به گزارش خبرنگار کتاب شبستان، «لوئيس بونوئل» با فيلم هايش در ايران چهره اي كمابيش شناخته شده است. از سالها پيش مقالات بيشماري درباره او در مطبوعات به چاپ رسيده و چند فيلمنامه معروفش به فارسي ترجمه و منتشر شده است. با وجود اين او براي سينما دوستان همچنان بيگانه و ناشناس باقي مانده است. يكي از دلايل اين امر شايد ويژگي هاي فردي شخصيت هنري تك افتاده او باشد. فيلم هاي بونوئل را به سختي مي توان در يكي از انواع (ژانرها) يا جريان هاي متداول سينمايي رده بندي كرد. او بي گمان برجسته ترين نماينده مكتب سوررئاليسم در سينماست.
«تريستانا» يکي از آخرين و برجستهترين فيلمهاي لوئيس بونوئل، کارگردان بزرگ اسپانياست. اين فيلم قصههاي نسبتاً ساده دارد. و روایت زندگی دختری به نام «تریستانا» است که با مرگ مادرش تنها شده و میخواهد با قیم اشراف زاده ولی فقیرش، «دون لوپه» زندگی کند. «تریستانا» دختری جوان، معصوم و با ایمان است و «دون لوپه» مردی مهربان و بیبندوبار، علاقه پدرانه او به «تریستانا» بهزودی رنگ دیگری به خود میگیرد. «تریستانا» ابتدا مخالفتی نمیکند، ولی کمکم احساس میکند که اسیر شده. او سپس دیوانه وار دل باخته نقاشِ جوانی به نام «هوراشیو» میشود، و همراه او به مادرید میرود و «دون لپه» حسود را تنها میگذارد. دو سال بعد، «هوراشیو» او را که سخت بیمار است و توموری درپا دارد، باز میگرداند و وقتی میگوید که خود «تریستانا» خواسته برگردد، «دون لوپه» که حالا با مرگ خواهرش ثروتمند شده او را میپذیرد. تومور برداشته میشود و «تریستانا» بهبود می یابد. کمی بعد «تریستانا» به توصیه کشیش با «دون لوپه» ازدواج میکند، ولی به «دول لوپه» روی خوش نشان نمیدهد. یک شب «دون لوپه» دچار حمله قلبی شدید میشود؛ «تریستانا» وانمود میکند که میخواهد به دکتر تلفن کند، ولی در عوض پنجرهها را باز میکند تا باد سردی به داخل اتاق بوزد.....
«بونوئل» اين همه را با روانکاوي بينظيري باز مينمايد. تريستانا به يک معني مظهر اسپانياست که به او خيانت شده است.فيلمنامهي تريستانا با توصيف دقيق جزئيات صحنههاي فيلم همراه است. در واقع خود فيلم تريستاناست که آن را ميبينيد و اين صفتي سخت نادر است و برترين تمجيدي است که از يک فيلمنامه ميتوان کرد.
کتاب«تریستانا» را نشر قطره در قطع رقعی و با قیمت ۱۰ هزار و ۲۰۰تومان چاپ و روانه ی بازار کتاب کرده است.
نظر شما