ تحت فرماندهي عربستان در يمن، اين گروه تروريستي به احتمال زياد مي تواند با بهره برداري از هرج و مرج، حضور تاريک خود را در اين کشور تشديد کند. عربستان سعودي در ائتلاف ضد داعش در عراق نيز هيچ نقش موثري ايفا نکرده است.
نظر شما