خبرگزاری شبستان: گروهی از کارشناسان، پژوهشگران و نویسندگان معتقدند بخشی از آسیب ها، آفت ها و چالش های اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی و تربیتی جامعه، به دلیل عدم جمع میان سنت و مدرنیته به ویژه در نگاه جریان های سنتی و حوزوی است؛ به طوری که این جریان ها گاهی برخورد سلبی و دفعی به پیشرفت و مظاهر آن دارند. واقعیتی که گاهی در صدور برخی فتاوا، احکام و نظرات نسبت به فضای مجازی، شبکه های اجتماعی، ماهواره و مانند اینها، مشاهده شد.
از سوی دیگر عده ای باور دارند با پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 57، هر روز شاهد نزدیک شدن نگاه مراجع، علما و حوزه های علمیه به پیشرفت و مدرنیسم هستیم. با این وجود به نظر می رسد شکافی میان این نگاه با واقعیت ها، ضروریات و نیازهای جامعه همچنان زیاد است به طوری که نتوانسته اند پاسخگوی مطالبات و خواسته های مردم به ویژه قشر جوان و تحصیلکرده باشند.
شاید ریشه های این موضوع را بتوان در ساختار حوزه و نگاه روحانیون جست و نه، ماهیت و ذات آن. البته برخی معتقدند، به روز نبودن روحانیت اسلام، دلیل ظهور جریان های تکفیری مانند داعش، بوکوحرام و ... است.
برای بررسی دقیق و موشکافانه دیدگاه روحانیت به مدرنیسم و مظاهر آن، گفت و گویی با حجت الاسلام والمسلمین سیدرضا اکرمی، رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری و عضو جامعه روحانیت مبارز تهران داشتم که بخش دوم آن تقدیم می شود.
با توجه به ارتباط اندک و ضعیف مدارس علمیه با بدنه جامعه، راهکار شما برای ارتباط بیشتر مردم به ویژه نوجوانان و جوانان با روحانیون چیست؟ مطمئنا این ارتباط ضمن تعمیق باورهای دینی مردم، موجب آشنایی بیشتر روحانیون با نیازهای روزِ جامعه می شود.
بهترین و اساسی ترین راهکار، حضور تمام وقت یک روحانی در تمامی مراکز علمی اعم از مدارس، دبیرستان ها و دانشگاه ها است؛ حضوری که نباید صرفا به اقامه نماز یا بیان احکام محدود شود بلکه باید دانش آموزان و دانشجویان بدون دغدغه برای طرح به سوالات و شبهات خود به روحانی مراجعه کنند. این مواجهه نباید شکل و قالب منبر و سخنرانی بگیرد که در یک سو سخنرانی و در سوی دیگر، مستمعی حضور دارد. چنین ارتباطی باید به شکلِ "معلم-شاگرد" باشد تا طی آن، سوالات و شبهات به راحتی مطرح شود.
راهکاری که شما به آن اشاره فرمودید، سالهاست در مراکز علمی، اجرا می شود. هرچند با مشخصاتِ مدنظر شما، اندکی فاصله دارد. با این وجود این ارتباط شکل نگرفته است شاید یکی از دلایل آن، نپذیرفتن علوم دینی مانند فقه و اصول به معنای علم در جامعه است. به عبارت دیگر، چون عموم مردم به ویژه اقشار تحصیلکرده، مطالب درسی مدارس علمیه را علم نمی دانند، نتوانسته اند ارتباط نزدیکی با روحانیون از این منظر که بتوانند، سوالات علمی خود را بپرسند، برقرار کنند. البته، استثنائاتی وجود دارد.
همانطور که آیت الله جوادی آملی در سخنرانی ها و کتب مختلف خود به تفصیل شرح دادند، فقه و اصول یا سایر علوم دینی رایج در حوزه، همچون رشته های دانشگاهی و دبیرستانی مانند، فیزیک، شیمی، ریاضی و زیست شناسی، علم هستند. هرچند این باور در اذهان جای نگرفته است.
دلایل ایجاد این دیدگاه چیست؟
بخش عمده مسئولان و مدیران کشور، تحصیلکردگان حوزه هستند. همان هایی که پیش از انقلاب، دغدغه اصلی شان ترویج دین در قالب سخنرانی و نگارش کتب و مقاله بود؛ و اینک، درگیر مسایل اجرایی هستند لذا فرصت کافی برای فکر کردن به موضوعاتی از این دست که چرا بخشی از جامعه، به حوزه و مطالب درسی آن به دید علم نمی نگرند، ندارند.
پیشنهاد بنده این است همانطور که مذاکرات هسته ای ایران و 5+1 انجام شد و سرانجام به پایان رسید، باید مذاکرات «من و شما» بین نیروهای معتقد به ایران، اسلام محمدی، انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی و ولایت فقیه صورت بگیرد، تا متعاقب آن و البته با عنایت به کمبودها و امکانات، عزم ملی برای نزدیکی میان حوزویان و دانشگاهیان و سرانجام تحقق هدف همراهی «علم با ایمان و معنویت» صورت گیرد.
تا چه اندازه امکان تحقق چنین مذاکراتی وجود دارد؟
اجازه دهید پاسخ شما را با طرح یک مثال بدهم. یک بار آقای روحانی (رییس جمهور) گفت: خزانه خالی است؛ که با هزاران هجمه روبرو شدند. ایشان چقدر فرصت و انرژی دارند تا مدام این واقعیت را مطرح کنند. بنده مانند ایشان تاکید می کنم، خزانه خالی است. این واقعیت را می گویم تا نیروهای مختلف با توجه به میزان امکانات دور یک میز بشینند و برای رفع مشکلات فرهنگی، اخلاقی و تربیتی که بخشی از آنها به دلیل فاصله داشتن حوزه از دانشگاه و دانشگاه از حوزه است، هم اندیشی کنند. الحمدالله نظام اسلامی ظرفیت بسیاری برای این هم اندیشی دارد.
حضرتعالی روند کلی حرکت حوزه های علمیه و طلاب را برای پذیرش مدرنیسم و سوق دادن جامعه در مسیر پیشرفت همراه با تعالی و معنویت چگونه می بینید؟
روند کلی حرکت حوزه و طلاب بسیار امیدوارکننده است و همانطور که تاکید کردم به هیچ وجه قابل مقایسه با گذشته و پیش از انقلاب نیست. البته نتوانستند پاسخگوی تمام نیازها به جامعه باشند. لازم است طلاب، افق نگاه ها را بالاتر و کمرهای همت را برای تحقق پیشرفت همراه عدالت، محکم کنند.
در پایان یک توصیه دارم. مردم به ویژه طلاب و حوزویان، از آفت تملق و نگاه "سیاه-سفیدی" (صفر و صدی) که در آن واقعیت ها دیده نمی شود، اجتناب کنند. باید واقعیت های نظام، یعنی وجود استقلال و امنیت مثال زدنی و حرکت رو به پیشرفت کشور را بپذیریم؛ ضمن اینکه به کاستی ها اذعان کنیم. باید آرمانی بیندیشیم اما در مقام عمل، به واقعیت ها توجه کنیم.
نظر شما